جایگزینی «پَنامیدن» به‌جای « ممنوع‌کردن»

کورش جنتی (دبیر کارگروه دانشیک پارسی‌انجمن): یکی از برجسته‌ترین کوشش‌هایی که می‌تواند در زمینه پاسداری و پالایش زبان پارسی انجام پذیرد، جایگزین کردن مصدرهای ساده پارسی به جای مصدرهای همهشته(مرکب) پارسی- عربی است.

مصدرها را می‌توان به ریشه‌ درخت مانند کرد. همانگونه که شاخه‌های گوناگونی می‌توانند از ریشه یک درخت برویند، واژه‌های بسیاری نیز می‌توانند از دل مصدرها ساخته‌شوند.

بزرگترین آسیب مصدرهای عربی‌ ـ فارسی آن است که مانند اسب تراوا می‌توانند زمینه‌ساز اندرگام(ورود) خوشه‌ای از واژه‌های عربی بشوند.

برای نمونه، مصدر عربی ـ پارسی «ممنوع کردن» باعث شده است که واژه‌های «منع»، «مانع»، «ممنوع»، «ممانعت» و… هم به زبان پارسی راه یابند. هَنایش(تاثیر) این تازش گروهی، گاه از گستره واژگان فراتر می‌رود و به ساختار ساختواژی و نحو زبان پارسی نیز آسیب می‌رساند؛ چنانکه واژه‌های «ممنوع‌الاکار»، «ممنوع‌الاتصویر» و… یکسره پیرو دستگاه ساختواژی دیگرسانی هستند و هیچ پیوند و سازواری‌ای با زبان پارسی ندارند.

داریوش آشوری  در کتاب «بازاندیشی زبان فارسی» در این باره چنین می‌نویسد: «در واقع، برای آموختن زبان نوشتاری فارسی باید دو زبان را آموخت، زیرا به مثل، کشتن و کشنده و کشته از یک دستگاه دستوری است و قتل و قاتل و مقتول از آن دستگاه دستوری دیگری، و به همین دلیل، زبانی است سرگردان.» (۱)

همین نویسنده در جای دیگری از همین کتاب، پس از برشمردن آسیب‌های مصدرهای همهشته یا مرکب، می‌نویسد: «مشکل زبان عربی این نیست که با عربی آمیخته است. بسیاری از زبان‌ها با هم آمیخته‌اند، بلکه آنست که این آمیختگی چنان بی‌حساب و کتاب بوده است که دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته»(۲)

بر این پایه به وارونه دیدگاه کسانی که چنین پالایش‌هایی را تنها به انگیزه‌های عربی‌ستیزانه فرومی‌کاهند، جایگزینی مصدرهای ساده پارسی به جای مصدرهای همهشته عربی ـ فارسی از پشتوانه‌های زبان‌شناسانه استواری نیز برخوردار است.

ریشه‌شناسی واژه «پنامیدن»

ساختمان واژه «پنامیدن»:

Pati. naama (3)

پیشوند اوستایی «پیتی»، این پیشوند در فارسی باستان به‌گونه «پَتی» و در پارسی میانه به دیسه‌های (شکل‌های) «پَت»، «پاد» و… پدیدار شده است. امروز این پیشوند در واژه‌های «پادتن»، «پادزیست»، «پادزهر» به معنای «ضد» و برابر پیشوند انگلیسی «anti» کاربرد دارد.

ریشه «نم» به معنای «خم‌کردن، خم‌شدن». از این ریشه امروز واژه‌های «نرم» و «نماز» را داریم.

تکواژ گذشته‌ساز «ید»

«ن» مصدرساز

پیشینه

کاربرد واژه پنامیدن در معنای ممنوع‌کردن پیشینه نیز داشته است. دکتر حسن‌دوست در کتاب «فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی»، یکی از معناهای این واژه را «مانع‌شدن»، «دفع‌شدن»، «مهار کردن» و «در بند کردن» آورده است و نمونه‌هایی از کاربرد این واژه را در سهان‌هایی(جمله‌هایی) از متن‌های کهن به دست می‌دهد:

گروهی مسلمانان بودند که مکیان ایشان را پنافته بودند از هجرت (قصص قرآن۳۹۸/۹).

