ریشه‌شناسی نام چهار فصل

پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی -فصل‌ها-300x174 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمن

شهربراز

در این جستار به بررسی ریشه‌شناسی نام چهار فصل سال در زبان پارسی و دیگر زبان‌های هندواروپایی می‌پردازم.

۱) بهار

نخستین فصل سال بهار است که در زبان پارسی میانه (پهلوی) سه نام برای آن آمده است: wahār و afsālān و mēdyōzarm.
واژه‌ی wahār از اوستایی آمده است. در سانسکریت vasantah (نام Vasanti در فیلم هندی «شعله» به معنای «بهاری» است) و در لاتین ver و در پوروا-هندواروپایی -wers* آمده است. در انگلیسی vernal به معنای «بهاری» از همین نام لاتین آمده است. در زبان روسی بهار را весна (به خط لاتین: vesna) می‌گویند که از همین ریشه است.

در زبان انگلیسی فصل بهار را spring می‌گویند که منظور از آن «آغاز سال» است و از فعل spring به معنای جهیدن آمده است. در زبان فرانسه بدان primtempt به معنای «نخستین زمان/فصل» می‌گویند.

واژه‌ی afsālān در پارسی میانه از دو بخش ساخته شده است: پیشوند «افـ» به معنای «بالا» است که در «افسر» (آنچه بر سر نهند، تاج) و «افراشتن» (بالا بردن) دیده می‌شود؛ و «سالان» و در کل به معنای «سر سال» است. در پارسی نو/دری این واژه به صورت «آبسالان» درآمده است.

همان شیپور با صد راه نالان

به سان بلبل اندر آبسالان (ویس و رامین).

اما در فرهنگ دهخدا به اشتباه آن را جمع «آبسال» نوشته و معنای «آبسال» را هم «باغ» نوشته است.

۲) تابستان

در زبان پارسی میانه (پهلوی) این فصل دو نام دارد: hāmīn و tābestān. واژه‌ی hāmīn از hāmā در اوستایی آمده است. در سانسکریت sāmā به معنای فصل و نیمه‌ی سال است. در ارمنی amarn و در زبان ولزی کهن ham با آن همریشه‌اند. این واژه‌ها از ریشه‌ی پوروا-هندواروپایی -sem* آمده‌اند. که در پوروا-ژرمنیک به صورت -sumur* شده است و واژه‌ی انگلیسی summer و واژه‌ی آلمانی Sommer به معنای تابستان از همین ریشه است.
«تابستان» هم به معنای زمان تفتن/تافتن و تابش آفتاب است. در لاتین تابستان را aestus می‌گویند به معنای «فصل داغ» یا همان تابستان. این واژه در زبان فرانسه به صورت été درآمده است. در زبان انگلیسی فعل estivate به معنای «گذراندن تابستان در جایی» از همین ریشه‌ی لاتین آمده است. در زبان روسی هم تابستان را лето (به خط لاتین: leto) می‌گویند که شاید از لاتین یا فرانسه آمده باشد.

۳) پاییز

فصل پاییز در زبان پارسی میانه (پهلوی) pādēz گفته می‌شده است. نام دیگر این فصل در زبان پارسی نو/دری «خزان» است. استفان پانوسی در مقاله‌ای به ریشه‌شناسی این دو واژه پرداخته است و پیشنهاد کرده که «پاییز» به معنای «پیش از سرما» و «خزان» در اصل «یخان» به معنای «زمان یخ زدن» است. ن.ک. ریشه شناسی خزان و پاییز
گویا نام این فصل در زبان‌های هندواروپایی هیچ گونه شباهتی به هم ندارد؛ زیرا در زبان انگلیسی بدان autumn می‌گویند که از autumpne در فرانسه‌ی کهن آمده که خود از autumnus لاتین گرفته شده است. گویا این واژه‌ی لاتین از زبان اتروسکن (Etruscan) باشد. در ایتالیایی autunno از همین واژه‌ی لاتین آمده است. در زبان روسی پاییز را осень (به خط لاتین: osen) می‌گویند.

۴) زمستان

برای این فصل در زبان پارسی میانه (پهلوی) دو واژه هست: zam و zamestān که به معنای گاه سرما است.در لاتین بدان hiber می‌گویند که در زبان فرانسه به صورت hiver درآمده است.
در زبان ایتالیایی بدان inverno می‌گویند. فعل hibernate به معنای «گذراندن زمستان» یا «خواب زمستانی» از همین ریشه‌ی لاتین است.
در زبان انگلیسی winter از ریشه‌ی پوروا-هندواروپایی -wed* به معنای «آب» و یا -wind* به معنای «سپید» آمده است.

