بارگیریِ «پارسیِ نغز» گردآوریِ حکمت
پارسیانجمن: «علیاصغر حکمت» که ادبدانی برجسته و نویسندهای نامدار بود، نبیگی[=کتابی] دارد به نامِ «پارسیِ نغز»، که اندرش نمونههایی از سرهنویسیِ بهنجار و آیینمند را فرادست خواستاران نهاده است.
پارسیانجمن: «علیاصغر حکمت» که ادبدانی برجسته و نویسندهای نامدار بود، نبیگی[=کتابی] دارد به نامِ «پارسیِ نغز»، که اندرش نمونههایی از سرهنویسیِ بهنجار و آیینمند را فرادست خواستاران نهاده است.
پارسیانجمن: «شاهنامه» کارنامهیِ سپندِ ایرانیانِ باستان، گرانسنگترین و پرارجترین نوشتهیِ پارسی و یکی از والاترین و بزرگترین نوشتههایِ ادبی جهان است. جز اینها، شاهنامهخوانی و شاهنامهپژوهی راهی بس شیرین است برایِ هر آن کس که خواستارِ آشناییِ ژرفپایه با تاریخ و فرهنگِ ایرانزمین و نیز پارسینویسیِ بهنجار و آیینمند است.
پارسیانجمن: در سالِ ۱۳۲۷، سید حسن تقیزاده سخنانی دربارهیِ زبانِ پارسی و تاریخِ ایرانِ باستان راند که نه تنها پشتوانهای دانشی نداشت که سخت یاوه و ایرانستیزانه هم بود؛ سخنانی همچون نبود دانش و فرهنگ و ادب در ایران باستان(!) و … . صادق هدایت که جانی ایرانی و دانشی فراخ داشت، پاسخی دانشی بدین ژاژخاییها نوشت، که پرویز ناتل خانلری آنها را سالها پس از آن چاپخش کرد.
بزرگمهرِ لقمان: از کهنترین نبشتههای بر جای مانده از زبانِ پارسی (از ۲۶۰۰ سالِ پیش) تا به امروز، پارسیگویان زبانِ خویش را «پارسی» میخواندهاند؛ چونان که در زمانِ هخامنشیان «پارسه»، به روزگارِ ساسانیان «پارسیگ» و پس از تازش «پارسی» میگفتهاند.
پارسیانجمن: «فرمانهایِ شاهنشاهیِ هخامنشی» گنجینهای گرانسنگ از واژههایِ زبانِ آریایی یا پارسیِ باستان است؛ زبانی که پارسیِ امروز دنبالهیِ آن به شمار میآید.
پارسیانجمن: زندهیاد استاد «محمدجان شکوری بخارایی» دانشمندی بنام و هموندِ پیشین فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی بودند که پنج سالِ پیش درگذشتند. سراسرِ زندگیِ ایشان به پاسداری و پشتیبانی از زبانِ پارسیِ در ورارود گذشت. در دنباله، گفتوگویِ اسفندیار آدینه با وی را میخوانید.
پارسیانجمن: گویشهایِ ایرانی پشتوانهای سترگ برای زبانِ پارسیاند و اگر روزی فرهنگی همهسویه برای زبانِ پارسی نوشته شود آن فرهنگ باید بر بنیاد فرهنگهایِ گویشهایِ گوناگونِ ایرانی نیز باشد. یکی از این گویشها گویشِ بهدینانِ یزد و کرمان است که خودِ ایشان آن را گویشِ «دری» خوانند.
پارسیانجمن: شکستهنویسی که به کارگیریِ گونهیِ گفتاری زبان در نوشتار است به خورهای ماند که چندی است به جانِ زبان و دبیرهیِ پارسی افتاده. بیش از چهار سالِ پیش، «عباس سلیمی آنگیل» در جُستاری در پارسیانجمن با نامِ «هشداری درباره شکستهنویسی» نگاهی گذرا به چرایی پیامدهایِ شکستهنویسی و چیرگی زبانِ گفتار پرداخت. از آن زمان تا کنون، کاررفتِ این شیوهیِ ناهنجار نه تنها کاهش نیافته که همهگیرتر نیز شده است. یادداشتِ زیر در این زمینه درنگریستنی است.
پارسیانجمن: «واژهنامهیِ گرگانی» که به گویشِ پیشینِ گرگان (استرآباد) میپردازد نوشتهیِ دکتر صادق کیا، استادِ پیشینِ زبانِ پارسیگ (پهلوی) در دانشگاهِ تهران و فرنشینِ فرهنگستانِ زبانِ ایران، است.
فردوس احمدی: من و همزبانانم جایى در تاریخِ افغانستان گُم شدیم. من از قصهی پر غصهی پارسی دری با شما سخن میگویم. از مرثیهاى که چشم را گریان میکند و دل را بریان. این سوز جگر را مگر میتوان در پیکر واژهها ریخت. واژهها میدرند و پاره میشوند و پیراهن بر تن خود چاک میکنند. واژهها لب و دهانم را میسوزانند و گویى تکههاى گداختهى آتشاند در میان انگشتانم.