یاد داری آن وقت را کی کید و مکر می‌ساختن ترا اندر سرای ندوت کافران مکه تا ترا اندر زندان پنامند یا اندر میان دیوار بگیرند (شنقشی ۲۱۵/۶). (۳)

پنام به معنای پوشانه

واژه «پنام» همچنین نام پارچه‌ای است که زرتشتیان به هنگام خواندن اوستا و در برابر آتش به فرنام (عنوان) پوشانه (ماسک) بر چهره می‌زنند تا دم‌شان آتش سپند را نیالاید. این واژه در فرهنگ‌های ریشه‌شناختی در درآیه‌ای دیگرسان آورده شده است و ریشه‌شناسی دیگرسانی هم برای آن گمانه‌زنی شده است:

Paiti. Daana (4)

در این ریشه‌شناسی پیشوند «پیتی» را داریم به همراه ریشه  daa به معنای «نهادن» و «گذاشتن» که روی‌هم‌ معنای «پوشش حفاظی» برای آن آورده شده است.

هرچند از دید نگارنده، ریشه‌شناسی «پنام» در معنای «مانع» نیز می‌تواند یکی از گزینه‌های پذیرفتنی برای ریشه‌شناسی «پنام» در معنای «پوشانه» باشد؛ زیرا این ابزار نیز میان دم آدمی و آتش مانعی درست می‌کند.

قرارداد در معنای «منع‌کردن»

شاید بتوان ریشه‌شناسی این واژه را در این معنا اینگونه توضیح داد: حرکت کردن کردن و گام‌برداشتن آدمی با خمش و پویایی اندام او همراه است. با چنین برداشتی هنگامی که پیشوند «پاد» به معنای «ضد» بر سر این ریشه قرار می‌گیرد معنای وارونه‌ای به این واژه می‌بخشد: از حرکت و گام‌برداشتن جلوگیری کردن.

با قرارداد کردن «پنامیدن» برابر «ممنوع‌کردن»، «to forbid» می‌توان خوشه واژگانی زیر را ساخت:

منع‌کردن، ممنوع‌کردن                          پنامیدن                           forbid to

منع:                                               پنامش                           forbiddingness

ممنوع                                             پنامیده                         forbidden

منع‌کننده                                        پنامنده                          forbidding

مانع                                                پنام                             obstacle

همچنین:

ممنوع‌الاکار: کار پنامیده

ممنوع‌التصویر: نگاره پنامیده

………..

۱.آشوری، داریوش؛ (۱۳۷۲)؛ بازاندیشی زبان فارسی؛ نشر مرکز؛ رویه ۱۱۳.

۲.آشوری، داریوش؛ (۱۳۷۲)؛ بازاندیشی زبان فارسی؛ نشر مرکز؛ رویه ۱۱۵.

۳.حسن‌دوست، محمد؛ (۱۳۹۳)؛ «فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی» جلد نخست، درآیه(مدخل) «پَنافتن»، رویه ۷۲۲

۴.حسن‌دوست، محمد؛ (۱۳۹۳)؛ «فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی» جلد نخست، درآیه(مدخل) «پَنافتن»، رویه ۷۲۳

 

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموند رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

 

جستارهای وابسته

  • ریشه‌شناسی و زبان فارسیریشه‌شناسی و زبان فارسی پارسی‌انجمن‌: دانش ریشه‌شناسی با واژه سروکار دارد و شاخه‌ای از زبانشناسی تاریخی به شمار می‌آید. در جستار «ریشه‌شناسی و زبان فارسی» دکتر احمدرضا قائم‌مقامی به ابزارهای ریشه‌شناسی می‌پردازد و اینکه ریشه‌شناس به چه چیزهایی باید ابزارمند باشد و چگونه باید آواشناسی و دگرگونیهای آوایی و همچنین دگرگونیهای معنایی و پیکره‌ی زبانی را در نگر آورد […]
  • ریشه‌شناسی نام چهار فصلریشه‌شناسی نام چهار فصل شهربراز- در این جستار به بررسی ریشه‌شناسی نام چهار فصل سال در زبان پارسی و دیگر زبان‌های هندواروپایی می‌پردازم.
  • سره‌گرایی دانشیک و سره‌گرایی ادبیکسره‌گرایی دانشیک و سره‌گرایی ادبیک کورش جنتی- در جهان کنونی آینده‌ی یک زبان را توانمندی آن زبان در بیانِ فرایافت‌های دانشیک خویشگانیده [مشخص] می‌کند و این مِهَند[مهم] از راه سره‌گرایی ادبیک به دست نمی‌آید. کامیابی زبان پارسی در راهی که به سوی پیشرفت و توانمندی، پیشِ روی دارد بیش از هر چیز وابسته به کاربستِ شیوه‌های واژه‌سازی دانشیک […]
  • بارگیری واژه‌نامه‌ی ریشه‌شناختی کارواژه‌های ایرانیبارگیری واژه‌نامه‌ی ریشه‌شناختی کارواژه‌های ایرانی پارسی‌انجمن: واژه‌نامه‌ی ریشه‌شناختی کارواژه‌های ایرانی بیشتر به کارواژه‌های کهن و بنیادین زبانهای ایرانی می‌پردازد. این نبیگ[=کتاب] بخشی از پژوهشی بزرگتر است که فرجام‌آهنگ آن پی‌بردن به ریشه‌ی همه‌ی زبانهای آریایی و سپس نوشتن فرهنگی همه‌سویه برای این زبانها […]
  • چرا باید واژگان پارسی را به کار ببریم؟چرا باید واژگان پارسی را به کار ببریم؟ کورش جنّتی- زیستن در جهان امروز، نیازمند زبانی ست که با ویژگی‌های این جهان نوین سازگار باشد. رویکرد سنتی به زبان، پاسخگوی نیاز زبانی ما در رویارویی با این جهان نوین نبوده و نیست. بنابراین یا باید با پایفشاری بر روش‌های ترادادی و کهنه، بیینده‌ی ناکارآمدی و مرگ آرام زبانمان، دست کم در زمینه‌ی دانش و فناوری باشیم یا با پذیرفتن راهکارهای […]
  • پارسی‌نویسی و سره‌گرایی (بخش نخست)پارسی‌نویسی و سره‌گرایی (بخش نخست) کورش جنتی: در این جستار کوشش خواهیم کرد تا با بازخوانی سرگذشتِ زبانِ پارسی و با در کانون نهادنِ پارسی‌نویسی و سره‌گرایی، به ‌یکی از برجسته‌ترین کوشش‌های ایرانیان در راستای پاسداست و نگهبانی ایران و ایرانگی […]

