پارسیانجمن: صادق هدایت نه تنها پایهگذارِ داستاننویسیِ نوینِ در زبانِ پارسی بود که پارسیگدانی (پهلویدانی) برجسته نیز به شمار میرفت که نبیگهایی چند از پارسیگ به پارسی گزارده بود. وی که جانی ایرانی و دانشی فراخ داشت در پاسخِ سید حسن تقیزاده که سخن از برتریِ به کارگیریِ واژههای عربی در پارسی رانده بود چنین گفته است:
گفتهی تقیزاده: «گذاشتن کلمهی فارسیالاصل مسلم نامأنوس نیز به جای فارسی عربیالاصل جایز نیست. چون که لغات عربی در اثر استقرار هزارساله حق توطن مشروع پیدا کرده(!) … اگر باید برای معانی دیگری که نه فارسی و نه عربی معروف دارد کلماتی وضع کنیم باید لغات عربی مأنوستر و سهلتر را که در مصر و سوریه معمول است بر لغات فارسی غیرمأنوس ترجیح بدهی(!)»
پاسخِ هدایت: «جای تعجب است لغات فارسی که چندین هزار سال پیش از اختراع زبان عربی در این آبوخاک رایج بوده و مردم بیشتر به آن آشنا هستند تکفیر و تبعید میشوند و حق توطن ندارند! پیشنهاد دیکتاتورمآبانهی غریبی است که در دنیا سابقه ندارد. اگر به جرم این است که روزگاری ایران از عرب شکست خورده باید زبان خود را فراموش بکند پس ایران از یونان و مغول هم شکست خورده است از این قرار چرا نباید اصالت زبان آنها را حفظ بکند؟! مثلا چرا اسم ماههای ترکی را دوباره رواج ندهیم و یا برای اصطلاحات علمی و فنی خودمان مستقیما از لغات یونانی استفاده نکنیم؟! اگر به علت مذهب است باید ببینیم کدام ملت مترقی قبل از ما این شیوه را به کار بسته و به نتیجه رسیده تا ما هم تقلید از او بکنیم. مللی که زبان مادری خود را از دست دادهاند همهی آنها نابود و مضمحل گردیدهاند. اما ملل اروپایی هم به علت این که مسیحی میباشند هیچ وقت حاضر نیستند عادات و رسوم و زبان یهودیان زمان حضرت عیسی را به کار برند.»
برای آگاهیِ بیشتر «بدینجا» درنگرید.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموند رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
جستارهای وابسته
- «دربارهیِ ایران و زبانِ پارسی» از صادق هدایت پارسیانجمن: در سالِ ۱۳۲۷، سید حسن تقیزاده سخنانی دربارهیِ زبانِ پارسی و تاریخِ ایرانِ باستان راند که نه تنها پشتوانهای دانشی نداشت که سخت یاوه و ایرانستیزانه هم بود؛ سخنانی همچون نبود دانش و فرهنگ و ادب در ایران باستان(!) و ... . صادق هدایت که جانی ایرانی و دانشی فراخ داشت، پاسخی دانشی بدین ژاژخاییها نوشت، که پرویز ناتل خانلری […]
- «دیباچهای بر فلسفهی تاریخِ ایران» چاپ شد «دیباچهای بر فلسفهی تاریخِ ایران» نوشتهی زندهیاد ارسلان پوریا ـ فیلسوف، نمایشنامهنویس و سرایندهی ایرانی ـ به کوششِ بزرگمهر لقمان برای نخستینبار چاپ شد.
پوریا در این نبیگ شیوهی نگرشِ فلسفی به تاریخِ ایران را برنهاده و تاریخ را از پایگاهِ یک «گزارشِ رویداد» به پایگاهِ یک «دانشِ سنجشگرانه» برکشیده […]
- بایستگی نگارش فلسفه به پارسیِ سره داریوش درویشی: زبان برجستهترین و پررنگترین افزار خرددوشگی است؛ اگر پرورش نیافته باشد، اگر ویژواژگانی در آن پدید نیامده و به کار برده نشده باشند، آشکارا با گونهای خرددوشگی روبهرو هستیم که افزاری ناکارآمد را در کار میبندد و این ناکارآمدی میوهای برای این درخت به همراه نخواهد […]
- سرنوشت زبان فارسی چه خواهد بود؟ پارسیانجمن: «سرنوشت زبان فارسی چه خواهد بود؟» نوشتهی زندهیاد «محمدعلی امامشوشتری» در ۴۶ سال پیش است و از آنجا که سخن امامشوشتری تا اندازهای سخن امروز ما نیز هست آن را با گفتاورد از ماهنامهی وحید، شمارهی ۹۸، بهمنماه ۱۳۵۰ در اینجا […]
- چاپِ نبیگی از فرزانهی ایرانِ باستان برای نخستینبار «گویایی ارستو» از پاول پارسی ـ فرزانه[=فیلسوف] و گویاییدان[=منطقدان] ایران باستان و استاد فرزانگی[=فلسفهی] خسرو انوشیروان ساسانی ـ برای نخستینبار با گردانش بزرگمهر لقمان چاپ شد.
