استاد ذبیح بهروز
بخش نخست
مدرکهای تاریخی خط ایران
پیشینه
400 سال است در اروپا دربارهی اصل الفبا، مخترع الفبا، ترتیب الفبا، تکمیل الفبا و گسترش الفبا و اختراع یک الفبای جهانی بحث و جدال و پژوهش کردهاند و به نتیجهای نرسیدهاند. اگر مقطعهای دهان خود را به هر نحوی که خواسته باشیم روی کاغذ رسم کنیم و آن کاغذ را 90 درجه یا 180 درجه به راست یا چپ بچرخانیم راز ساختن الفباهای جهان و راه آموزش و تکمیل آنها آشکار میگردد.
چنانکه از کتابهای تاریخ فارسی و عربی و یونانی برمیآید موضوع اصل الفبا و مخرج آن چندین بار در تاریخ جهان زمینهی بحث و جدال مذهبی و سیاسی بوده است. تا یک سده پیش به طوری موضوع اختراع الفبا را با روایتهای مذهبی مربوط کرده بودند که کسی از ترس تکفیر، جرات سخن گفتن نداشت. از 80 سال پیش به این سو نیز، این موضوع ساده را به طوری با تاریخ و زبانهای ملتهای کهن و باستانشناسی مربوط کردهاند که جز گروه اندکی در جهان، صلاحیت بحث و پژوهش و اظهار نظر دربارهی آن را در خود نمیبیند.
مدرکهای تاریخی و دانشی و فنی الفبا تنها در ایران و هند است.
مدرکهای تاریخی و دانشی و فنی الفبا تنها در ایران و هند است و ما خلاصهی جامعی از مهمترین این مدرکها را که تا حدود امکان گردآوری کردهایم به صورت مرتبی نشان میدهیم تا به خلاف گذشته، راه بحث و پژوهش و اظهارنظر برای همه باز باشد.
مخترع الفبا
در چاپ هفتم دائرهالمعارف انگلیسی (1842) نوشته شده است: «به ظاهر زمان اختراع خط را تاریکی غیرقابل نفوذی فروگرفته است. اگر اختراعی با این همه اهمیت برای بشر پس از طوفان نوح صورت گرفته بود تصور میکنیم که اسم مخترع آن در تاریخهای کشوری که چنین مخترعی در آن زندگانی کرده است نوشته شده بود.»
این اظهارنظر دائرهالمعارف انگلیسی درست است و ما در زیر، جملهای که اسحاق تیلر، 40 سال بعد در جلد دوم کتاب «الفبا» نوشته میآوریم: «مسعودی در قرن دهم میلادی از زند و اوستا شرحی نوشته که به ظاهر از منبع موثقی است. او میگوید آن کتاب روی 12 هزار پوست گاو نوشته شده بود با خطی که آن را زردشت اختراع کرده است.»[2]
تاریخنویسان و دانشمندانی که دربارهی خط یادی کردهاند
نام مشهورترین دانشمندان و تاریخنویسانی که از 12 سده پیش به این سو، دربارهی خط و مخترع آن نوشتههایی به یادگار گذاشتهاند از قرار زیر است:
عبدالله بن مقفع، آذرخور پورزردشت معروف به محمد متوکلی، محمد بن عبدوس جهشیاری، حمزهی اصفهانی، ابن ندیم، ابوریحان بیرونی، محمد خوارزمی، قاضی صاعد اندلسی، ابن بلخی، عمر خیام و …
نوشتههای این تاریخنویسان و دانشمندان که شهرت جهانی دارند از 12 سده پیش به این سو، دست به دست به ما رسیده است و به مانند مدرکهای مشکوک و غیرمشهودی نیست که از بازرگانان عتیقهفروش خریداری شده باشد یا به طور تصادفی آنها را پیدا کنند.
عصر اختراع خط و تکمیل آن در ایران
تا آن جایی که پژوهش کردهایم خلاصهی آنچه تاریخنویسان ایرانی و عرب دربارهی خط نوشتهاند به صورت مرتب و آشکار، این است: نزدیک به 35 قرن پیش از میلاد، ایرانیان خطی داشتهاند که یاد گرفتن و نوشتن آن آسان نبوده است و مخترع این خط را بوذاسف نوشتهاند. 18 قرن بعد- به گفتهی قاضی صاعد اندلسی- یعنی 17 قرن پیش از میلاد، زردشت خط شگفتآوری اختراع کرد که باعث پیشرفت و پخش دانشها و فنها گردیده است.
