![](https://parsianjoman.org/wp-content/uploads/2019/03/زبان-پارسیگ.jpg)
«زبانِ پارسیگ» به چاپِ سوم رسید
«زبانِ پارسیگ (پهلوی): دستورِ زبان، واژهسازی و واجشناسی» نوشتهی رَهامِ اشه و گردانشِ مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان، به پارسیِ سره، به چاپِ سوم رسید.
«زبانِ پارسیگ (پهلوی): دستورِ زبان، واژهسازی و واجشناسی» نوشتهی رَهامِ اشه و گردانشِ مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان، به پارسیِ سره، به چاپِ سوم رسید.
جاوید اشکانی: تاریخچهی دستورنگاری پیشینهای بس دراز دارد، ولی در برخی نِبیگها گفته شده ارستو نخستین کسی است که شالودهی دستورنویسی را پیریزی کرد. اگر چنین باشد، آیا در هیچ کجای جهان – مانند ایران– شیوهی نگارش بر هیچ رده و پایهای استوار نبود و تنها یونانینویسان را باید آغازگران در دستورنویسی و ردگان دستوری دانست؟!
پارسیانجمن: استاد مینورسکی در این جُستار به لشکرکشی رومیان و بیزانسیان به استانِ آذربایگان میپردازد و در این میان بر برخی از جاینامهای آذربایگان و ریشهی آنها پرتو میافکند.
پارسیانجمن: در جستارِ «واژهی ترجمه» استاد میرجلالالدینِ کزازی به تاریخ و ریشه و چگونگیِ پیداییِ واژهی ترجمه و راهیابیِ آن به دیگر زبانها پرداخته است.
پارسیانجمن: زندهیاد مشکور کوشیده است تا از راهِ این فرهنگ آن واژههای ایرانی را که از راهِ زبانهای سامی به عربی اندر شدهاند روشن سازد.
پارسیانجمن: «تاریخِ زبانِ فارسی» را استادِ زندهیاد محسنِ ابوالقاسمی در سه بخش گرد آورده است: بخشِ نخست به زبانِ پارسی در روزگارِ باستان (پارسه) پردازد که از هزارهی نخست پیشاترسایی تا فروافتادنِ هخامنشیان را در بر میگیرد. بخشِ دوم با زبانِ پارسی در روزگارِ میانه (پارسیگ)، از فروافتادنِ هخامنشیان تا برآمدنِ صفاریان، سروکار دارد. بخشِ سوم هم ویژهی روزگارِ نو (پارسیِ دری/ پارسیِ نو) است: از آغاز صفاریان تا به امروز.
پارسیانجمن: «فرهنگستان» نوشتهی استادِ زندهیاد ابراهیم پورداود است.
استاد پورداود در این جُستار واژهی فرهنگستان را به «فر»، «هنگ» و «ستان» شکافته دربارهی هر بهر سخن گفته، نیز پیشینهی این واژه را در پارسیگ (پهلوی) برنموده است.
«اگر سگِ شبانی یا سگِ خانگی نبود هر آینه در رویِ این زمینِ اهوراآفریدهی من، خانومانی پایدار نماندی» (فرگردِ سیزدهمِ ویدیوداد، پارهی ۴۹).
در پوشهی شنیداریِ زیر، میرجلالالدین کزازی به ریشهشناسیِ نامِ شهرِ غزنین که شهری در افغانستانِ کنونی است پرداخته و نیز ریشهی واژههایی همچون گنج، مخزن و … را نیز بازگشوده است.
بزرگمهرِ لقمان: اُروَرِ پارسیگ هر چند در برخی از نوشتههای کهنِ پارسی و نیز فرهنگهایی چند دیده شود، لیک در پارسی رواگی چندان نیافته است. این واژه را توان به ریختِ «اُلوَر» در پارسیِ کاشان یافت که به پرتوِ مادی اندر این گویش بر جای مانده است.