یک ایرانشناس ایتالیایی با بیان اینکه آثار ایتالیایی به دلیل تفاوت نوع خواننده بیشتر به فارسی ترجمه شده است تا آثار فارسی به ایتالیایی، گفت: «ترجمه آثار ادبی و تاریخی فارسی به ایتالیایی، مردم ایتالیا را با بزرگان ادب ایران همچون خیام و مولانا و نیز سبک زندگی ایرانیان در قرون وسطا آشنا کرده است.»
پروفسور کارلو ساکونه، استاد زبان فارسی و ایرانشناس ایتالیایی، با ترجمههای خود تا به امروز آثار مهمی چون سیرالعباد، بلبلنامه، منطقالطیر، صد میدان، سوانح احمد غزالی و دیوان حافظ را به ایتالیاییزبانان شناسانده است. رویکردی تحلیلی در قبال آثار فارسی را میتوان به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای آثار او برشمرد. ساکونه کتابی نیز درباره عرفان ایرانی نوشته است.
او چندی پیش از سفر به ایران به منظور شرکت در برنامههای ادبی به ایتالیا بازگشت و در نشستی با قربانعلی پورمرجان، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در رم، از این سفر گفته است که گزارش آن در پی میآید.
در ابتدای این نشست، پورمرجان، رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در رم، از کارلونه خواست تا بگوید فرهنگ و ادبیات ایران چقدر برای شخصیتهای ایتالیایی جذابیت دارد؟ و او با بیان اینکه جمعیت کتابخوان در ایتالیا خاص و منحصر بهفرد است، گفت: از یکسو گفته میشود بخش اعظمی از مردم ایتالیا، حتا جوانان، متأسفانه کم مطالعه میکنند، حتا کمتر از دو کتاب در سال؛ ولی کسانی که اهل مطالعه هستند، شدیدا شناخت فرهنگ و ادبیات دیگر کشورها به ویژه کشورهای غیر اروپایی برایشان جالب توجه است و به مطالعه آن علاقهمندند.
او در ادامه گفت: بهطور قطع نقش اصلی را در این بخش، نویسندگان مهاجر این کشورها ایفا میکنند. برای مثال نویسندگان هندی و پاکستانی که به زبان انگلیسی مینویسند یا نویسندگان مراکشی که به زبان فرانسه مینویسند، در معرفی فرهنگ خود بسیار مؤثرند. چه کسانی بهتر از آنان میتوانند کشورشان را معرفی کنند و فرهنگ کشورشان را با جزییات کامل به خواننده منقل کنند؟
زبانهای هند و اروپایی خانواده بزرگیاند که زبان فارسی و ایتالیایی دو زبان مهم از این خانواده بزرگ محسوب میشوند و زبان ایتالیایی در سمت غربی و زبان فارسی در سمت شرقی این خانواده جای دارد
به گفته این استاد ایتالیایی زبان فارسی، در ایتالیا رفته رفته شاهد حضور نسل جوانی از نویسندگان ایرانی ایتالیایی هستیم. مانند زرمندیلی، زیارتی و نوروزی که شعرها و رمانهای خود را به زبان ایتالیایی و توسط ناشران ایتالیایی در قالب کتاب و مجله منتشر میکنند. بهترین سفیران فرهنگ ایرانی در ایتالیا این افراد هستند و تنها میتوانیم امیدوار باشیم که تعدادشان هر سال بیشتر شود.
غنای آهنگین و موسیقایی؛ وجه اشتراک زبان ایتالیایی و فارسی
پروفسور ساکونه درباره اشتراکها بین زبان فارسی و زبان ایتالیایی با یادآوری اینکه هنگام آموزش ادبیات فارسی همیشه اینگونه آغاز میکنم که «زبانهای هند و اروپایی خانواده بزرگیاند که زبان فارسی و ایتالیایی دو زبان مهم از این خانواده بزرگ محسوب میشوند و زبان ایتالیایی در سمت غربی و زبان فارسی در سمت شرقی این خانواده جای دارد»، گفت: در ادامه کلماتی را که در هر دو زبان وجود داشته و دارای یک معنا هستند، برای آنها مثال میزنم که از این شباهت و برخی مواقع یکی بودن شگفتزده میشوند.
او افزود: زمانیکه برای دانشجویانم در مورد برخی کلمات بهکاررفته در شعرهای فارسی مثل «بدنامی» صحبت می کنم، دانشجویانم با حیرت متوجه میشوند که کلمه «بد» همان تلفظ و معنا را دارد که در انگلیسی آورده شده و «نامی» شباهت به کلمه (Nome) یا (Nomea) در ایتالیایی را دارد.