خطهای هفتگانهی ایران
ایرانیان پیش از اسلام، هفت خط مختلف داشتند که هر یک را برای مقصودی به کار میبردند. نامها و ویژگیهای هر یک از آنها از این قرار است:
1- آم دبیره یا هام دبیره: این خط به موجب نمونهی ابن ندیم و آثاری که در دست است حروفش از خطهای دیگر ایران کمتر بوده؛ زیرا صداهایی را که مخرج مشترک دارند با یک حرف مینوشتند. برای نمونه برای «ء، ا، آ، ه، خ» یک حرف به کار میرفته است.
آم دبیره، خط همگانی بوده و آن را با 28 شیوه مینوشتند و در زمان «آذرخور» که حمزهی اصفهانی از او نقل کرده است نام بسیاری از آن شیوهها فراموش شده بود و آن چه به یاد مانده، اینها بودند:
داد دبیره: برای دستورهای دادگستری.
شهرآمار دبیره: برای حسابهای شهر.
گنجآمار دبیره: برای حسابهای خزانه.
کدهآمار دبیره: برای حسابهای کشور.
آخورآمار دبیره: برای حسابهای آخورها.
آتشانآمار دبیره: برای حسابهای آتش.
روانگانآمار دبیره: برای حسابهای اوقاف.
2- گشته دبیره: این خط 28 حرف داشته و با آن پیمانها و فرمانها را مینوشتند و روی دینار و درهم و انگشتر نقش میکردند. در چاپهای فهرست ابن ندیم، دو نمونهی چرخیده و نچرخیده از این خط دیده میشود. حمزهی اصفهانی گشته را «تغییریافته» ترجمه کرده است و این کلمهی مهم تاریخی در ظاهر ساختنِ وضع طبیعی حرفها و چرخانیدن آنها فوقالعاده مفید واقع شده است.
3- نیمگشته دبیره: این خط نیز دارای 28 حرف بوده و با آن پزشکی و فلسفه را مینوشتند. نمونهاي از اين خط در فهرست ابن نديم داده شده كه معلوم ميشود تا اواخر سدهي چهارم هجري كتابهاي فلسفه و طب قديم ايران با اين خط وجود داشته است.
4- فرورده دبيره: اين خط داراي 33 حرف بوده و منشورهاي پادشاهي را با آن مينوشتند و به ظاهر اين همان «نامه دبيره» است كه عبدالله بن مقفع آن را «كتاب رسائل» ترجمه كرده و ابن نديم در فهرست از او نقل كرده است. دربارهي اين خط و «هام دبيره» عبارتهاي اين نديم واضح نيست.
5- راز دبيره: اين خط براي نوشتن رازهاي پادشاهان بوده و 40 حرف داشته و به ظاهر «شاه دبيره» و «راز سهريه» كه ابن نديم ياد كرده، همين خط است.
6- دين دبيره: اين خط بيهمانند داراي 60 حرف است و براي نوشتن خوانش سرودهاي ديني به كار ميرفته است و ما پس از اين در بحث آثار فني مربوط به خط به آن اشاره خواهيم كرد.
7- ويسپ دبيره: معني ويسپ دبيره، خط كلي و جامع همهي خطهاست. با اين خط، زبان رومي و قبطي و بربري و هندي و چيني و تركي و نبطي و عربي و هر اشاره و هر صدايي حتا صداي شرشر آب را مينوشتند. به روايت مسعودي اين خط 160 حرف و به روايت ابن نديم 365 حرف داشته است و به ظاهر هر دو روايت درست هستند؛ زيراكه مسعودي فقط از نوشتن «لغات امم» نام برده ولي ابن نديم نوشته است هر اشاره و هر صدا حتا شرشر آب را با آن مينوشتند. از اين قرار معلوم ميشود براي نوشتن صداهاي واژگان مردمان مختلف 160 حرف و براي نوشتن صداهاي غيرانساني و اشارهها 205 حرف از حرفهاي ويسپ دبيره به كار ميرفته است. روش ساختن اين خط جهاني را به كوتاهي در جزوهي دوم «ايران كوده» شرح دادهايم.
