سخنی چند درباره‌یِ شکسته‌نویسی

پارسی‌انجمن: شکسته‌نویسی که به کارگیریِ گونه‌یِ گفتاریِ زبان در نوشتار است به خوره‌ای ماند که چندی است به جانِ زبان و دبیره‌یِ پارسی افتاده.

بیش از چهار سالِ پیش، «عباس سلیمی آنگیل» در جُستاری در پارسی‌انجمن با نامِ «هشداری درباره شکسته‌نویسی» نگاهی گذرا به چرایی پیامدهایِ شکسته‌نویسی و چیرگی زبانِ گفتار پرداخت. از آن زمان تا کنون، کاررفتِ این شیوه‌‌یِ ناهنجار نه تنها کاهش نیافته که همه‌گیرتر نیز شده است.‌ یادداشتِ زیر در این زمینه درنگریستنی است.

 

چند کلمه دربارۀ شکسته‌نویسی با آموزگاران مدارس و مدرسان دانشگاه

سایه اقتصادی‌نیا: مدتی است از آموزگاران مدارس و مدرسان دانشگاه می‌شنویم که دانش‌آموزان و دانشجویان در برگه‌های امتحانی، در جزوه‌نویسی سر کلاس، و در تحقیقاتی که به‌عنوان کار کلاسی موظف به انجام و ارائۀ آن هستند، همانند آنچه در مکالمات روزمره در فضای مجازی و شبکه‌های ارتباطی جاری است، کلمات را به صورت شکسته می‌نویسند. من ابتدا تصور می‌کردم این امر همه‌گیر نیست، و شاید سخن از استثناهاست، اما وقتی متوجه شدم این امر نه استثنا، که فراگیر است و مصداق عام یافته، حیرت کردم.  شکسته‌نویسی، یعنی تطابق واج به واج ملفوظ و مکتوب، موافقان و مخالفانی دارد. من از دستۀ مخالفان آن هستم و در فضای مجازی، حتی در گفتگوهای روزمرۀ دوستانه، هرگز شکسته نمی‌نویسم. بر این امر اصرار دارم، چون معتقدم شکسته‌نویسی حافظۀ بصری ما از کلمات را مخدوش می‌کند و به‌تدریج مرز درست و غلط را در هم می‌آمیزد و بلایی به سر خط و زبان فارسی می‌آورد که می‌بینم آورده است. اصرار من به حدی است که حتی در پیام‌های روزمره‌ای هم که برای دختر نوجوانم می‌نویسم، از معیارنویسی دست نمی‌کشم، چون معتقدم اگر هر روز در صفحۀ تلفنش به جای صورتِ «درس‌هایت را خواندی؟» ببیند: «درساتو خوندی؟»، توقع بیجایی است که پس از مدتی بتواند علامت جمع “ها” و “واو معدوله” را تشخیص دهد. دخترم بارها در جواب این پیام‌ها برایم نوشته است: «مامان، آبرومو بردی جلوی دوستام با این طرز نوشتنت». و من هم مصرانه می‌نویسم: «تو هم، دو فردا دیگر، آبروی مرا خواهی برد با آن طرز نوشتنت»!
