«مانژه» برابرنهاده‌ای برای «ایده»

کورش جنتی: واژۀ «ایده» یکی از واژه‌هایی است که در چند دهۀ اخیر در میان پارسی‌زبانان کاربرد گسترده‌ای یافته است. به نگر می‌رسد تا پیش از آشنا شدن گستردۀ پارسی‌زبانان با واژۀ «ایده»، بسته به بافت سخن، وام‌واژه‌های عربی «فکر» و «نظر» این بار معنایی را بر دوش می‌کشیده‌اند: فکری به ذهنم رسید؛ نظری ندارم. با این همه، به نگر می‌رسد با گذر زمان و زیر هَنایش(تاثیر) زبان انگلیسی، همچنین سایۀ‌ معنایی‌داشتنِ وام‌واژه‌های «فکر» و «نظر» در زبان ‌پارسی، گرایش و چشایی زبانی پارسی‌زبانان به سود کاربرد گسترده‌تر وام‌واژۀ انگلیسی «ایده» بوده است.

برخورد با واژۀ «ایده»

شماری چون داریوش آشوری برآن‌اند که واژۀ «ایده» در کنار واژه‌هایی چون «مدرن»، «سوژه» و «اُبژه» از واژه‌های اساسی علمی و فلسفی اروپایی هستند و بهتر است در اندیشه برابریابی برای آنها نباشیم (نک. «اینجا»).

فرهنگستان نیز با پرنگری(توجه) به کمرنگ شدن وام‌واژه‌های «فکر/ نظر» در معنای «ایده»، واژۀ  آشنا و پارسی «اندیشه» را هم‌ارز این واژه قرارداد کرده است. در حالی که این واژه‌گزینی با آموزه‌ها و سنجیدارهای(ضابطه‌های) خود فرهنگستان ناهمخوان است. در بند ۶٫ ۷٫ ۱ «اصول و ضوابط واژه‌گزینی»آمده است: «در مقابل یک لفظ بیگانه که دارای یک مفهوم مشخص است شایسته است که در تمامی حوزه‌ها یک معادل فارسی انتخاب شود…»(نک. «اصول و ضوابط واژه‌گزینی»، فرهنگستان زبان و ادب فارسی).

واژه‌های «ایده» و «اندیشه» در زبان انگلیسی یکی نیستند:

 Idea refers to a plan or a process that occurs in the mind in relation to the completion of a work or duty. Thought on the other hand is a mental process that keeps on going in the mind unabated. This is the main difference between the two words idea and thought.

این دیگرسانی (تفاوت) پَرمانه‌ای( مفهومی) در ناخودآگاه زبانی پارسی‌زبانان نیز وجود دارد و پارسی‌زبانان واژۀ «اندیشه» را در معنایی کلی‌تر و فراگیرتر از «ایده» درمی‌یابند. با چنین پیش‌زمینه‌ای می‌توان حدس زد که این واژه‌گزینی فرهنگستان راه به جایی نخواهد برد. فرهنگستان در فِتادهای(موارد) دیگری نیز از این شیوه پادسان(متضاد) با دانش واژه‌گزینی بهره برده است. برای نمونه برای وام‌واژۀ «ریسک»، وام‌واژۀ عربی ولی آشنای «خطر» را قرارداد کرده است، درحالی که واژۀ «خطر» و «ریسک» آشکارا نمایندۀ دو پرمانۀ جداگانه‌اند. به نگر می‌رسد فرهنگستان آن اعتبار و جسارت را در خود نمی‌بیند که به سراغ واژه‌گزینی‌های نوآورانه برود و بهتر می‌بیند تا آنجا که شدنی است خود را درگیر برگزیدن یا ساخت واژه‌های ناآشنا نکند، هرچند بداند که این واژه‌ها می‌توانند در نگاهی آینده‌نگرانه، اصولی‌تر و  کارامدتر باشند. توگویی فرهنگستان می‌خواهد پاسخداری یا مسئولیتی را از سر خود باز کند و با همان واژه‌های موجود و آشنای زبان، سر و ته قضیه را هم بیاورد.