اين بود شرح كوتاهي از خطهاي هفتگانهي ايران و چون ايرانيان از رازهاي خط خود آگاه بودند ميتوانستند با كم و زياد كردن حرفها، خطهاي گوناگون داشته باشند و ديگران حتا موفق به تكميل خط خود هم نشدند.
علم صداشناسي در ايران باستان پيشرفت بيمانندي داشته و از مهمترين آثار فني جاويدان پيشرفت اين دانش، «دين دبيره» و ترتيب دقيق فني «حرفهاي معجم» است كه مانند آنها در نزد هيچ ملتي يافت نميشود.
مدركهاي دانشي و فني خط در ايران
پيشينه
اختراع الفبا يا خط حرفي، با استعداد زبان، خوانش سود، صداشناسي، موسيقي[3]، فيزيك، تشريح و رسم در پيوند است و روايتهاي تاريخي به تنهايي نميتواند زمينهي بحث و اظهار نظر در چنين موضوع مهم دانشي و فني قرار گيرد. از اين رو ما در پي، مدركهاي دانشي و فني مربوط به خط را كه در ايران براي تاييد روايتهاي تاريخي گفته شده، ميآوريم.
صداشناسي
علم صداشناسي در ايران باستان پيشرفت بيمانندي داشته و از مهمترين آثار فني جاويدان پيشرفت اين دانش، «دين دبيره» و ترتيب دقيق فني «حرفهاي معجم» است كه مانند آنها در نزد هيچ ملتي يافت نميشود.
دو چيز، راه پي بردن ايرانيان را به رازهاي علم صداشناسي و ايجاد خط آسان كرده است: يكي زبان خوشآهنگ دامنهدار مستعد و ديگري علاقهمندي به درست خواندن سرودهاي ديني.
اين دانش نزديك به 3000 سال پيش در هند، بالاترين پيشرفت درجهي خود را داشته[4]، ولي در هند خطي مانند دين دبيره نداشتهاند و ترتيب حرفهاي ديوانگاري هم يكي از گونههاي ترتيبهايي است كه در كتابهاي تجويد ذكر شده است. فراموش نكنيم صداشناسي در اروپا علم جديدي است و واژهي فونتيك كه براي اين دانش اصطلاح شده در 1878 از آكادمي فرانسه گذشته است.
كتابهاي صداشناسي
كتابهاي صداشناسي پيش از اسلام در ايران مانند اصل كليله و هزار افسانه و بسياري كتابهاي ديگر از ميان رفته ولي اصول درونمايههاي آنها در كتابهاي پس از اسلام به فارسي و عربي به جا مانده است.
نكتهاي كه در كتابهاي صداشناسي پس از اسلام شايستهي توجه است اين است كه رازهاي اصلي و اصطلاحهاي دقيق اين دانش هنگام نقل و تعريب، صورت مبهمتري به خود گرفته و از شيوهي عبارت آنها معلوم است كه مسلمانان جز اطلاعات عملي براي خوانش (قرائت)، بهرهي ديگري از اين علم نداشتند و روي هم رفته رازهاي اصلي و فني اين دانش با از ميان رفتن صنف روحانيان ايراني كه در نگهداري رازهاي خود زيادهروي ميكردند، از بين رفته است.
كتابهاي صداشناسي اصلي و قديمي هند پرشمار و مفصل و در دست است؛ ولي تاكنون براي ما معلوم نيست كه آيا از آن كتابها ميتوان ارتباط شكل حرفها را با صدا دريافت يا نه[5].
كتابهاي صداشناسي كه ايرانيان به فارسي و عربي نوشتهاند از لحاظ فني به سه دسته بخشبندي ميشوند:
1- صداشناسي از نظر خود اين علم: رسالهي «مخارج الحروف» يا «اسباب حدوث الحروف» كه از نوشتههاي ابن سينا شناخته شده، رسالهاي بيمانند در اين علم است. اين رساله مختصر، جامع و كامل و داراي شش فصل است:
فصل اول: سبب پيدا شدن صدا
فصل دوم: سبب پيدا شدن حروف
فصل سوم: تشريح گلو و زبان
فصل چهارم: سببهاي جزئي براي حرف حرف از حروف عرب.
