چهارشنبه پسین، بیستونهم اردیبهشت، نخستین نشست کانالهای زبان و ادب فارسی بهمیزبانی چشموچراغ برگزار شد. این نشست، با باشندگی مدیران و نمایندگان کانالهای «پارسیانجمن»، «پارسی در برابر فارسی»، «خانهٔ ویراستار»، «فرهنگور» و «ویراویراست» برگزار شد و باشندگان در گفتوگو با ادارهکنندگان کانال چشموچراغ دربارهٔ جایگاه و نقش فرهنگستان زبان و ادب فارسی رایزنی کردند.
نمایندۀ هر یک از گروههای نامبرده، از رهگذر این نشست توانستند دیدگاهها، پرژنها|انتقادها) و پیشنهادهای خود را به گوش هموندان(اعضا) گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برسانند.
کموبیش همۀ میهمانان نشست خواهان آن بودند که گروه واژهگزینی فرهنگستان در واژهسازیهای خود از وامواژههای عربی کمتر و از برابرنهادههای پارسیتبار بیشتر بهره گیرد. به سخن ساده، میهمانان خواهان سرهگرایی بیشتری در واژهگزینیهای فرهنگستان بودند.
یکی دیگر از نکتههای مطرح شده در نشست، گلایه از کمرنگ بودن پشتوانۀ اجرایی مصوبات فرهنگستان و کمنگری(کمتوجّهی) نهادهایی چون شهرداری، صدا و سیما و آموزش و پرورش نسبت به کاربست مصوبات فرهنگستان بود. شرکتکنندگان خواهان آن بودند که فرهنگستان با اندیشیدن راهکارهایی دستگاهها و نهادهای دولتی را وادار به کاربرد واژههای مصوب کند.
شناساندن و آموزش نوواژهها از رهگذر ساخت برنامههای سرگرمکننده و پُرگون(متنوّع)، بهدیسی(اصلاح) و ویرایش دستور خط، آسانتر کردن راههای پیوند با فرهنگستان از دیگر پرسمانهایی(مسائلی) بود که در این نشست دربارۀ آنها سخن گفته شد.
در زیر به کوتاهی دیدگاههای مطرحشده از سوی نمایندۀ پارسیانجمن را میخوانیم:
مخاطبشناسی
کسانی که گرایشهای جهانمیهنانه، قومگرایانه و عربیمآبانه دارند، مخاطبان فرهنگستان نبوده و نیستند. مخاطبان اصلی فرهنگستان کسانی هستند که دلی در گرو ایران دارند. بااینهمه شیوهای که فرهنگستان در واژهگزینی برگزیده به گونهای نبوده است که بتواند این گروه را آن گونه که بایسته است، پشتیبانان خود سازد. سختگیری فرهنگستان در به کارگیری برابرنهادههای پارسیتبار و محافظهکاریاش در پالایش وامواژههای همگانی از عواملی است که در دوری نسبی فرهنگستان از مخاطبان اصلیاش هناینده(موثر) بوده است.
بهکارگیری برابرنهادههای پارسی در کنار واژههای مصوب
در بسیاری فِتادها(موارد) فرهنگستان برای پرمانهای(مفهومی) واژهای را مصوب میکند و کسانی در بیرون از این نهاد هستند، برای همان پرمانه، واژۀ دیگری را برمیگزینند. در بیشتر فتادها(موارد) نیز برابرنهادههایی که در بیرون از فرهنگستان ساخته میشود سَرهتر و پارسیتر هستند. برای نمونه فرهنگستان همارز واژۀ «وبسایت»، «وبگاه» را برگزیده (نیمی انگلیسی و نیمی پارسی)، هم بدانگه که بسیاری از مردم واژۀ سراسر پارسی «تارنما» را در این معنا به کار میبرند. یا فرهنگستان برای واژۀ «اینفوگرافی» واژۀ «اطلاعنگاشت» (نیمی عربی و نیمی پارسی) را برگزیده، درحالی که بسیاری از پارسیگرایان از واژۀ یکسره پارسی «اَزدانگاره» به جای این واژه بهره میبرند. پیشنهاد پارسیانجمن این است که فرهنگستان دستکم این برابرنهادهها را نیز در کنار واژههای مصوب خود تایید کند و گزینش فرجامین را بر دوش مردم گذارد.