این ایرانشناس وجه تشابهی را که بیشتر باعث حیرت میشود، غنای آهنگین بودن و کیفیت موسیقایی دو زبان فارسی و ایتالیایی دانست و افزود: ایتالیایی و فارسی مملو از حروف آوایی و مصوّت هستند که قادرند حالتی آهنگین و جذاب به آنان ببخشند، درست برخلاف زبانهایی مانند عربی و آلمانی که زبانهایی سرسخت و خشن هستند. همین امر باعث میشود از این دو زبان به عنوان زبانهای مناسب برای آواز خواندن یاد شود.
ایتالیایی و فارسی مملو از حروف آوایی و مصوّت هستند که قادرند حالتی آهنگین و جذاب به آنان ببخشند، درست برخلاف زبانهایی مانند عربی و آلمانی که زبانهایی سرسخت و خشن هستند. همین امر باعث میشود از این دو زبان به عنوان زبانهای مناسب برای آواز خواندن یاد شود
او تأکید کرد: بیمورد نیست که در بین زبانهای رایج در اروپا، زبان ایتالیایی و در بین زبانهای رایج در خاورمیانه (حتا کمی دوردستتر مثل آسیای مرکزی و خاور دور) زبان فارسی به عنوان زبانهای آهنگین شناخته شدهاند. به خوبی میدانیم که آثار غزل ایتالیایی در همه جای دنیا از آمریکا گرفته تا ژاپن تدریس میشود، ولی این را هم به خوبی میدانیم که نوازندگان و خوانندگان ایرانی هم همه جای دنیا از استانبول گرفته تا چین، خواهان دارند. محمد اقبال، پدر پاکستان، غزلهای خود را به زبان فارسی میسرود؛ همان غزلهایی که بعدا در سراسر هند که در آن زمان مستعمره انگلیس بود، خوانده میشد.
خیام و مولانا شناختهشده در ایتالیا
پروفسور ساکونه در پاسخ به این پرسش که نویسندگان ادبی ایرانی چقدر در ایتالیا شناختهشده هستند، گفت: به قاطعیت میتوان گفت عمر خیام و مولانا دو شاعر بسیار معروف و شناختهشده هستند.
او با بیان اینکه دو ترجمه از شعرهای خیام بیش از 50 سال است که در ایتالیا تجدید چاپ میشود، درباره مولانا نیز گفت: مولانا جلالالدین رومی هم از سوی کسانی که علاقه شدید معنوی داشته و تصوف را مطالعه میکردند، کشف شد؛ چراکه با مطالعه و غور در تصوف، در نهایت بایستی که با مولوی آشنا شوی؛ چراکه گذرت به شعرهای این شاعر صوفیمسلک خواهد افتاد. دیوان اصلی رومی، توسط آلساندرو بائوزانی در شهر میلان چاپ شد. مثنوی معنوی نیز در سال 2006 از سوی گابریل مند خان ترجمه و منتشر شد.
این ایرانشناس با بیان اینکه دیگر شخصیت فرهنگی ایرانی شناختهشده در ایتالیا که آثار زیادی از او به زبان ایتالیایی ترجمه و چاپ شده و با موفقیت زیادی هم همراه بوده، فریدالدین عطار نیشابوری است، اظهار کرد: اینجانب افتخار ترجمه منطقالطیر را داشتم که در سال 1999 چاپ شد، الهینامه در سال 1990 توسط م ت گراناتا ترجمه و منتشر شد، بلبلنامه، مصیبتنامه و تذکرة الاولیا هم به زبان ایتالیایی ترجمه و چاپ شده است.
او ادامه داد: یک گام که جلوتر برویم، به کسانی برمیخوریم که علاقهمند به ادبیات بوده و بهدنبال کشف دنیاها و تمدنهای ادبی دیگر هستند. اینگونه افراد در مسیر خود به حافظ برمیخورند که سه ترجمه کامل و متفاوت از دیوانش در ایتالیا چاپ شده است. اولین غزلیات حافظ در سه جلد با ترجمه جوانی درمه به چاپ رسید. دومین ترجمه دیوان حافظ توسط استفانو پلّو و جان روبرتو اسکارچا در سال 2005 چاپ شد و آخرین ترجمه هم توسط این حقیر که در سه جلد در سالهای 1998 به چاپ رسیده است.
