
دهقان فصیح پارسیزاد (بخش پایانی)
مصطفی نصیری: تمام کسانی که برای تحریف تبار نظامی، به هر احتمالی دست میآویزند، یک واقعیت را باید آویزه گوش کنند: به تاریخ و ادب دزدی نمیتوان تکیه داد.
مصطفی نصیری: تمام کسانی که برای تحریف تبار نظامی، به هر احتمالی دست میآویزند، یک واقعیت را باید آویزه گوش کنند: به تاریخ و ادب دزدی نمیتوان تکیه داد.
مصطفی نصیری: اصولا بافت بسیار محکم شعرهای نظامیگنجوی، چه از حیث آرایههای لفظی و معنوی، چه از حیث پیوندهای وثیق مضامین و مفاهیم علمی، حِکَمی، عرفانی، اخلاقی، پند و اندرزهای سیاسی، فرهنگی، موسیقایی، هنری، زیباشناختی، توصیف و تسمیه پدیدههای طبیعی، نجوم، انواع مناسبات سیاسی، اجتماعی، جشنها و مناسبتها، کاربرد ضربالمثلها، قصههای مردمی، اسطورهها و …، همگی از تاریخ ایران گرفته شده و جز با ارجاعی به تاریخ و تمدن ایرانی قابل خواندن و فهم نیست. و مهمتر از آن داستانها، مضامین ادبی، پند و اندرزها و ….، و بهصورت کلی مجموعه دانشی که نظامی را براساس آن یک «حکیم» بهشمار میآورند، نه تنها از ترکی عصر نظامیگنجوی قابل استحصال نیست، که قابل ترجمه به یکی از زبانهای ترکی عصر نظامی و حتی ترکیهای امروزی هم نیست.
سلیمان قیامت: پس از چیرگی دوبارهی طالبان بر افغانستان، این گروه تندرو مذهبی و قومی هر روز در برابر زبان پارسی و گویندگان آن ستیزه و خشونتی نو در پیش میگیرند. طالبان در کارکرد ستیزهگرانهشان در برابر زبان پارسی و گویندگان آن در افغانستان به راستی میراثدار روند پیوستهی تاریخی و سیاسی پارسیستیزی حکومتهای مرکزی افغانستان در صد و چهل سال پسین استند.
پارسیانجمن: آذرکیوان، در سدهی شانزدهمِ ترسایی، همراه با شماری از پیروانِ خود از ایران به هند رفت و در پتنه جاگیر شد. او و پیروانش نبیگهایی (کتبی) به زبانی ساختگی که آن را زبانِ آسمانی میپنداشتند، با واژههایی مندرآوردی، نوشتند که یکی از آنها دساتیر نام دارد و دربردارندهی ۱۶ نامه است که به پیامبرانی ساختگی از مهاباد و جیافرام تا ساسانِ پنجم بازبسته شده است.
عباس سلیمی آنگیل: به سبب نگرشهای ایدئولوژیک، بسیاری از متنهای ادبی مهم زبان فارسی هیچگاه وارد کتابهای درسی نمیشود. جای هزاران قصه کوتاه و بلند و حکایت خواندنی متنهای مهم و مادر زبان فارسی، چه اصل حکایت و چه به صورت بازنویسیشده، در کتابهای درسی خالی است؛ از شاهنامه تا مثنوی معنوی، از کلیله و دمنه تا جوامع الحکایات، از گلستان سعدی تا بهارستان جامی و… .
پارسیانجمن: غفرانِ بدخشانی زادهی ۲۶ شهریورِ ۱۳۶۱ در بهارستانِ بدخشان است. او آموزشهای نخستین را تا ۱۳ سالگی در بدخشان گرفت و سپس راهی هلند شد و در آن جای دستوری (دکتری) فلسفه گرفت.
آن چه در پی میآید بخشی از گفتوگویی است با اوی دربارهی روزگار پارسی در افغانستان.
عباس سلیمی آنگیل: در آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی، شاهد یک چرخشگاه دیگر در سرنوشت زبان فارسی هستیم. دندانهای واپسگرایان قومی و دینی در افغانستان بر گلوی زبان فارسی نشسته است. در واپسین روزهای سال ۱۴۰۰ خورشیدی، گروه طالبان واژهٔ «دانشگاه» را از سردر دانشگاه بلخ زدودند. مسئله فقط واژهٔ دانشگاه نیست، زبان فارسی و فارسیزبانان از هر نظر زیر فشار انسانستیزانهٔ طالبها قرار دارند؛ از کوچ اجباری و راندن و آواره کردن هزارهها تا کشتار و آوارگی پنجشیریها.
جاوید اشکانی: بگاهی که داریوش سوم هخامنشی در سال ۳۳۱ پیش از زایش مسیح کُشته آمد بدست اسکندر گجسته، کشته شدنِ او یک «مرز تاریخی» برای زبانهای ایرانی بشمار آید، زیراک ز مرگ او تا سال ۸۶۷ ترسایی -یعنی دوره میانهی زبانهای ایرانی – تا روزگاری که رادمان پور ماهک (یعقوب لیث صفار) به فرمانروایی بخشهای خاوری ایران رسید و زبان پارسی را بنیاد کار خویش ساخت، هزار سال گذشت. پیش از آن دوره «پارسی باستان»، و پس از آن دوره «پارسی نو» نامگذاری گردید.
پارسیانجمن: این سخنرانی آگاهانندهی «عباس سلیمی آنگیل» بر دو بنیاد استوار است: نخست، بر برساخته بودن «قوم» و «قومگرایی» در ایران پای میفشارد و در اینباره روشنگری میکند. دوم، استدلال میکند که اگر بر این پایه باشد روزی نهادهای سیاسی در مسئله «آموزش زبان مادری» دخالت کنند باید «شهرمحور» بودن آن را در پیش چشم داشته باشند، وگرنه چنین طرحهایی به نابودی و از میان رفتن سدها زبان و گویش ایرانی آن هم در زمانی کوتاه خواهد انجامید.
پارسیانجمن: علیاشرف صادقی، زبانشناس، در نشستِ زبانِ پارسی در سه سدهی نخستِ پس از تازش، در آغاز، به نامِ زبانِ پارسی و خاستگاهِ آن پرداخت و گفت که خاستگاهِ زبانِ پارسیِ دری استانِ خراسانِ کهن نیست. نامِ این زبانِ پارسی است و همانگونه که از این نام برآید، خاستگاهِ پارسی استانِ پارس است.