دکتر جواد طباطبایی: ترکیه در دهههای قبل متوجه شده بود که دوران خلافت برای همیشه گذشته است، اما امروز به شکلی دیگر کوشش میکند تا همان خلافت را تجدید کند و ما از آن با عنوان نوعثمانیگری یاد میکنیم. ما گاهی قصد اردوغان را به درستی متوجه نمیشویم و فکر میکنیم که اردوغان قصد دارد تا خلافت اسلامی عثمانی را تجدید کند.
به نظر من اقدامات اردوغان از نظر دینی در حال شکست خوردن است، اما نقشه بدلی دیگر برای توسعهطلبی دارد و آن ایجاد یک منطقه بزرگ ترکی با شعار اسلام است. بنابراین ماهیت عملکرد او چیزی دیگر است. برای مثال در برخی از دانشگاههای ترکیه بخشی (مانند دبیرخانه) برای ایجاد وحدت در ترکیه ایجاد شده که ترکیه بزرگ تا مرزهای شرق اروپا، ازبکستان و بخشی از مرزهای چین ادامه پیدا خواهد کرد، که احتمالا به ترکستان بزرگ تبدیل میشود. این کار از طریق استانداردسازی زبان از آناتولی تا آسیای میانه دنبال میشود.
من رسانههای دو کشور را همیشه دنبال میکنم: یکی باکو و دیگری رسانههای ترکیه. بر اساس برداشت من از خط سیر کلی این رسانهها آنها میخواهند امپراتوری بزرگ ترکی در نوار شمالی مرزهای ایران به وجود آورند که سنگری برای آسیب زدن به ایران است. چنین ایدهای وجود دارد اما تحققش با هدف آسیب زدن به ایران کار سختی است؛ زیرا به رغم آنچه که برخی میگویند، چنین امکانی بر اساس «زبان» وجود ندارد. برای اینکه تعداد زبانهای فرهگی در این منطقه که ما هستیم تعدادی اندکی هستند. فارسی یکی از آنها است و یکی از استوارترین آنهاست. زیرا فارسی به تعبیری «قدیمیترین زبان جدید» دنیا است. یعنی از هزار سال پیش ما چنین حرف میزدیم که امروز؛ و هیچ یک از زبانهای پشرفته دنیا، که همان زبانهای اروپایی باشند، سابقه بیشتر از ٣۰۰ یا ۴۰۰ سال، برخی جاها ٧۰۰ سال، ندارند؛ مثلا در ایتالیا که قدیمیترین زبان اروپا را دارد. فقط چنین زبانهایی هستند که به زبانهای فرهنگی بزرگ تبدیل شدند. زبان ترکی گویش استاندارد ندارد و نمیتواند داشته باشند. گویشوارن زبانهای ترکی زبان همدیگر را نمیفهمند. ترکیه، ترکمنستان، قرقیزستان و … زبان همدیگر را نمیفهمند. برای اینکه زبان فرهنگی نیست. هر کسی برای خودش همان طور که حرف میزده است حرف میزند. کار مهمی که ترکیه در این میان میخواهد انجام دهد این است که ترکی استاندارد درست بکند.
فعالیت دولت ترکیه این است که یک زبان واحد و استاندارد ترکی ایجاد کند؛ یعنی یک زبان واحد برای ازبکها، قرقیزها، تاتارها. تا همه بر اساس یک زبان که آن را آتاترک تا حد زیادی درست کرده است، صحبت کنند و این خطر بزرگی برای ایران است. اردوغان کوشش میکند با ایجاد یک بازار مشترک، زبان معیار و فرهنگ یکسان در یک منطقه وسیع و به تدریج، از این طریق، امپراتوری بزرگ ترکی را شکل دهد.