در اینجا بنا ندارم بر سر موافقت یا مخالفت با شکسته‌نویسی سخن بگویم. شکسته‌نویسی یک طیف است و می‌توان در میان دو قطب آن جایی برای نظر خود را انتخاب کرد. می‌توانیم مخالف سختگیری باشیم، ممکن است استثناهایی تعیین کنیم، یا محتمل است طرفدار آزادی مطلق تمام شکل‌های نوشتاری و سلیقه‌های گوناگون باشیم. خط و زبان پلیس ندارد و نمی‌توان برای دست و دهان خُرد و کلان تعیین تکلیف کرد. اما کلاس درس، چه در مدرسه و چه در سطح دانشگاه، رسمیت دارد و شکسته‌نویسی یعنی عدول از صورت رسمی نوشتار، و توسعاً رعایت نکردن رسمیت کلاس. دانش‌آموز یا دانشجویی که برگۀ امتحانی یا تحقیق کلاسی را به زبان شکسته می‌نویسد، رسمیت محیط آموزشی را رعایت نکرده است و آموزگار یا معلم نباید توقع داشته باشد که او رسمیت کلاس را در شئون دیگر رعایت کند. همان‌طور که کسی با پیژامه سر کلاس درس نمی‌آید و لباس رسمی می‌پوشد، موظف است صورت رسمی و معیار نوشتن را نیز رعایت کند.
همه به خاطر داریم، و شاید هنوز هم می‌بینیم، که افرادی در ادارات دولتی یا دانشگاه‌ها یا وزراتخانه‌ها کفش‌هایشان را از پا درمی‌آورند و دمپایی می‌پوشند. سی چهل سال پیش، این امر از آن رو باب شد که ساعت نماز در اماکن دولتی رسماً اعلام می‌شد و برپا داشتن نماز اجباری بود و شاید هنوز هم در بسیاری از اماکن همین باشد. کسانی که دمپایی می‌پوشیدند، تلویحاً این پیام را به مراجعان و همکاران می‌دادند که ما نماز می‌خوانیم و برای راحتی در موقع وضو گرفتن، دمپایی می‌پوشیم. کسی نبود، و اگر هم بود جرئت نمی‌کرد، از این کارمندان محترم بپرسد که مگر درآوردن کفش و مسح پا چقدر زمان می‌گیرد که شما هشت ساعت در روز باید در یک محیط رسمی با دمپایی تردد کنید؟ دمپایی پوشش غیررسمی است. اگر با دمپایی در یک جلسۀ کاری حاضر می‌شوید، شان جلسه را رعایت نکرده‌اید. اگر با دمپایی مراجعتان را می‌پذیرید، به حضور او احترام نگذاشته‌اید و آداب اجتماعی را رعایت نکرده‌اید. آناتول فرانس کتابی دارد به نام «آناتول فرانس با دمپایی»، که زندگینامۀ اوست به زبانی خودمانی و شرح وقایع شخصی و خصوصی او، و این اسم را از آن رو انتخاب کرده که به مخاطبان بفهماند با اینکه او را «پادشاه نثر فرانسه» لقب داده‌اند، اما در شرح مسائل شخصی‌اش، مقید به قیدی نبوده، گویی دمپایی به پا دارد.
شکسته‌نویسی در برگه‌های امتحانی و کار کلاسی هم مثل دمپایی به پا داشتن و پیژامه پوشیدن است. چه مخالف سرسخت شکسته‌نویسی باشیم و چه طرفدار پروپاقرص آن، برای حفظ رسمیت محیط آموزشی بهتر است با شکسته‌نویسی دانش‌آموزان و دانشجویان مخالفت کنیم، حافظۀ بصری آنها از کلمات را دستکاری نکنیم، و به هر تدبیر از همه‌گیر شدن این رویۀ نامرضیه جلوگیری کنیم.