فصل پنجم: در حروفي كه شبيه به اين حروف است و در لغت عرب نيست.
فصل ششم: در اينكه اين حروف از چه حركاتي غير از نطق شنيده ميشود.
مقدمه و ترتيب فصلهاي اين رساله توجه مخصوص به اين علم را در ايران ثابت ميكند؛ زيرا كوچكترين نكتهي دانشي و فني به صداشناسي در اين رسالهي مختصر فروگذار نشده است. همچنين ترتيب نوشتارهاي اين رساله ثابت مينمايد كه در ايران از قديم ارتباط علم صداشناسي را با جستار (مبحث) صدا در طبيعيات (فيزيك) و تشريح گلو و زبان به خوبي تشخيص داده بودند. پس از سه فصل اول كه دربارهي صدا و تشريح است آخرين فصل اين رساله شايستهي توجه بسيار است؛ زيرا كه نويسنده مانند نويسندهاي كه در همين روزها رسالهاي دربارهي صداشناسي مينويسد چگونگي ايجاد صداهاي حرفها را وسيلهاي غير از دهان و زبان و گلوي انساني شرح داده است.
2- صداشناسي از نظر علم صرف و اشتقاق: در بسياري از كتابهاي نحو و صرف قديم، شرحهاي مفصلي دربارهي صداشناسي از نظر صرف و اشتقاق ديده ميشود كه از مشهورترين اين كتابها «الكتاب سيبويه» و «شرح نظام نيشابوري» هستند.
3- صداشناسي از نظر تجويد: كتابهاي تجويد عربي و فارسي بيشمار است و هميشه نوشتن اين كتابها در ايران به عربي و فارسي و نثر و نظم دنباله داشته است. در كتابهاي تجويد از علم صداشناسي براي خوانش قرآن استفاده شده است و در ديباچهي بيشتر قرآنهاي خطي و چاپي، مختصري از اصول اين دانش را شرح دادهاند.
از مدرکهای مهم فنی که مانند آن در نزد هیچ ملتی یافت نمیشود خط ساده و زیبای 60 حرفی دین دبیره است که با آن خوانش سرودهای دینی را مینوشتند و خط نسخ، تقلیدی از شیوهی آن است.
اصطلاحهاي صداشناسي
از مهمترين مدركهاي دانشي و فني، اصطلاحهاي صداشناسي است؛ ولي با دقت در اصطلاحهاي دخيل و معرب ملاحظه ميشود كه در بعضي مواقع مهم آنها را به غلط به كار بردهاند و از اين رو به آساني ميتوان حكم كرد كه اين دانش پس از ساسانيان در ايران تنزل كرده است و علت پايينروي آن، ندانستن سررسم حرفها و نداشتن خطي مانند دين دبيره است. مانند اين اشتباهها در كتابهايي كه از عربي به لاتين ترجمه شده است ديده ميشود؛ زيرا كه مترجمان از فني كه كتاب آن را ترجمه ميكردند و معاني دقيق اصطلاحها، آگاهي نداشتند.
تشخيص صفات ذاتی و عرضی
از مدركهای مهم دانشی و فنی كه پیشرفت صداشناسی را در ایران ثابت میكند تشخیص صفات ذاتی و عرضی حرفها و بخشبندی آنها به دستههای مختلف است و چنان كه پیش از این گفتیم حرفهای دیوانگاری یا خط سانسكریت یكی از گونههای بخشبندیها است.
برای نمونه، همزه دارای این صفات ذاتی و عرضی است: «جهر، شدت، استفال، انفتاح، اصمات، نبر، سكون».
رسم مقطع دهان
از مدركهای فنی مهم، رسم مقطعهای عمودی و افقی دهان است که در کتابهای تجوید و یا در کتابهایی که از این علم یادی در آن شده، باقی مانده است.
به واسطهی در دست نبودن کتابهای لازم، نمیدانیم که آیا در کتابهای صداشناسی هندی هم چنین مقاطعی از دهان یافت میشود یا نه. در هر صورت رسم این مقطعها در کتابهای تجوید ثابت میکند که دانشمندان صداشناسی ایرانی از ارتباط فن رسم با علم صداشناسی آگاهی داشتهاند و از نفیسترین مقطعهایی که از دهان در کتابهای قدیم رسم شده یک مقطع رنگی است که در کتابخانهی مجلس شورای ملی برجا است.