نبیگ[=کتاب] «گویایی ارستو» دربردارندهی سه گفتار از پاول پارسی (گفتار اندر گویایی ارستو، روشنایینامهای بر اندر پیرامونِ گزارش ارستو و پیشدرآمدی بر […]
- نگر میرزا فتحعلی آخوندزاده دربارۀ پارسی سره میرزا فتحعلی آخوندزاده - بنیادگذار اندیشه سنجشگرانه[=انتقادی] و پدر نمایشنامهنویسی و ملیگرایی نوین ایرانی- در نامهای به شاهزاده میرزا جلالالدوله، نویسندۀ نامۀ خسروان که تاریخ ایران باستان را به پارسی سره نوشتهبود، چنین نگاشته است […]
به نگرِ من سرهپارسی تنها و تنها از راهِ اینترنت پیروز خواهد شد و راهِ آن نوشتن در تارنماهایِ نواک (چیزِ نو= خبر)، تارنماهای پربازدید و تارنماهای فرهنگی است.
همچنین ساده کردن پارسی از راه کم کردنِ ریشهها و کاربردِ ویژگی چسبانشیِ زبان پارسی و زنده کردن پیشوند- و پسوند-هایِ کهن مانند: -اک -یک که بسیار کاربرد دارند و همچونین ساخت واژه با واژههای نو
نواک = خبر
نواکجو = جوینده خبر (خبرنگارِ رادیو یا تلوزیون و …)
نواکنویس = نویسنده خبر (خبرنگارِ روزنامه یا مجله و …)
زود/تندنواک = خبرِ فوری
نونواک = خبر نو
تازهنواک = خبر به روز از یک رویداد نو
با درود، دوست گرامی آیا بُنخانی (منبعی) برای واژه “نواگ” دارید. این واژه (اگر هستی داشته باشد)باید به چیم (معنی) “نوساز، نو کننده، تجدید کننده” باشد و “نَوَگ” نیز به چیم چیزی برای نوسازی و شاید چیز نو باشد. اَزدینَگ و آگاهینَگ واژه هایی پارسی پهلوی با چیم خبر و آگهی میباشند. با سپاس
سلام فارسی سره چیز احمقانیه
ب نظرم
تقی زاده حرف بدی نزده
گمونم هدایت درست برداشت نکرده
این تعصبات رو بذاریم کنار
فارسی اون چیزیه که الانه باهاش حرف میزنیم و مینویسیم نه اینکه بجای نام بنویسیم بایسته که هیچکس بدین زبان اشنا نیست
در مورد مقاله تقی زاده مبنی بر ادبیات پیش از اسلام هم با اینکه ب نظرم تقی زاده اشتباه میکنه نوع حرف زدن سایت رو دوست ندارم در مورد یکی از بزرگترین و باسوادترین افراد تاریخ ایران حتا اگه اشتباه کرده باشه ضد ایران نیست نظرشه فقط
یک نکته را هم بیافزایم که بعد از زدن روی رایانشانی فهمیدم چی میشه چون ایمیلم ذخیره بود یعنی گمونم فقط خودتون میتونین فارسی سره بنویسین و حرف بزنین
با درود، بدین نامه می¬خواهم درباره اَرزیگی (اهمّیّت) و بایَندگی (لزوم) فراگیری و کاربرد زبان پارسی پهلوی چند نکته را واگویی نمایم که انگیزه من در کاربرد واژگان این زبان مادری راستین بوده¬اند:
۱. به کار نگرفتن واژگان پارسی پهلوی (زبان راستین ما ایرانیان) به بیگانگی ما از گذشته و گذشتگان ما انجامیده است، آنچنان که داستان (تاریخ) کشور خود و ایز (حتّی) کیستی خود را از یاد برده¬ایم. درخت پرباری که ریشه نداشته باشد، ناگزیر پژمرده و نابود خواهد شد.