11 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. با سپاس، پیشنهاد خوبی است.
    ازآنجاکه مردمان، زبان را واژه‌واژه می‌آموزند، پیشنهادهایی این‌چنین، پخته و کوتاه، از فهرست‌های بلندبالای واژگان کارسازتر می‌نماید، هرچند هر دو برای به‌روزیِ فارسیِ امروز بایسته است.
    شایسته می‌نماید که در پایان نوشته، چند گزاره از زبان گفتاری و نوشتاری و زمان‌های گوناگون، با کاربستِ این ریشه آورده شود تا میزان کاراییِ واژه نیز نمایانده شود.
    همچنین در میان و پایانِ نوشته، در واژهٔ «ممنوع‌الاکار» و «ممنوع‌الاتصویر»، الفی افزوده شده که خواننده را اندکی می‌آزازد.

  2. با سپاس از شما برای نگرانی به زبان پارسی ،
    باید بیاد داشت که برای جایگزینی واژگان بیگانه بایستی تا آنجا که بشود از واژگان بکار رفته در ادب پارسی دری بهره برد،و بجای مدرن گردانی و معادل سازیهای طوطیوارانه ،بهتر است رایمندانه (منطقی )به کارها پرداخت چنانچه در پارسی و حتی در زبانهای اروپایی کلاسیک اگر کسی را میخواستند از کاری بازدارند تنها کارواژه را نفی میکردند ” مکن /مرو / مخور ..” یا سخن را با “نشاید ..” می آغازیدند ازاین روست که برای جایگزینی واژه” ممنوع” ما در پارسی واژه زیبا و شناخته شده “پرهیز” و یا “نشاییدن ” “خودداری” و”(دست-)بازداشتن”(که در فارسی امروزی نادرست بکار میرود ) و “باز نگاهداشتن “و ” روگردانی” و.. را داریم
    چرا نتوان بجای “ممنوع ” گفت”نشایش یا پرهیز> پرهیزیدن ” یا “بازایستیدن” که هم در دفترهای ادب پارسی هست و نیزهمگان مردمان نیز با آن خو دارند و برایشان شگفت نیست ؟
    یا بجا مانع بتوان گفت : “بازدارش” یا واژه ساده “پاگیر ” ،
    سیگار کشیدن ممنوع = دودنکنید
    دورزدن ممنوع = برگشت نکنید
    ممنوع کردند = ناشاییدند / بازداشتند/پرهیزیدند
    دراین کار موانعی هست = در این کار پاگیرهایی هست /بازدارندگی هایی هست
    و با پوزش پیشاپیش از بیپروایی ام ، باید بگویم که داریوش آشوری ناروا میگوید که « ..دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته..» ، زیرا دستگاه کارواژه گردانی زبان پارسی دست نخورده و یکسره و استوار بجاست و تنها این تنبلی و شل اندیشی گویندگانش است که نکوهیدنی است ،
    با بهترین آرزوها برای همه نیکان
    مجید شقاقی