او همچنین از ترجمه و چاپ هفت پیکر و لیلی و مجنون و اقبالنامه به زبان ایتالیایی یاد کرد و گفت: در سطوح بالاترصحبت از ادیبان و اندیشمندانی میشود که در زمینه ادبیات توانستند زمینههای مشترک آثار اینگونه شاعران را با شاعران ایتالیایی همدوره آنان مطالعه کنند. به عنوان مثال معرفی معنای واژه دنیا و جهان در شعرهای حافظ و مقایسه آن با شاعران (1200 تا 1300) ایتالیایی و همچنین همسانیها و نزدیکیهای شعرهای نظامی و شعرهای حماسی اروپا. بایستی اذعان داشت که از چشم ادیبان و محققان ایتالیایی، شاعران بزرگی مانند فردوسی و گرگانی هرگز از قلم نمیافتند و مطالعات وسیعی که در خصوص این شاعران و مقایسه آنان با شاعران همدوره آنان در ایتالیا انجام شده، بسیار حائز اهمیت است.
جمعیت کتابخوان در ایتالیا تعدادشان بسیار کم است؛ در حالی که ایرانیان کتابخوانهای خوبی هستند و بسیار کنجکاو و شیفته شعر و ادبیات در تمام موضوعات
آشنایی ایتالیاییها با زندگی درباری ایرانیان قرون وسطا
ساکونه در بخش نثر نیز به ترجمههای آثار ایرانی به زبان ایتالیایی اشاره و خاطرنشان کرد: بخش دیگری که توجه ادیبان و علاقهمندان ایتالیایی را به خود جلب کرده، آثار نثر ایرانی است. یک خواننده ایتالیایی امروز میتواند مطالب زیادی برگرفته از قابوسنامه اثر کیکاووس ابن اسکندر و همچنین چهار مقاله از نظامی عروضی را یافته و مطالعه کند و بدینگونه با سبک زندگی درباری ایرانیان در قرون وسطا آشنا شود.
این استاد ایتالیایی زبان فارسی ادامه داد: علاوه بر اینها، در ایتالیا آثار دیگری نیز ترجمه و چاپ شدهاند. آثاری زندگینامهای که زندگی و سرگذشت دو شخصیت تأثیرگذار در تاریخ ایران را به رشته تحریر درآوردهاند، مانند تاریخ جهانگشا، نوشته عطاءالملک جوینی و زندگی تیمورلنگ نوشته غیاثالدین علی.
او همچنین تأکید کرد: علاقه به آثار ادبیات نثر ایرانی که در ارتباط با صوفیگرایی و عرفان هستند، همواره مد نظر خوانندگان ایتالیایی بوده و هست. از سوانح العشاق نوشته احمد غزالی گرفته تا صد میدان خواجه عبدالله انصاری که هر دو توسط اینجانب ترجمه شدهاند. از فیه ما فیه مولوی تا لوایح جامی و آواز پر جبرئیل نوشته سهروردی که همه آنها توسط سرجو فوتی به زبان ایتالیایی ترجمه شده است. همچنین میتوان به کتاب گلشن راز نوشته محمود شبستری و نیز کتاب سیاستنامه نوشته نظامالملک اشاره کرد. ترجمه هزل و هجو عبید زاکانی نیز هشت سال است که در اختیار ایتالیاییزبانها قرار دارد.
ترجمه کتابهای هدایت و دولتآبادی به ایتالیایی
ساکونه از نویسندگان معاصر نیز یاد کرد و افزود: طی 30 سال گذشته، توجهات به سوی نویسندگان معاصر ایرانی به ویژه به سوی رماننویسان معطوف شده که اغلب ترجمه آنها از دیگر زبانها مانند انگلیسی و فرانسوی به زبان ایتالیایی و در بعضی مواقع هم از زبان فارسی انجام میشود. اینگونه از کارها، از ترجمه کتابهای صادق هدایت در سالهای 60 آغاز شد و اکنون دامنه آن به دیگر نویسندگان مثل زویا پیرزاد، شهرنوس پارسیپور، آذر نفیسی و محمود دولتآبادی هم رسیده است.
به گفته او، این اسامی معدود یک وجه مهم را به ما نشان میدهد و آن هم این است که آثار نویسندگان زن بیشتر از نویسندگان مرد ترجمه میشود و این به خواننده ایتالیایی میفهماند که ایده «زن مسلمان در حاشیه است» ایده غلطی است و تفکر زنده و پرطراوت دنیای فرهنگی ایرانی را به خواننده منتقل میکند.
