آ. زبان و ادبیات پهلوی
تاوادیا، جهانگیر (2535)؛ زبان و ادبیات پهلوی (فارسی میانه)؛ ترجمهی س.نجمآبادی؛ انتشارات دانشگاه تهران.
نویسندهی کتاب، زندهیاد «جهانگیر تاوادیا» (Jehangir C. Tavadia) از پارسیان هند است که در بخشهای گوناگون کتاب به بررسی و اعتبارسنجی نوشتههای موجود در زبان پهلوی میپردازد. او گفتارها و نوشتارهای گونهگون را کنار هم میگذارد تا تصویر درستی به خوانندگان خویش عرضه کند.
اگرچه خواندن کتاب برای خوانندهی ناآشنا به ادب ایران باستان و پارسی میانه کمی دشوار مینماید، اما یکی از بهرههایی که حتی این دسته از خوانندگان از نسک نامبرده خواهند برد، یافت بینشی ژرفتر از نوشتههایی است که در زبان پهلوی وجود داشته یا دارند. پس از آن، پی بردن به برخی واژگان پهلوی است که در زبان پارسی همروزگار ما با کمی دگرگونی دیده میشوند.
خوشبختانه نویسنده از آنجا که زادهی هندوستان است به زبان سنسکریت آشنایی داشته و به همسانی و همریشگی زبانهای ایرانی و پیوند آن با یکی از کهنترین زبان آریایی جهان (سنسکریت) پرداخته است.
فهرست کتاب چنین است:
o پیشگفتار مترجم
o یادآوری استاد یونکر
o یادآوری نویسنده
o تعریف «فارسی میانه» و نامهای دیگر آن
o واژهنامهها
o دینکرت
o بون دَهیشن
o ویچیتکیهای زات سپَرَم
o منوشچیهر
o شکندگومانیک ویچار
o داتستانی میِنُکی خرَت
o چیمی کوستیک
o متنهای اندرزی و آموزشی «حکمت عملی»
o متنهایی که دربارهی رسوم و آداب دینی هستند
o اَرتای ویراپ نامک
o متنهایی که دربارهی پایان جهان است
o نمازهای نیایشی، توبهای و ستایشی
o کتاب حقوق ساسانی
o آثار غیر دینی
+ واژهنامه و …
این نسک را از «اینجا» بارگیری فرمایید.
**********
ب. نامهی تنسر به گشنسپ
… (1354)؛ نامهی تنسر به گشنسپ؛ ترجمهی ابن اسفندیار؛ ویرایش مجتبی مینوی، خوارزمی؛ انتشارات دانشگاه تهران.
نوشتهی کوچکی است که آن را دانشمند فرزانهی آغاز اسلام، روزبه پارسی (عبدالله ابن مقفّع) از پهلوی به عربی ترجمه کرده بود. اکنون نوشتهی پهلوی و ترجمهی عربی آن در دست نیست. در آغاز سدهی هفتم قمری، نوشتهی عربی این نامه را پور اسفندیار (بهاءالدین محمد پسر حسن پسر اسفندیار) به فارسی ترجمه کرده و آن را در تاریخ طبرستان خود گنجانیده است. از پیشگفتار این ترجمهی فارسی روشن میشود که ترجمهی ابن مقفّع بر پایهی روایت بهرام پسر خورزاد بوده که از او خبری نداریم. به نگر میرسد که وی گردآورنده یا نسخهنویسِ اصل پهلوی این نامه بوده است.
این نامه را تنسر (گونهی درست آن توسر )، هیربدان هیربد اردشیر در پاسخ گُشنسپ، شاه طبرستان و پدشخوارگر و گیلان و دیلمان و رویان و دماوند نوشته است. وی گویا به برخی از کارهای اردشیر به دیدهی انتقاد مینگریسته و در نامهای به تنسر از او خواسته است که چرایی این کارها را برای او بگوید.
نامه با پیشگفتاری آغاز میشود که به نگر میرسد از گردآورنده یا نسخهنویس پهلوی این نامه بوده است. در این پیشگفتار از آمدن اسکندر و مرگ دارا و بخشبندی ایران به شاهان محلی (ملوک الطوایف) و سرانجام روی کار آمدن اردشیر و پیروزی او بر 90 تن از این شاهان، از جمله اردوان، آخرین پادشاه اشکانی، سخن رفته است. سپس آمده است که اردشیر، گُشنسپ، شاه طبرستان، را که پس از اردوان از همه نیرومندتر بود به سبب میهندوستی و هواخواهیاش از شاهان پارس بر فرمانروایی آنجا ماندنی کرده است.
این نسک را از «اینجا» بارگیری فرمایید.
با درود. لینک دانلود نسک نخست کار نمیکند
سلام
دوستان گرامى لینک کتاب تاوادیا کار نمى کند. به هر حال دستتان درد نکند؛ کتاب هاى خوبى در سایت شما هست.
بابک
لطفا پیوند را بروز کنید. با سپاس