    • ۱۸th May 2017
      man baa arjmand majid shaghayeghi ham-andish am. maa taa an jaa-ye ke shodani ast , baayed az waje haa-ye kota ,shenaakhte shode wa merdom-dana(fahm) ke der zaban arjmand parsi kenon kar-bord darand beraye jaye-gazin saakhtan baa waje haa-ye tazi kar be girim. man soche parsi mi ne wisaem , bi-an-ke yek waje-naame parsi pish am baashaed, yaa az waje-naame haa-ye ferawani ke be naam : ” parsi-tazi” chap shode and der dast-raes dashte baashaem. kenon az parsi anjoma waje haa nau ra ke be jaa-ye waje haa-ye tazi mi saazand ,mi aamozaem ,ama ager waje-ye behter der pandar am bay aayed, waje-ye khod ra be kar mi borom

      aghaa-ye darush aashori wa hamae ham-kar haa eshan baa 100 waje-naame be yek so be nashinanad wa man be deger so , her do maa yek gozare-ye parsi-tazi ra be parsi be saebk khod bergerdan mi konim, wa an ra be merdom mi khanim ,dide shawad merdom kodam ra behter pasand mi konanad ? be gamaan 100% merdom nabeshte-ye man ra mi pasandand, chon man zaban merdom ra mi danaem

      maa nayaazi ne darim hi hi waje be jaa-ye waje haa-ye tazi be saazim. maa darim beraber an waje haa ra, amaa kalae khod ra be kar ne mi andazim ,yaa chon az merdom dor and pejoheshger haa fermosh shan shode ast basayaari waje haa

      arjmand majid bi-perwaye ne kerde ast ,gaep dorost ra nabeshte ast. 10 sal pish man be ja-ye “sa’at” ,waje-ye “hangamak” ra mi naweshtam : taa in-ke 2 sal pish khandaem waje-ye “tesok” ra kasi sakhte ast.chon “tesok” kota-ter ast,an ra pasandidam

  3. درباره واژگان “ممنوع تصویر ، ممنوع کار …” که دوستان یاد آور شدند گفتنی است : که این واژگان در نهادشان نارایمندانه (غیرمنطقی ) است زیرا هر کسی که در این جهان هست پدیده ایی است که ناگذیر نمایی(تصویر ) دارد ، ولی آنچه که مردمان امروزین از آن واژگان نادرست براستی میخواهند بگویند اینست که نگذارند تا رسانه های همگانی نما و یا سخن کسی را بنگارند(ممنوع التصویر..) و یا نگرارند تا کسی را به کار بگمارند (ممنوع کار )، که بجای “ممنوع تصویر” میتوان گفت : “نارسانگار/ نانگارشیدن” یا “از رسانه بازداشتن” ..
    بجای ممنوع الکار ؟ میتوان گفت : “بازداشت کاری” و یا “نا کارگمارش” یا “ناگماشته ” و یا “ناگماشتار””
    بیاد بیاوریم که پسوند” -ار ” در زبان پارسی و نیز در زبانها اروپایی کلاسیک (“- اور” در لاتین )به واژه برداشت کنشپذیری (پسیو) میدهد همچون بیزار، بیدار ،بیمار، رفتار، گفتار …

  4. درود بر شما، می‌خواستم دیدگاهتان را درباره‌ی مصدرهای گذرا و ناگذر «ممنوع کردن» و «ممنوع شدن» بدانم. آیا لازم نیست پسوند «اندن» نیز در کنار پسوند «یدن» فعال شود؟ برای نمونه؛ «پناماندن» به جای ممنوع کردن و «پنامیدن» به جای ممنوع شدن. اگر این گونه واژه بسازیم دیگر نیاز به مصدرهای ناگذر بلندی همچون «پنامیده شدن» به جای ممنوع شدن نداریم.

  5. درود
    در بخش «پنام به معنای پوشانه» آمده است: «… در برابر آتش به فرنام (عنوان) پوشانه (ماسک) بر چهره می‌زنند …»
    پالایش زبان پارسی نباید تنها به جایگزینی واژه‌ها محدود شود و باید دستوز زبان و ساختارِ سهان (جمله) را نیز در بگیرد. برای نمونه در همین سهان بالا، تنها واژه‌ای پارسی را با واژه‌ای عربی جایگزین کرده («به فرنام» به جای «به عنوان») و ساختِ سهان همچنان بی‌تغییر مانده است. بهتر است هم‌زمان این ساختارِ نادرست «به عنوان» را نیز جایگزین کرد. برای نمونه در پارسی می‌توان گفت: «همچون پوشانه (یا پوشانه‌ای) بر چهره می‌زنند».
    شوربختانه به بازدیسی و پیرایشِ ساختارهای این‌چنینی کمتر پرداخته شده است.

  6. این واژه در ترکیب چشم پنام هم به کار رفته است بنگرید به این شعر پارسی
    بتا نگارا از چشم بد بترس و مکن
    چرا نداری با خود همیشه چشم پنام

دیدگاهی بنویسید.


*