
بارگیریِ «فرهنگِ واژگانِ سرهی پارسی برساختهی میرجلالالدینِ کزازی»
پارسیانجمن: فرهنگِ واژگانِ سرهی پارسی برساختهی میرجلالالدینِ کزازی گردآوری از ۵۰ نبیگی است که استاد به پارسیِ سره نوشتهاند.
پارسیانجمن: فرهنگِ واژگانِ سرهی پارسی برساختهی میرجلالالدینِ کزازی گردآوری از ۵۰ نبیگی است که استاد به پارسیِ سره نوشتهاند.
پارسیانجمن: حسابی نشان داده است که زبانِ عربی تا ۲۵ هزار ریشه دارد و از هر ریشه نیز ۷۰ جدامد(مشتق) میتوان گرفت و بر این پایه بیش از دو میلیون واژه در این زبان نمیتوان ساخت؛ هم بدان گه که زبانهای هندواروپایی، مانندِ پارسی، دارایِ شمارِ کمی ریشه (نزدیکِ ۱۵۰۰) و ۲۵۰ پیشوند و نزدیکِ ۶۰۰ پسوندند که با افزودنِ آنها به بنِ ریشه میتوان بیش از ۲۲۶ میلیون واژه ساخت و اگر آمیختههای دیگر هم در شمار آورده شوند، شمارِ واژههایی که در پارسی میتوان ساخت بیکران است.
در این گفتوگوی حشمت رئیسی با گارنیک آساتوریان، او به پدیدهی قومگرایی در ایران و موضوع زبان مادری میپردازد و در آغاز روشن میکند که بسیاری از دیدگاههای کژی که دربارهی ایران هست به علت سوء تفاهم در اصطلاحاتی مانند اقلیت/ اکثریت، قوم و … است.
استاد زندهیاد ابراهیم پورداود در جستارِ «آتورپاتکان و چیچست و سولان (سبلان) و سهند» از دریچهی زبانشناسی و تاریخ به این چهار جایگاه ایرانشهر پرداخته است.
کورش جنتی: پاکسازی و پالایش زبان دارای دلایل بسیارِ زبانی و برونزبانی است. برای نمونه هنگامی که به جای «جزر» و «مد» میگوییم: «فروکشند» و «فراکشند» آموزش این پَرمانهها(مفاهیم) را سادهتر کردهایم، زیرا ساختمان این دو واژهی فارسی به گونهای است که معنا را بهتر و دقیقتر میرساند و دانشآموز را از حفظ کردن طوطیوار واژههای «جزر» و «مد» میرهاند.
پارسیانجمن: زمانِ صفویان روزگارِ نشیبِ اندیشه، فرهنگِ ایرانی و زبانِ پارسی بود و در زمانِ آنان بود که بخشی از ایرانیانِ پارسیزبان، مانندِ آذربایجانیان، ترکزبان شدند، چه صفویان هم خود ترکزبان بودند و هم قزلباشان که پایهی سررشتهداریشان بر آنان استوار بود.
پارسیانجمن: نبیگِ بسیار پژوهشیِ «وِهْرُود و اَرَنگ» دربارهی گیتیشناسیِ تاریخیِ سرزمینهای فرارود و نشاندهندهی برماندهای دیرپای و گستردهی شهرآیینیِ (تمدن) ایران در آن مرزوبوم است که پژوهشگر آلمانی، ژورف مارکوارت، دادههایی مهند (مهم) دربارهی روزگاران آن جای را از بُنخانها (منابع و مأخذ) در زبانهای گوناگون دستچین و در این نبیگِ پژوهشی آورده است.
روشنگریِ سیامکِ رستمی، آموزگارِ زبانِ عربی، را در این جا ببینید و بشنوید.
عباس سلیمی آنگیل: پس از انقلاب ۵۷، آیینها و مناسبتها و پوششها و نمادهایی در ایران ساخته و پرداخته شد که آشکارا واگرا و قوموقبیلهمحورند. از آنجا که همهی اینها سویهی نمادین دارند و در دل خود خواستی سیاسی را نمایندگی میکنند، میتوان با نگاهی روادارانه و آسانگیرانه همهشان را زیر واژهی «نمادهای واگرا» جای داد. چنانکه خواهیم دید، امر ملی در ایران به حال خود رها شده است.
بزرگمهرِ لقمان: دیوید نیل مکنزی، استادِ نامیِ زبانهای ایرانی، بدین جای، با روشی دانشی، نه تنها بر چند و چونِ زبانهای کردی و جایگاه و پیوندشان با دیگر زبانهای ایرانی پرتو افگنَد که ساختههای دروغین دربارهی تبار و زبانِ کردان را هم برنماید.