۲. زبان پارسی پهلوی همانند ریسمانی است که نه تنها بخش¬های گوناگون میهن گرامی ما را به هم می¬پیوندد، که مردمان دیگر بخش¬های جدا شده از مام میهن را نیز با مردم ایران کنونی آشتی می¬دهد. زبان داستانیگ (تاریخی) و مادری راستین آدورپایگان (آذربایجان)، تاجیکستان، بخشی از ترکیه، افغانستان و پاکستان و بخشی از آسیای میانه و هندوستان و بخش بزرگی از آراگ (عراق) پارسی پهلوی و گاهی گُردی (کُردی؛ شاخه¬ای بسیار نزدیک به پارسی پهلوی) است.
۳. فراموشی کیستی (هویّت) و زبان مادری راستین، به تَرمِنِش (سوء استفاده) بیگانگان ومیهن¬فروشان بیگانه¬پرستی انجامیده است که بی آگاهانیدن مردم، در پی کاربرد زبان¬های زوریگ (تحمیلی) یورشگران بیگانه (زبان ترکی مغولان چنگیزی و تیموری و عثمانی¬های زبان باخته، و زبان¬های دیگر چون روس تزاری) برای فریب دادن و جدایی افکندن در میان مردمی هستند که از زمان چکامه¬سرای نامی ایران، سعدی گرفتار خوراک تابستان و پوشاک زمستان بوده¬اند. گاهی این خودباختگی چنان است که شوربختانه واژه پارسی را ناتوان و یا خنده¬دار می¬انگاریم و از کاربرد آن می¬پرهیزیم و به جای آن واژگان تازی با همان چیم (معنا) یا هر زبان بیگانه دیگری را به کار می¬بریم که خود به چیم آن چندان نیز آگاهی نداریم.
۴. خودباختگی و بیگانگی از زبان راستین و داستانیگ و ناآگاهی از هستی واژگان ارزشمندی که با چگونگی زندگی پیشینیان ما، و فرهنگ آنان در پیوند هستند، گاهی به بداندیشی نادرست و بی¬جای برخی ناآگاهان و بداندیشان می-انجامد که نیاکان ما را که به پندار، گفتار و کردار نیک و ایزد یکتا باور داشتند و از خود یادگارهایی با شکوه و با ریزه-کاری¬هایی بسیار هنرمندانه چون تخت جمشید را با آن گستردگی و بزرگی بر جای نهاده¬اند، ددمنش و بی¬فرهنگ می-خوانند. ناآگاهی از گذشته و زبان و فرهنگ میهن به خودباختگی، ناتوانی، از میان رفتن خواست (اراده) و نیروی کاری و نومیدی فرهنگیان و دانشگران این مرز و بوم انجامیده و سرانجام به نابودی همه چیز ایران خواهد انجامید.
۵. پاسداری از کیان زبان و فرهنگ و دانش این مرز و بوم در گامَگ (مرحله) نخست بر دوش فرهنگیان و دانشگاهیان است که باید با زبان راستین میهن خویش آشتی کنند و در پاسداشت و بزرگداشت آن بکوشند. فراگیری زبان¬های دانشیگ (علمی) و دیگر زبان¬های گیهان (جهان) کاری ارزنده است ولی نباید که با ناتوان کردن زبان راستین این کشور همراه باشد.
۶. فراگرفتن زبان پارسی پهلوی، با کیش (خطّ)، آیین نگارش و شیوه نگارش آن، ما ایرانیان را با گذشتگان خود ¬پیوند خواهد داد و به ما کیستی خواهد ¬بخشید، به گونه¬ای که بتوانیم با خواندن نوشته¬ها و نیبیگ¬ها به اندیشه¬ها و فرهنگ آنان، به داشته¬ها و ناداشته¬های خود پی ببریم. همچنین، فراگیری کیش (خطّ) پارسی پهلوی در یکپارچگی و رویش و گوالش کیستی فرهنگی کشورهای ایرانشهری بسیار یاری خواهد داد که هم اکنون از نشانه¬های واگ¬های تازی، روسی، انگلیسی و … بهره می¬گیرند.