نگاهی به گنجینه زبان پارسی

«مان/ من» به معنای «اندیشه» هنوز هم در واژه‌هایی چون «شادمان»، «پژمان»، «دشمن»، «هومن» وجود دارد. در واژه‌نامۀ مانوی نیز واژۀ «پرمانگ/ پرمانه» و «پرمایشن/ پرمایش» در معناهای «اندیشه/ فکر/ ایده» و واژۀ «پرمای» به معنای «اندیشیدن» به کار می‌رفته است (نک. فهرست واژگان ادبیات مانوی در متن‌های پارسی میانه و پارتی، مری بویس). در پارسی میانه زرتشتی هم «مِنیدن» به معنای «اندیشیدن» بوده است (نک. زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار و احمد تفضّلی). پس همان‌گونه که گفته شد، «پرمایش» به معنای «اندیشه/ ایده» کاربرد داشته است:

ud ka andar gētīg nēkīh ud anāgīh … nē vēnīhēh parmāyišn ī pad az anāgīh dūr būdan ud ō nēkīh madan ō handēšišn ī kas madan nē šāyē.

و اگر اندر گیتی نیکی و بدی … دیده نشودی، پرمایشِ (ایده‌ی) از بدی دور بودن و به نیکی آمدن به اندیشه‌ی کس آمدن نشایدی.

برابرنهادهای پیشنهادی

زبان‌پژوهانی که در پی ساخت برابرنهادهایی برای واژۀ «ایده»، همچنین واژۀ «مفهوم» بوده‌اند، از ریشۀ «مان/ من»  فراوان بهره برده‌اند. گویا نخستین بار ارسلان پویا در «دیباچه‌ای بر فلسفه‌ی تاریخِ ایران» واژۀ «مینه» را هم‌ارز «مفهوم/ concept» به کار برده است. مرتضی ثاقب‌فر نیز در «شاهنامه‌ی فردوسی و فلسفه‌ی تاریخِ ایران»، با یادکرد از پوریا، «مینه» را هم‌ارز «مفهوم» به کار گرفت. هر دو نیز واژۀ «مینو» را هم‌ارز «ایده» به کار برده‌اند. حسین وحیدی در «واژگان اقتصادی»، «وینه»(ازریشه «وین» به معنای «دیدن») را هم‌ارز «ایده» قرارداد کرده است. محمد حیدری ملایری نیز در واژه‌نامۀ خود «مینه» را هم‌ارز «ایده» و «مینو» را هم‌ارز spirit به کار گرفته است.

برخی ساخت واژۀ «مینه» را چندان درست نمی‌دانند (نک. «اینجا»). بااین‌همه، کاربرد واژۀ «مینو» به جای «روح»، «بهشت»، «آنچه غیر مادی است» پذیرفتنی و باپیشینه است. چنانکه در اندیشۀ زرتشتی «جهان مینوی» پادسانِ (متضاد) «جهان مادی» است.

برخی نیز خود واژۀ «مان» یا «مانه» را هم‌ارز «ایده» به کار برده‌اند. واژۀ «مان» از نگر ریخت و آوا با ستاک «ماندن» و نیز پسوند «مان» یکی است و این خود می‌تواند پَنامی(مانعی)  در راه پذیرش آن باشد. همچنین واژۀ «مانه» نیز در واگویه (تلفظ) با وام‌واژۀ پرکاربرد «مانع» همانندی دارد و احتمالا کاربرد آن به ویژه در گفتگو  چندان رسا نباشد.