ایران به دلیل وحدت، سابقه تاریخی و دولت استوار در همه دورهها به اندازه کافی قدرتمند است که آسیب نبیند، اما مشکل ما اینجا است که این همسانسازی در داخل نمایندگانی دارد و مدعیانی پیدا کرده و این یک تهدید واقعی است. این در حالی است که ما تاکنون به آنها به عنوان یک تهدید توجه نکردهایم و نمیخواهیم بدانیم این روند چه اتفاق مهمی را میتواند علیه کشور ما رقم بزند. اگر این روند در بیرون ما بود برای ما خطری کمتر داشت، ایران با تاریخ استوار، سابقه ملی، وحدتش و دولت استوارش (در همه دورهها و به رغم همه اتفاقاتی که رخ داده است) آسیبی از این روند نمیدید. اما این بار این بخش و این همسانسازی ترکستان بزرگ در داخل نمایندگانی (پانترکها) دارد که تاکنون به آنها بها ندادیم و دقت نکردیم و متوجه نشدیم که در داخل چه اتفاقی در حال رخ دادن است. جمهوری آذربایجان میتواند مهره مهمی در استراتژی ترکیه باشد. ما نیز در داخل کار اساسی انجام ندادهایم و کسانی این خطر را در داخل نمایندگی میکنند. بنابراین این بیتوجهی ما میتواند خطری برای وحدت باشد؛ زیرا ما هیچ گاه این مسائل را جدی نگرفتیم.
* برگرفته از سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در نشست مناسبات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایران ـ قفقاز، وزارت کشور، سال ۱۳۹۴. برگرفته از «آذریها».
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
با درود. از دیدگاه من نه اردوغان و نه هر کس دیگری نمی تواند پیوندهای بُنیادین و اُستوار میان ایرانیان درون مرزهای کنونی و ایرانیان جدا نگهداشته شده از مام میهن را سُست یا نابود کند. مردم ترکیه گرفتار یک دستبرد کیستی و زبانی شده اند و همین کار را علیف با پُشتیبانی اردوغان و کارگردانی روسیه و انگلستان پیش می برد.با این همه، نباید کم کاری فرهنگی دانشگاهیان و فرهیختگان ایران از یک سو، و سُستی و بی برنامگی رسانه های کشور را نادیده بینگاریم. به تازگی، زبان دروغ در جامه دانش و پژوهش گل کرده است و دانشمندنمایی از ترکیه زبان گشوده که بر پایه پژوهش ژنتیکی، بیشتر مردم ترکیه نه ترک، رومی تباران روم خاوری (بیزانس) هستند. روم خاوری سال ها دشمن ایران و ایرانیان بود و این گفته فریفتن مردم ایران و بویژه مردم ترکیه برای دشمن دیرینه نشان دادن مردم این دو کشور ایرانشهری است. ایرانشهری؟ آری. نگاهی به نَخشَگ (نقشه) کشور ترکیه به روشنی نشان می دهد که شهرهای پارسی نام از مرز ایران تا ایستانبول پراکنده هستند: وان (پیروزی)، اَرپگیر (عرب کُش، یادآور گورگیر که به بهرام پادشاه ساسانی گفته می شد)، هوراسان (خاور)، اَفشین، ایزمیر (هیزم ساز) و ایستانبول (که معرّب ایستانپول یا ایستانپوهل است و نامی همانند بابل و زابل و کابل و دژپوهل با نام امروزی دزقول است)، و و و. چهره ها و فرهنگ و نشانگان اَیادگاریگ (آثار تاریخی) نیز در کنار آهنگ ها درستی این سخن را نشان می دهند که بیشتر مردم ترکیه نه از نژاد زرد تورک تباران مغولی هستند که به ایران و مردم ترکیه تاختند و نه از اعراب هستند که خود را زیر پیراهن عثمان و فرهنگ و اَیادگار عثمانی و عربی گرفتار کنند و نه از روم خاوری هستند، اگرچه برخی می توانند از تبار اعراب و مغولان و یا رومیان و یونانیان هم باشند. به تازگی، در هماهنگی یا تاخت و تاز پَدیرَگ (علیه) زبان پارسی از سوی انگلستان و شکوفایی دانشمندنمایی که در بالا گفته شد، رخداد دیگری هم روی داد و آن شناساندن شهر اَیادگاریگ دارا بسان یک شهر رومی در ترکیه بود که باید دید آیا به راستی نام آن جا دارا بوده یا این که شهر به راستی رومی بوده است یا نه؟ این بر دوش پژوهشگران ایرانی و ترکیه ای است که از فریبکاری جَهیشنیگ (احتمالی)دشمنان پرده بردارند. بیرون از این همه چیم، گستردگی واژگان پارسی پهلوی در آذربایجان ایران، جمهوری آذربایجان، و ترکیه است. باید گفت که دانشمندان زبان پارسی پهلوی ایرانشهر بسیار کم کاری کرده اند و جام جم نیز بسیار بسیار کوتاهی کرده است. واژگان کلیلیگ (کلیدی) مانند غولاگ (گوش، از بن غول-، غولیدن: شنیدن)، گوز (چشم، گوز به دیس گردویی یا یکسر گشاد و یک سر تنگ چشم می پردازد)، آیاگ (پا، از بن آی-، آمدن) و دوداگ (لَب، از بن دود- و دودیدن: بخار کردن، دود کردن)همه پارسی پهلوی هستند و این ها نام های اندام های بدن یک یک مردم در این سرزمین های آریایی تبار هستند و نه نام ابزار و یا هر چیز دیگری از بیرون از مرزها به سرزمینی راه بیابند. نام هایی چون فادیگ (پادیگ از بن پادَن، ارزشمند، آنچه ارزش نگهداری و نگهبانی را دارد) و گولتَن و باشاگ (باشنده، هستومند) و … نیز پارسی پهلوی هستند. از این رو، بخش فرهنگی کشور بهتر است کوشاتر باشد و با نشان دادن راستی ها از فریبکاری ها اَبازداری نماید.
با درودی دوباره، در بررسی بیشتر نام اندام های بدن به این دستاوردها رسیدم که واژه اَل که در آذربایجان به دست (اندامی از بدن) و دست (گرده ای از خوراکی) گفته می شود، نیز واژه پارسی پهلوی است. برای درستی این سخن واژه اَلَگ (سرند) را به یاد بیاوریم که ابزاری برای گرفتن، ابزاری برای به دست آوردن است. همچنین، اَل در نام شهر اَلیگودَرز هم دیده می شود که همان اَل ی گودرز است و دست گودرز. بر این پایه خواهیم داشت:
(اَل-): گرفتن، به دست آوردن
اَلدار: گرفتنی، به دست آوردنی، قابل گرفتن، قابل به دست آوردن
اَلین: گرفتنی، به دست آوردنی، قابل گرفتن، قابل به دست آوردن
اَلاگ: گیرنده، به دست آورنده، کاسب، اخذ کننده
اَلان: گیرنده، به دست آورنده، کاسب، اخذ کننده
اَلیشن: گرفتن، به دست آوردن، کسب، اخذ
اَلیشنیگ:گیرنده، به دست آورنده؛ قابل گرفتن، قابل به دست آوردن؛ بسته به گرفتن و به دست آوردن، اکتسابی، بسته به کسب
اَلیشنیه: گرفتن، به دست آوردن، اخذ، کسب
اَلیشنیها: با گرفتن، با به دست آوردن
اَلَگ: اَلَک، سرند،ابزاری برای گرفتن، ابزاری برای به دست آوردن
اَلینَگ:ابزاری برای گرفتن، ابزاری برای به دست آوردن
پَدیش اَل:ابزاری برای گرفتن، ابزاری برای به دست آوردن
با نگرش به این که اَل یک نام هم هست، بن گذشته ال-، می تواند اَلیتَن یا اَلیدَن باشد، پس بر این پایه خواهیم داشت:
اَلیتَن (اَل-): گرفتن، به دست آوردن
اَلیتار: گیرنده، به دست آورنده، کاسب
اَلیت: گرفته شده، ماخوذ، به دست آورده شده، مکسوب
اَلیتَگ: گرفته شده، ماخوذ، به دست آورده شده، مکسوب
همچنین در زبان مردم آذربایجان به سر، باش گفته می شود که با نگرش به این که سر بخشی بسیار ارزنده و جایگاه مغز و چشم ها و گوش و دهان و بینی است که آسیب دیدگی آن بیشتر با جان باختن و بود و نبود آسیب دیده در پیوند می باشد، نام این بخش از بن باش- گرفته شده است و نام باشاگ (باشنده) هم از همین بن ریشه می گیرد و نامی آشکارا پارسی پهلوی است که در ترکیه امروز نیز کاربری دارد.
اَلیتار