***

عکس از مکالمۀ من و دخترم، وقتی مرا به سبب معیارنویسی دست می‌اندازد!

 

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموند رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

 

جستارهای وابسته

  • هشداری درباره شکسته‌نویسیهشداری درباره شکسته‌نویسی «عباس سلیمی آنگیل» در این جستار بر این باور است که شکسته‌نویسی، آن هم به گویش تهرانی، پیوندهای زبانی و فرهنگی فارسی‌زبانان را مختل می‌کند و رواج این زبان در نوشتار می‌تواند نسل‌های آینده را بی‌سواد و بی‌هویت […]
  • سخنی درباره «آموزشِ زبان مادری» و «آموزش به زبان مادری»سخنی درباره «آموزشِ زبان مادری» و «آموزش به زبان مادری» عباس سلیمی آنگیل: در ایران دستِ‌کم بیست‌وپنج زبان و سدها گویش و چندهزار لهجه وجود دارد، اما کنشگران «زبان‌محور» هنگام سخن‌گفتن از حق «آموزش به زبان مادری» تنها سه یا چهار زبان را نام می‌برند! اگر حقی برای بشر وجود داشته‌باشد، بیشینه یا کمینه‌بودن (اکثریت و اقلیت) بر آن حق نمی‌افزاید و از آن نمی‌کاهد. نخستین مشکل این است که چگونه می‌توان […]
  • سرنوشت زبان‌ فارسی چه‌ خواهد بود؟سرنوشت زبان‌ فارسی چه‌ خواهد بود؟ پارسی‌انجمن: «سرنوشت زبان‌ فارسی چه‌ خواهد بود؟» نوشته‌ی زنده‌یاد «محمدعلی امام‌شوشتری» در ۴۶ سال پیش است و از آنجا که سخن امام‌شوشتری تا اندازه‌ای سخن امروز ما نیز هست آن را با گفتاورد از ماهنامه‌ی وحید، شماره‌ی ۹۸، بهمن‌ماه ۱۳۵۰ در اینجا […]
  • پایش متروی تهرانپایش متروی تهران متروی تهران گستره‌ای همگانی است که همچون رسانه‌ای پربیننده، آگهی‌نامه‌های بسیاری را در برابر چشم هزاران رهسپار [مسافر] می‌گذارد. کارگروه پایش پارسی‌انجمن با پُرنگری [توجه] به همین نقش هَناینده [موثر] به پایشِ نوشته‌های درونِ متروی تهران و همچنین تارنمای آن پرداخته […]
  • «آموزش زبان مادری» در گفت‌‌وگو با گارنیک آساطوریان«آموزش زبان مادری» در گفت‌‌وگو با گارنیک آساطوریان زبان اول همه ایرانیان فارسی است و آن زبانی که آنها با آن در خانه سخن می‌گویند درواقع زبان گهواره است و با زبان گهواره نمی‌توان در مدرسه تحصیل کرد. آموزش در مدرسه و دانشگاه‌ها باید حتما به زبان اول یا زبان اصلی (فارسی) باشد. […]
  • زبان پارسی و پیوستگیِ کیستیِ ایرانزمینزبان پارسی و پیوستگیِ کیستیِ ایرانزمین آرمین سورن: زبان پارسی، چیزی ست فرای زبان دیوانی ‌و سراسری؛ او بنیاد کیستیِ همۀ ایرانیان است. حتا آن دسته از ایرانیان نیز که امروز در بیرون از مرزهای ایرانِ کوچک می‌زیند و حتا آن دسته از ایرانیان، که امروز، زبانی جز زبان پارسی را از مامِ خویش می‌آموزند. کیستیِ ایرانزمین که زبان پارسی جایگاهِ نمودِ آن است، زیرآمدی از امرِ حق نیست، خود […]

3 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. ۰۹th December 2018

    man az parsianjoman wa arjamand saaye-al-eghtesaadi-nia in chashm dasht ra ne dashtam ke taa in paymaane naa-khan baashand. shakeste nawesi be chizi goyand ke baa dabere-ye wije ke mirza haa taa 40 sal pish mi nawashtand (kenon man der in baare aagaahi ne daram) mi goyand. man shakeste nawisi ra be khobi mi tawanam be khanm wa be nawsam. amaa peramon 35 sal pish yeki az shaagerd haa am be man baa dabere-ye shakeste naame-ye farestade bod, be au naweshtam deger chanin ne nawesad wa az dabere-ye hama-gani kar be girad

    in ke zaban goftari ra be gone-ye zaban naweshtari nabesht , in shakeste nawisi nist. chon der rokh-gah haa-ye (facebooks) man baayed der in hangam gozare haa-ye keshwer-dari(sayaasi) baashand, . in chiz ra kota der in ja nabeshtam

  2. man niz bâ didgâh e šomâ hamdâstan am, šâyad agar dastgâh e neweštâri ye behtar i mi dâštim, mi tawânestim basyâr i az eybhâ i ke be zabân mâ andar šode and râ dorost konim wali afsus o sad afsus ke bozorgtarin kâstihâ dar zâbân e mâ naxost dastgâh e neweštâri o doyyom nâdâni ye goyešwarân e zabân e pârsi ast

    • Âri sad andar sad hamdâstân am. barx-i ke andak-i dânâ šavand pendârand hama ciz râ dânesta and. barx-i digar nemixvâhand padiroftan ke nâdân and. nemidânam cerâ mâ irânikân tâ in andâza bifarhang šoda im.

دیدگاهی بنویسید.


*