پیشنهاد نگارنده

پیشنهاد نگارنده بهره بردن از همین ریشه «مان» و افزودن پسوند «ژه» کوچک‌ساز به این ریشه و ساخت واژۀ «مانژه» است. پسوند کوچک‌ساز «ژه» را در واژه‌های «مژه» و «نایژه» می‌بینیم. «مانژه» با این ساخت، یعنی «اندیشه کوچک» یا «اندیشه فتادی(موردی)»، به خوبی رسانندۀ معنای «ایده» است. همچنین «مانژه» ریخت جداسانی(متمایزی) دارد که باعث می‌شود واژه از نگر هویت اصطلاحی پدافندپذیر باشد: «واژه باید هویت مشخص و ممتاز داشته باشد. از واژه‌هایی که در تداول مردم، معنی خاص می‌دهد و به منظورهای گوناگون به کار می‌رود باید پرهیز کرد»(«مبانی علمی واژه‌سازی و واژه‌گزینی»، علی کافی).

براین پایه می‌توانیم «مانگان» را نیز برای «ایدئولوژی» و «مانگانی» را برای «ایدئولوژیک» به کار ببریم. «مانژه‌پرداز» و «مانیژه‌بنیاد» نیز می‌توانند برابرنهادهایی برای «ایدئولوگ» و «ایده‌آل» باشند. همچنین واژۀ باپیشینۀ «پَرمانه» را نیز می‌توان در معنای «مفهوم» قرارداد کرد؛ و چنانکه گذشت، «مینو» و «مینویی/ مینوی» نیز برابرنهاده‌های ریشه‌داری برای واژه‌های «غیرماده» و «معنوی» هستند.


به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • دربارۀ واژۀ «آمیغ»دربارۀ واژۀ «آمیغ» کورش جنتی:‌ در واژه‌نامۀ «برهان قاطع» «آمیغ» هم‌ارز «حقیقت» آورده شده است؛ زنده‌یاد احمد کسروی تبریزی نیز بر همین پایه واژۀ «آمیغ» را در معنای «حقیقت» به کار برده است. با این همه، چه از نگر ریشه‌شناختی و چه از نگر پشتوانۀ کاربرد، «آمیغ» برای واژۀ «ترکیب» درخورتر می‌نماید. […]
  • چرایی پالایش پارسی از وام‌واژه‌های عربیچرایی پالایش پارسی از وام‌واژه‌های عربی کورش جنتی: دلیل‌های بسیاری در پشتیبانی و پدافند از پالایش زبان پارسی از واژه‌های عربی وجود دارد. در این نوشتار می‌کوشیم به سه دلیل و انگیزۀ برجسته در این زمینه اشاره کنیم و هر یک را به کوتاهی […]
  • زبان پارسی و هویت ایرانی، در دورۀ میانه و باستانزبان پارسی و هویت ایرانی، در دورۀ میانه و باستان کورش جنتی: پارسی کنونی فرزند پارسی میانه است و پارسی میانه فرزندِ پارسی باستان. پارسی باستان خود متعلق به دریای بزرگتر زبان‌های ایرانی است که اوستایی یکی از بزرگترین نمایندگان است و اینها همه رشته‌هایی هستند که ایرانیان را به گذشتۀ تاریخی و کیستی فرهنگی و هویّتی خود پیوند می‌دهند. […]
  • ولنگاری زبانی گزارشگران ورزشیولنگاری زبانی گزارشگران ورزشی کورش جنتی: گزارشگران ورزشی به یاد داشته باشند که کاربرد واژه‌های انگلیسی به جای واژه‌های پارسی نشانۀ توانمندی آنها در زبان انگلیسی نیست که نشانۀ ناتوانی آنها در زبان پارسی است.
  • جایگزینی «پَنامیدن» به‌جای « ممنوع‌کردن»جایگزینی «پَنامیدن» به‌جای « ممنوع‌کردن» کورش جنتی: یکی از برجسته‌ترین کوشش‌هایی که می‌تواند در زمینه پاسداری و پالایش زبان پارسی انجام پذیرد، جایگزین کردن مصدرهای ساده پارسی به جای مصدرهای همهشته(مرکب) پارسی- عربی است.
  • نصرالله مُنشی نباشیمنصرالله مُنشی نباشیم کورش جنتی: هرچه از سده‌های چهارم و پنجم پیش‌تر می‌آییم نثر پارسی بیشتر با وام‌واژه‌های عربی آمیخته می‌شود و بازی‌های زبانی و سجع‌پردازی، زبان پارسی را از سرشت زاستاری(طبیعی) خود دور و دورتر می‌کند. ترزبانشِ(ترجمۀ) تاریخ طبری ساده‌تر و پارسی‌تر از تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی پارسی‌تر از کلیله‌و‌دمنه است و کلیله‌ و دمنه پارسی‌تر از […]