در روسی زمستان را зима (به خط لاتین: zima) می‌گویند که به نام پارسی نزدیک است.

جستارهای وابسته

  • پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی Shoar-Zabane-Azarbaijan-150x150 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمنبارگیریِ «زبانِ آذربایجان» نوشته‌ی محمدرضا شعار پارسی‌انجمن: پژوهشهای تاریخی و زبان‌شناختی به روشنی نشان می‌دهند که تا پیش از ترک‌تازیِ ترکان و مغولان به ایران‌زمین، زبانِ آذربایجانیان گویشی از پارسی بوده است که پژوهشگران آن را «پهلویِ آذری» خوانده‌اند. پهلویِ آذری با آنکه کنون جای خویش را به ترکیِ آذری داده با همه‌ی این واژه‌هایی پرشمار از آن در زبانِ امروزِ آذربایجان بر جای مانده […]
  • پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی 50-150x150 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمن۵۰. بازبرد
  • پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی turkce-150x150 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمنواژه‌های پارسی در ترکیِ استانبولی آیا می‌دانستید در ترکیِ استانبولی چند هزار واژه‌ی پارسی هست -آن هم پس از پاکسازیهای فرهنگستانِ ترکیه به دستورِ آتاترک؟! در این جا، از زبانِ سیامکِ رستمی، با چند واژه‌ی پارسی در ترکیِ استانبولی که در پارسیِ امروز فراموش شده‌اند، آشنا […]
  • پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی -150x150 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمنپیشنهاد: «اَواکی» برابرنهاده‌ای برای واژۀ «سکوت» کورش جنتی: در پارسی میانه برای واژه «سکوت» برابرنهاده‌هایی چون «خاموشی»، «بسته‌بانگی»، «تُشتی»، «اَگویایی» و ... را داشته‌ایم. در پارسی سده‌های نخست، واژۀ «خاموشی» ایواز(فقط) به معنای «سکوت» کاربرد داشته است و واژه‌های «کشتن» و «نشاندن»، افزون بر معناهای رواگیدۀ(رایج) خود، رسانندۀ معنای «خاموش کردن آتش و افرازه(شعله)» نیز […]
  • پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی Dehkhoda-150x150 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمنبارگیریِ «لغت‌نامه‌ی دهخدا» در ۱۶ پوشینه پارسی‌انجمن: فرهنگِ دهخدا یکی از ارزشمندترین فرهنگهای زبانِ پارسی است که چمِ(معنیِ) واژه‌های پارسی و انیرانی و نیز گزارشی از آن واژه‌ها به همراهِ گواههایی از نوشته‌های گذشتگان و شیوه‌ی خوانشِ هر واژه را به دست می‌دهد. این فرهنگ، افزون بر واژه‌ها به دستورِ زبانِ پارسی، کس‌نامها، جای‌نامها و ... نیز […]
  • پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی Loghat-eFors-150x150 ریشه‌شناسی نام چهار فصل ریشه‌شناسی نام چهار فصل پارسی انجمن«لغتِ فُرسِ» اسدیِ توسی بزرگمهر لقمان: «لغتِ فُرس» گردآوریِ اسدیِ ‌توسی از چامه‌سرایان (شعرا) و واژه‌دانان و خوشنویسانِ سده‌ی پنجمِ اسلامی است. فرجام‌آهنگِ اسدی آن بود که چامه‌سرایانِ اَرانی و آذربایجانی را که به پارسی و پهلویِ آذری (زبانی که پیش از ترکی زبانِ آذربایجانیان بود) می‌سرودند با واژه‌های پارسیِ گویشِ خراسان نیز آشنا کند و گویا این فرهنگ به خواهشِ […]

7 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. پات-ایز پهلوی به معنی دارای نشان پایین افتادن (فصل خزان) و وه-آر پهلوی به معنی خوب رسا و کامل (مطابق ماه ثور وهارَ= نیرومند خوب رسا یا همان اردیبهشت= راست و کامل بهترین) ریشه کلمات پاییز و بهار است.

  2. وه-آر پهلوی به معنی خوب رسا و کامل (مطابق ماه ثور وهارَ= نیرومند خوب رسا یا همان اردیبهشت= راست و کامل بهترین) ریشه ایرانی واژۀ بهار به نظر می رسد. ویهارۀ سنسکریت یعنی زمینۀ لذت و شادی هم قابل توجه است:

    विहार m. vihAra pleasure-ground

پاسخ دادن به جواد مفرد کهلان لغو پاسخ


*