دستور یافتن مخرج و مقطع
در کتاب تجوید به ویژه تصریح شده که باید به جای حرف حرف، هجاء گفت. از دقت در معنی این دو کلمه و مخصوصاً واژهی هجاء با در نظر گرفتن دستوری که برای پیدا کردن مخرج و مقطع حرف داده شده، سرشکل هر حرف از حرفهای الفباها آشکار میشود و هر الفبای ناقصی را میتوان تکمیل کرد و برای هر لهجه و زبانی، الفبایی ایجاد نمود.
دستور چند کلمهای یافتن «مخرج» و «مقطع» و کلمهی «گشته» از مهمترین آثار فنی است.
دانشمندان صداشناسی
از دانشمندان مشهور دانش صداشناسی پس از هجرت، ابن کثیر فارسی و نافع اصفهانی و بهمن بن فیروز کسایی و سیبویهی فارسی و ابن سینا و عمر خیام هستند.
دین دبیره
از مدرکهای مهم فنی که مانند آن در نزد هیچ ملتی یافت نمیشود خط ساده و زیبای 60 حرفی دین دبیره است که با آن خوانش سرودهای دینی را مینوشتند و خط نسخ، تقلیدی از شیوهی آن است. ایرانیان پس از اسلام چنین خطی نداشتند و خوانشگران (قاریان) بایستی تمام واژهها و خوانشهای آن را با تکرار زیاد به خاطر میسپردند، در صورتی که پیش از اسلام، خوانش را از روی خود خط تمیز میدادند. تا آنجایی که اطلاع داریم در هند خطی شبیه و مانند دین دبیره نبوده است و این نکته از نظر بحث در تاریخ اختراع خط و کشوری که در آن چنین خطی اختراع شده بسیار مهم است.
ترتیب حرفها
از مهمترین مدرکهای فنی، ترتیب حرفهای معجم است که تا قرن چهارم هجری در ممالک اسلامی معمول بوده است. این ترتیب طبیعی فنی ساده، برابر ترتیب مخرجهای حرفها از حلق تا لب است و در همهی کتابهای تجوید و نحو داده شده است. در کتابهای لغتی که پیش از قرن چهارم هجری تالیف شده همهی ترتیب حرفهای واژگان برابر همین بوده است.
آنچه از کتابهایی که در چند سدهی نخست هجری دربارهی خط و تاریخ آن نوشته شده برمیآید این است که دربارهی نام و ترتیب حرفهای معجم و مخترع الفبا در میان شعوبیهی ایرانی و عرب، جدال سختی بر پا بوده که خلیفگان عباسی با جعل یک حدیث، آتش این جدال را به سود مصالح سیاسی و مذهبی خود خاموش کردند. چون حدیث و نکتههایی که جعلکنندهی حدیث دربارهی آنها پافشاری کرده، کلید حل بسیاری از نوشتارهای تاریخی و فنی مربوط به خط است، ترجمهی آن را در زیر میآوریم:
«از ابیذر غفاری رضیالله عنه روایت شده که گفت: از رسولالله صلی الله علیه و سلم پرسیدم: یا رسول الله هر پیمبری به چه فرستاده میشود؟ فرمودند: با کتاب منزلی. گفتم: یا رسول الله چه کتابی بر آدم نازل شد؟ فرمودند: ا ب ج د … الی آخر. گفتم: یا رسول الله چند حرف است؟ فرمودند: 29 حرف. گفتم: یا رسول الله شما 28 شمردی. پس رسول الله صلی الله علیه و سلم خشمگین شدند چندان که دو چشمشان سرخ شد و پس فرمودند: ای اباذر قسم به کسی که مرا از روی حق به پیمبری فرستاد، خداوند نازل نکرد بر آدم مگر 29 حرف. گفتم: یا رسول الله در آن الف و لام است؟ فرمودند: لامالف یک حرف است و خداوند نازل کرد آن را بر آدم در یک صحیفهای که با آن 70 هزار ملک بود. کسی که مخالفت کند با لامالف، به تحقیق، کافر شده است به آنچه که بر آدم نازل شده و کسی که نشمارد لامالف را پس او از من بیزار است و من از او بیزارم و کسی که ایمان نداشته باشد که حروف 29 است مکانش از آتش بیرون نخواهد آمد.»