9 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. وقتی اذعان دارید که کلمه « پرمایش » وجود دارد پس چرا از خودتان واژه در می آرید ؟ بعدش ، این پسوند یژه که چسبوندید هیچ ربطی به مفهوم ایده ندارد و فقط گوگولیش کرده . راه های دیگری هم برای خراب کردن زبان وجود دارد امتحان کنید !!!

  2. برای پیشنهاد شما یه بررسی کلی کردم و اینجا مطرح میکنم و البته اطلاعات کاملی در مورد مان یا من ندارم.
    مان به عنوان base ببشتر معنی ماندن و خانه کردن و ایجور چیزها میده. الان هم خیلی کلمه مانا به معنی پایدار رایج شده که همین پایه را داره. بیشتر کلماتی که شما مثال آوردید و مان یا من در معنی اندیشه هستند در واقع پسوند مان یا من دارند. حالا البته اینکه بیایبم مان را هم به عنوان base معنی اندیشه دهیم کاربست که توافق جمعی میخواهد.

  3. البته الان که بیشتر توجه کردم در کلمه‌ای مثل دشمن من بیس است. با این وجود به نظرم بیشتر الان داریم به سمتی میریم که مان را مثل کلمه مانا به عنوان بیس به معنی ماندن درنظربگیریم.

  4. “ایده” واژه ای ایرانی- اروپایی و به پارسی “دیده” است.
    “دیده” = نگاه و نگرش و بینشی درونی و ذهنی و اندیشه ای
    ” سَراَندیشه هم پیش نهاد شده است.

  5. فردی که واژه می سازد حداقل باید یکی دو زبان خارجی مثل انگلیسی و فرانسه هم بلد باشد. در فرانسه مانژه یعنی خوردن حالا این رو در فارسی بذاریم جای ایده!

  6. سلام
    در گویش مردم بختیاری باب میوند، کلمات مِئن درون، مئنه میانه، مَن ماند، مَنی خستگی درآوردن، مُنی منی، مِنی مانند معنی دارند
    بیشتر در گفتگو ها از واژه دید برای ایده استفاده می‌کنیم

  7. سلام

    در گویش مردم بختیاری باب میوند، کلمات مِئن درون، مئنه میانه، مَن ماند، مَنی خستگی درآوردن، مُنی منی، مِنی مانند معنی دارند
    بیشتر در گفتگو ها از واژه دید برای ایده استفاده می‌کنیم

  8. به گمان می رسد که بیشتر از پژوهیدن درباره داشته های زبان پارسی در نوشته ها و یادگارهای به جای مانده از ایران، گرفتار واژه سازی شدن هستیم. برای نمونه، در زبان پارسی پهلوی دو واژه تیس و خیر به چیم (مفهوم) مورد هستند و نیازی به واژه سازی به جای آن ها نیست. این راهی است که به پیوند میان ما ایرانیان امروز و نیاکانمان می انجامد و شناسینیدن/شناساندن این واژگان بسی بهتر از ساخت واژگان نو است. با این همه، روش ساخت واژه بهتر است بر پایه واژگان پارسی باشد.

دیدگاهی بنویسید.


*