آنچه موجب حیرت میشود، این است که ناشران ایرانی بسیار دقت میکنند و جدیدترین انتشارات ایتالیایی را رصد کرده و آن را ترجمه و چاپ میکنند، حتا آثار نویسندگان جوان و ناشناس ایتالیایی را که تازه به دنیای ادبیات روی آوردهاند
او سپس به توجه زیادی که به شعر معاصر ایرانی جلب شده است، اشاره و اظهار کرد: توجه معطوفشده به سوی این نوع ادبیات ایرانی مدیون ترجمههای چاپشده توسط دو زن اندیشمند ایرانی ساکن ایتالیاست که در دانشگاه بلونیا همکار من هستند. خانم دکتر مردانی که کتاب «فقط صداست که میماند» نوشته فروغ فرخزاد را ترجمه کرد و نیز ترجمه «برگزیده اشعار سهراب سپهری تا گل هیچ» که توسط خانم دکتر ناهید نوروزی انجام شد. البته دومنیکو اینجنیتو کتاب کوچکی به نام «مرگ گلها» از فروغ فرخزاد را در سال 2008 ترجمه کرد. البته برخی از آثار شاعرانی مانند سیمین بهبهانی و احمد شاملو هم در نشریات الکترونیکی ترجمه و چاپ شدهاند . آقای پروفسور زیپولی نیز کتاب شعری از عباس کیارستمی به نام «گرگی در کمین» را ترجمه و چاپ کرده است.
ساکونه در پاسخ به این پرسش که نویسندگان ایتالیایی در ایران چقدر شناختهشده هستند، گفت: بهطور قطع در ایران نویسندگان ایتالیایی بیشتر شناختهشده هستند تا نویسندگان ایرانی در ایتالیا و علت این است که جمعیت کتابخوان در ایتالیا تعدادشان بسیار کم است؛ در حالی که ایرانیان کتابخوانهای خوبی هستند و بسیار کنجکاو و شیفته شعر و ادبیات در تمام موضوعات. امروزه تقریبا تمامی آثار نویسندگان سالهای 1900 ایتالیا به زبان فارسی ترجمه و چاپ شدهاند، از کالوینو تا موارویا، از مورانته تا دلهدا، از پیراندلو تا ازو وو، از اکو تا تابوکیو. آنچه موجب حیرت میشود، این است که ناشران ایرانی بسیار دقت میکنند و جدیدترین انتشارات ایتالیایی را رصد کرده و آن را ترجمه و چاپ میکنند، حتا آثار نویسندگان جوان و ناشناس ایتالیایی را که تازه به دنیای ادبیات روی آوردهاند.
درود
زبان پارسی و ایتالیایی بی گمان از زبان های آریایی هستند و نزدیکی هایی دارند . همان گونه که خون و فرهنگ مردمان ایران و ایتالیا به شَوَند ( دلیل ) آریایی بودن به هم نزدیک است ، پس زبانشان هم به هم نزدیک است .
شوربختانه چندی است که گویا برخی آریایی بودن زبان ، فرهنگ و مردم آلمان را فراموش کرده اند . سنجش زبان پارسی و ایتالیایی ( با نام زبان های آریایی ) در کنار زبان آلمانی و تازی ( در کنار هم ! ) کاری نشایست است . هر چند بیگمان نویسنده آهنگ آن را ندارد که زبان آلمانی را نا آریایی بنامد ولی این گونه سنجش نادرست است .
برای دریافت بهتر و بیشتر نزدیکی زبان های پارسی ، آلمانی و ایتالیایی به نمونه های زیر بنگرید :
به سامان : پارسی – ایتالیایی – آلمانی
1- پَریش مَنَ [ پریشان منش ، آشفته پندار ] = perversion – pecuniaria
2-دیو [ دئوه ، خدایان دیرینه ی آریایی ، در بنیاد به مانَکِ ( معنی ) فروغ و روشنایی سپس اهریمن ] = damon – divina
3-پردیس [ فردوس ، بهشت ، گلستان – اوستا : paira daiza ] -ا paradies – paradiso
4-تیگ ریس [ تند و چالاک ، نام دجله ، تند رو مانند تیغ ] : tigris – tigris
شاید واپسین واژه نشاندهنده ی این باشد که ایران خاستگاه آریاییان بوده است .