نمایندۀ پارسیانجمن در پایان گفتههای خود، با سپاس ویژه از کانال چشموچراغ که میزبان این نشست بود، برگزاری چنین نشستهایی را مایۀ نزدیکی و همدلی هرچه بیشتر دوستداران زبان پارسی با این نهاد دانست.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
با دُرود
این نِشَست وَ دیدگاهِ نِشینَندِگان اَش مایه یِ خورسَندی ست.
دَر زیر بَرایِ چَند واژه یِ اَربی وَ یِک اَروپایی دَر نِوِشته یِ بالا بَرابَرنَهادِهایِ پارسی پیش نهاد می گَردَد :
کانال = اَز بُنیاد واژه ای پارسی وَ اَز سِتاکِ کَن ( کَندَن ) وَ پَس وَندِ نام سازِ – آل ( مانَندِ : رَوال اَز رَفتَن یا رَویدَن ) بَرساخته شُده اَست که می تَوان به چِهرِ : کَنال اَز آن بَهره گِرِفت.بایا به گُفت اَست که مینه یِ آغازین کَندَن= نَهادَن اَست.
اَدَب : واژه ای پارسی ست که هَم خوشه با واژه های : دَبیره ، دَبِستان، دَبیرِستان ، دَبیر ، دیبا ، دیباچه ، دیوان ( دیوانِ حافِظ)، دیوانه (دَر پارسی پَرمانه یِ رَوان پَریش دریافته می شَوَد وَلی بَرنَمایه به کَسی دارَد که نِویسَنده وَ دَبیر وَ به زَبانِ اِمروزی روشَن اَندیش اَست) وَ مینه یِ نِوِشته وَ خَت ( خَط) می دَهَد .
نَقش = نَغش ، نَگش (واتِ ق پارسی نَبوده وَ یِک واتِ آمیزه ای اَز : غ وَ خ می باشَد که دَر زَبانِ پارسی به آوا دَرنِمی آیَد.( نَگش دِگَردیسیده یِ نِگاشت اَست.)
مُدیر = این واژه با این واگویی اَرَبی و اَز ریشه یِ دَوَرَ بَرساخته شُده (مانَندِ : مُعین اَز عَیَنَ ، مُشیر اَز شَوَرَ وَ …) وَلی به دیسِ مَدیر اَز ریشه یِ اَندیشه ( پارسیِ میانه : هومَد = اَندیشه یِ نیک) وَ با ساختار نام – پَس وَندِ کُنَندِگی – ایر مانَندِ : دَبیر یا پَس وَندِ کُهَن تَرِ آن – اَر : شوهَر ، پِدَر ، خاهَر( خواهَر) ، بَرادَر، مادَر بَرساخته شُده که می تَوان دَر پارسیِ اِمروز : مَدیر یا مَدَر واگویید.
اَگَرچه واژه هایی هَم چون : گَردانَنده ، چَرخانَنده را هَم می تَوان به کار گِرِفت.
اِداره = این واژه اَز بُن پارسی وَ به چهرهای : اَواره ، اَیاره هَم آمَده که گویا اَز بیخت/بیزه ( اَصل) اَماره بوده که دارای ریشه یِ مار دَر شُماره وَ آمار به مینه یِ رَقَم وَ عَدَد وَ دَر مینه یِ دویوم حِساب کَردَن اَست ، دیس اِماره یا اَماره پیش نَهاد می شَوَد.
اِداره کُنَنده = با نِگَرِش به اَفروزانِش( توضیح) بالا : اِمارَنده یا اَمارَنده یا اِمارِشگَر
عَرَبی = اَرَبی ( دَر زَبانِ پارسی واتِ ع به سِدا دَرنِمی آیَد) ، تِی زی (زاده یِ تِی)
مَطرَح = هَر چَند گُفته شُده که ریشه یِ طَرَحَ وام واژه دَر زَبانِ اَرَبی ست وَ هَم ریشه با واژه ها یِ اِنگِلیسیِ : throw= اَنداختَن وَ mattress که مَطرَح دَر ریختارِ مَفعَل مانَندِ : مَطبَخ ، مَشهَد وَ ...بوده که نام جای اَست که به پارسی : مَطرَح = جایِ اَنداختَن ، اَنداختگاه ، اَندازِشگاه می تَوان نامید.