از این حدیث به خوبی واضح است تا چه اندازه در سدههای دوم و سوم هجری بر سر الفبا جدال سخت بوده و دامنهی این جدال به جایی رسیده که دستگاه خلافت را مجبور به جعل چنین حدیثی کرده است. با وجود عبارتهای غلیظ و شدید این حدیث و اقتدار روحانی و مادی خلیفگان عباسی، دانشمندان عصر همه نسبت به تغییر حرفهای معجم اعتراض کردند؛ ولی چون موضوع، اهمیت سیاسی و مذهبی داشت اعتراضهای آنها فایدهای نبخشید و در این صورت گویا لازم به شرح نباشد که تا چه اندازه کتابهای مربوط به تاریخ خط در ایران بر اثر خشکاندیشی خلیفگان عباسی از میان رفته و آنچه در دست مانده تا چه اندازه در آنها حک و اصلاح شده است.
تاثیر این حدیث در ممالک اسلامی زیاد بوده است؛ زیرا که ملاحظه میشود که حتا در آخر ترتیب حرفهای ابجدی، «لا» را افزودهاند. در مکتبخانههای قدیمی، کودکان همیشه «ابجد هوز … ضظغ لا» میگفتند در صورتی که گفتن «لا» بعد از «ضظغ» هیچ مورد و لزومی ندارد. یک نفر از عثمانیها نزدیک به 90 سال پیش الفبایی اختراع کرده و از جمله، «لا» را هم در آخر حرفها گذاشته است[6].
بحث در موضوع اینکه «لا»، «الف و لام» و یا «لام و الف» است از لحاظ فنی و تاریخی اهمیت بسیار دارد و ما در یکی از جزوههای ایران کوده شرح این اشکال را که حدیث دربارهی آن این قدر پافشاری کرده، خواهیم داد.
برگرفته از کتاب خط و فرهنگ/ جزوهی هشتم ایران کوده
پینوشتها:
[2] همهی این مدرکها را آقای صادق کیا گردآوری کردهاند.
[3] بنگرید به صفحهی 38 جزوهی دوم ایران کوده.
[4] Critical Studies in the Phonetic Observations of Indian Grammarians, S. Varma.
[5] در اواخر قرن شانزدهم یک نفر اروپایی نوشته که خط سانسکریت دارای 53 عنصر است که از روی زبان و دهان گرفته شده است. شاید همین باعث گمراهی «ون هلمونت» شده باشد.
[6] چاپ سنگی این کتاب در دست است ولی نام نویسنده مشخص نیست.
با درود، نگارنده برای انواع دبیره های هفت گانه ایران کهن که بخش مهم می تواند باشد هیج منبعی را ارائه نداده اند. این گونه نوشته ها به سردرگمی و سرخوردگی هواداران دگرگونی دبیره کشور می انجامند، بی آن که خواننده هیچ آگاهی ژرفی از دبیره ها داشته باشد. به هر روی، دگرگونی دبیره این زمان را برای هم میهنان می بخشد تا بدانند که داستان و تاریخ راستینشان چیست؟ برای نمونه، نام شهر هویزه شاید برای یک هم میهن خوزستانی که از بچگی به او دشداشه را می پوشانند، و برای بیشتر دیگر هم میهنان، نامی عربی گمان کرده شود، با این همه، این واژه در واژه نامه عربی یافته نمی شود که نشانگر پارسی بودن ریشه نام است. هو: خوب، خوش و ویزَگ: طرح، زرق و برق -> “خوش طرح”، “خوش زرق و برق”. چرا من این را می دانم، چون به پاس سنگربانان تارنمای پارسی انجمن و در دسترس گذاردن کتاب های مک کنزی و نایبرگ تا اندازه ای با زبان مادری راستین ما ایرانیان آشنا شده ام.آشنایی با شیوه گویش و نویسش زبان پارسی پهلوی هَنایش بیشتری در فرهنگ و هنر و بینش و پیشرفت کشور خواهد داشت.