
فرهنگستان زبان پارسی
گفتار و نوشتار سره باید همراه با زیبایی، استواری، شیوایی و رسایی باشد. سرهگویی و سرهنویسی هنری است همسنگ و همتراز با سرودن چکامههای زیبای پارسی. سرهگویی تنها این نیست که واژههای بیگانه را با برابرهای پارسی آن جایگزین کرد، در سرهگویی باید بهترین واژهای را از میان برابرهای پارسی برگزید که با آهنگ و سامه نوشته همخوانی داشته باشد.
دیگر آنکه در سرهگویی گاه نمیتوان تنها بسادگی واژه را جایگزین کرد، گاهی باید ساختار آن گزاره (~جمله) دگرگونی یابد و به ساختار پارسی درآید. بسیاری از واژگان بیگانه به همراه خود ساختار بیگانه را سربارِ زبان میکنند که همراه با جایگزینی آن واژه، ساختار نیز باید به پارسی برگردد.
یکی از خردههایی که به سرهگرایی گرفته میشود این است که برای مردم کوچه و بازار و مردمی که با واژگان سره آشنایی ندارند و اندریافت گفتار و نوشتار سره کمی دشوار است. هرچند که آرمان فرجامین این است که یکسره همه واژگان بیگانه از زبان زدوده شوند، ولی اینکار یکشبه شدنی نیست. زمانی که روی سخن با کسانی است که با سرهگویی آشنایی ندارند بهتر است زبانی ساده و شیوا برای آنها بکارگرفته شود، هر چند بد نیست هر از گاهی در لابلای گفتار، واژههای نژاده پارسی نیز بکار رود تا این واژگان نیز کم کم در میان مردم جای باز کند و با آنها خو بگیرند.
همواره باید کوشید با گفتار و نوشتاری ساده، زیبا و شیوا، مردم بیشتری را بسوی سرهگرایی کشید. بزرگترین آسیب به سرهگرایی زمانی است که گفتار و نوشتار، ناشیوا و نارسا و پر از واژگان ناآشنا که با آهنگ سخن نیز همخوانی ندارند باشد که با خود دلسردی و دلزدگی میآورند و مایه واپس زدن پارسیسره از سوی مردم کوچه بازار میشود.
جستارهای وابسته
بارگیریِ «فرهنگِ واژگانِ سرهی پارسی برساختهی میرجلالالدینِ کزازی» پارسیانجمن: فرهنگِ واژگانِ سرهی پارسی برساختهی میرجلالالدینِ کزازی گردآوری از ۵۰ نبیگی است که استاد به پارسیِ سره نوشتهاند.
بارگیریِ «فرهنگِ اورنگ» پارسیانجمن: «فرهنگِ اورنگ» گردآوردهی مراد اورنگ است که به نوشتهی نویسنده «راهنمای فارسینویسی به ویژه برایِ ایرانیانِ پاکسرشت [است] که به زبانِ ایرانی دلبستگی دارند [و دربردارندهی] چِم برخی واژههای تازی و تازینما به پارسیِ سره و جداکنندهی فرهنگ و زبانِ پارسی از واژههای بیگانه» […]
بارگیریِ «از عجم تا پارسی» شکیبیِ گیلانی پارسیانجمن: از «عجم» تا «پارسی» (کالبدشناسیِ سنجشیِ زبانِ عجم و پارسی) دستاوردِ پژوهشی نویسنده و پژوهشگرِ زبانْ پزشک «جامیِ شکیبیِ گیلانی» است و دربردارندهی دو دفتر است که با هم به ریختِ نبیگِ کنونی درآورده […]
«پارسینویسی» پیشزمینهی بازسازیِ آگاهیِ درهمشکستهی ایرانشهری بزرگمهرِ لقمان: پس از تازشِ تازیان و از میان رفتنِ دوگانهی دین و شهریاری، زبانِ پارسی تنها نمودگاهِ ایرانیبودن و نگهدارندهی آگاهیِ درهمشکستهی ایرانیان گشت. این زبان، هر چند دنبالهی زبانِ پارسیگ است، از آنجا که زبانِ پساتازشی است زبانی است تازشزده که لایههای واژگانی و دستوریاش در کشمکشی پیوسته با یکدیگرند. هم از این روست که […]
بارگیریِ «فرهنگِ واژههای فارسیِ سره برایِ واژههای عربی در فارسیِ معاصر» فریده رازی: «چه بهتر که بکوشیم به زبانِ گذشتهی خود تا آن جا که شدنی است بازگردیم و واژههای زیبا و سادهای را که درخورِ فهمِ گروه بیشتری از مردم است و از یاد رفته، از نوشتههای باارزش پیدا کنیم و آنها را زنده گردانیم و زبانِ زیبای پارسی را پربارتر و گستردهتر سازیم. هر چه واژه بیشتری داشته باشیم، زبان تواناتر، نوشتن زیباتر و بازگو […]
بارگیریِ «نخستین دستورِ» پرتو پارسیانجمن: «نخستین دستور» نوشتهی ابوالقاسم پرتو است که پارسیدوستان او را با نبیگِ سه پوشینهای «واژهیاب» میشناسند.
پرتو دربارهی آن چه او را برانگیخت تا این دستور را به پارسیِ سره نویسد، نوشته است: «زبانِ فارسی برایِ آن که درست گفته و و درست نوشته شود، ابزارهای خودی میخواهد. با «مصدرِ مرخم» و «صیغههای مبالغه» و ... نمیتوان […]
سخن درستی است که:
…هر از گاهی در لابلای گفتار، واژههای نژاده پارسی نیز بکار رود تا این واژگان نیز کم کم در میان مردم جای باز کند و با آنها خو بگیرند.
آنچنان که سعدی سروده:
اندک اندک به هم شود بسیار —- دانه دانه ست غله در انبار
نخست بایستی با شناخت واژه ها، کم کم آنها را گفتگو های روزانه بکار بریم.
با سپاس از شما و خوانندگان گرامی.