بَرابَرنَهاد هایِ دیگَر دَر آمیخته یِ مَطرَح شُده :
فَرااَنداخته ، فَرانَهاده ، فَرااَفکَنده ، فَراگُزاشته
پیش اَنداخته ، پیش اَفکَنده ، پیش گَزاشته ، پیش آوَرده ، پیش کِشیده.
اِجرا = این واژه یِ اَرَبی اَز ریشه یِ جَرَیَ وَ بَرساخته های آن دَر پارسی : اِجرا ، جاری ، جَریان ، ماجِرا ، مُجری ، موجِر ، مُستاجِر ، اِستیجار ، اِجاره ست .
می تَوان اَز کارپایه یِ واداریِ : رَواندَن بَرایِ ساخت بَرابَرنَهادی اَز آن بَهره گِرِفت :اِجرا = رَوانِش.
گویا واژه یِ جاری می تَوانَد شار دَر آمیخته یِ آبشارِ پارسی باشَد که دَر شَریان هَم اَرَبیده گَشته اَست که بایَد بیش تَر پَژوهیده شَوَد.
مُصَوَّب = واژه ای اَرَبی اَز ریشه یِ صَوَبَ به هَمراهِ بَرساخته هایَش به پارسی دَرآمده :
صَواب ، استِصواب ، تَصویب ، …
بَرابَرنَهادها : پَزیرُفته ، پِی گُزیده ، واگُزیده، راستی آزموده ، پِی راشته ، اَفراسته( راست= راشت)
صِدا = واژه ای پارسی که اَرَبیده گَشته : سِدا ، هَم ریشه با واژه یِ اِنگِلیسی :sound) sou(n)d )
قوم گَرایانه = تیره گَرایانه ، ویس گَرایانه
عَرَبی مآبانه = اَرَبی وارانه
شِرکَت کُنَندِگان = فَرارِسَندِگان ، فَراآمَدِگان
مُحافِظه کاری = پیراپوشَندِگی ، پَراپوشانَندِگی ، پیرابَستاری ، پَرابَستاری ، پیرابَندانَندِگی
مُخاطَب = واژه یِ پارسیِ اَرَبیده شُده اَز هوخت : هو- خت = گُفتار نیک : واژه یِ خُت اَز اوخ < وَخ< وَز< واز< آوا/ آواز نِمونه : فُروختَن : فُر- اوخ – ت – اَن : با سِدا وَ آواز چیزی یا کالایی را فُروختَن اَست یا اوش دَر سُروش: سُر- اوش یا فُروش : فُر- اوش ؛ می تَوان اَز اوختَن یا اوشیدَن یا خُتَن یا خُتیدَن واژه ای دَرخور وَ شایِسته بَرساخت .
عَوامِل ( عامِل) = سازه ها ، کَردیز ها( کَرد- ایز ) ، دازه ها ( داختَن ، دازیدَن به مینه یِ کَردَن اَست)
نِسبی = فَراخور
تایید = پِی ایستانی ، پِی نِشینانی ، پِی ایستاند ، پِی نِشیناند
دَر حالی که = دَر هالی که
سِپاس اَز خانِش ( خوانِش) نِوِشته .
پارسی را پاس بِداریم
با دُرود
دَر نِمونه یِ زیر تَوانایی پارسیِ سَره نِشان داده شُده اَست . تَرانِویسیِ گُزاره یِ سپاس ( سوره یِ حَمد ) اَز سَروَر مُحَمَد حُسِینِ روحانی :
به نامِ ایزَدِ بُزُرگوارِ مِهرَبان ⭐
سِپاس به ایزَدِ جَهانیان ⭐بُزُرگوارِ مِهرَبان⭐
پادِشاهِ روزِ رَستاخیز⭐تو را اَست سَر به آستان نَهادَن اَم ⭐وَ اَز تو خواستارِ یاری اَم⭐به راهِ راست رَه نَما تو باش⭐به راهِ آن کَسان که داده ای نَواخت ها⭐نَه راهِ آن کَسان که خَشمِ تو اَست بَهره شان ⭐وَ رَه سِپُردِگانِ دَر تَباه
Dorud
Dust e gerâmi, majid ba nazd e mâ andar pâygâh e mehr e mihan beâid.