پارسیانجمن: مارکوس یک آلمانی است که هم پارسی میآموزد و هم آلمانی به پارسیزبانان آموزش میدهد.
او در این جا از برخی از واژههای پارسی که به زبانِ آلمانی اندر شدهاند، نام میبرد.
جدا از این واژههای پارسی در آلمانی، از آن جا که پارسی و آلمانی هر دو زبانهای هندواروپاییاند، واژههای پایهای انبازین(مشترک) در این دو زبان بسیارند.
* برگرفته از دهلیزِ «یوتیوب»ِ مارکوس.
***
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
واژه های پارسی در زبان آلمانی :
نخستین واژه که در آلمانی”آتسور” لَفزیده(تلفظ) می گردد زیرا وات”z”در آلمانی دو واتی/ دو حرفی “تس” می باشد :
Azur = Himmelsblau , hochblauer Farbton است که همان لاژِوَرد(لاجِوَرد یا لازِوَرد اَربی شده) پارسی می باشد که با گذشت زمان کوتاه تر شده است ، گامه های دگرگشت: laazheward>aazewar>azur
در زبان آلمانی به مینِش (معنی) رنگِ آبیِ آسمانی یا سُرمه ای پُررَنگ است.
واژه ی دیگر Lasur است که این هم برمی گردد به لاژِوَرد پارسی ، ولی این بار وات یا حرف لام نیافتاده :
laazheward <laazewar <lasur
وات "s" در بسیاری جاها در زبان آلمانی "ز" واگویی می شود.مینه ی(معنی) این واژه در فارسی امروز لُعاب(شیشه)است که به آلمانی
durchsichtiger Farbueberzug
شناسِش(تَعریف) می شود که ترانویسی و ترجمه اش به پارسی :
روکِش رنگی یا رنگدار ترادیدی(شَفّاف) که این لایه یا روکِش بایستی سُرمه ای رنگ بوده باشد
بیشتر واژه های پارسی از راه زبان لاتینی یا فرانسوی یا ایتالیایی و اَرَبی(عربی) به زبان آلمانی راه یافته اند.
کوشیده می شود در آینده واژه های دیگر پارسی در زبان آلمانی آورده شود.
لعاب خود تازیستهی لآب (لایه آب) است.