«محمدجان شکوری» از زبان «فریدون جنیدی»

مسعود لقمان: ۲۶ شهریور ۹۱، محمدجان شکوری بخارایی دیده از جهان فروبست و فرهنگ و شهرآیینیِ ایرانی را در سوگی بزرگ نشاند. شکوری استادی بود که، به گفتۀ فرهنگ‌مداران، نقشی برجسته در ادبیات و فرهنگِ مردم پارسی‌زبان و معماری فرهنگی تاجیکستان کنونی بازی کرد. جایگاه دانشی و شخصیت والای شکوری او را تا بدانجا رساند که دشمنانش نیز به وی ارج بسیار می‌گذاشتند.
دربارۀ ایشان با فریدون جنیدی، ایران‌شناس، گفت‌وگویی کرده‌ام که در دنباله می‌خوانید.

پیر ما گفت…

مسعود لقمان: نوروز پیر یگانه‌ای است که ایرانیان او را در تیره‌ترین شب‌های میهنشان نیز پاس داشته‌اند و با آن نه‌تنها شادی نو را به خانه‌هایشان آورده‌اند، که به نبرد دشمنانِ تاریخ و فرهنگ و هویت ملی‌شان نیز رفته‌اند. … نوروزْ بزرگ‌ترین جشن ایرانیان است و بیراه نیست اگر او را شناسنامۀ ایرانشهریان بدانیم و بگوییم هرجا نوروز هست، آنجا ایرانشهر است.

مظاهر مصفا: خانلری استاد بی‌بدیل روزگار ما بود

پرویز ناتل‌خانلری -ادیب، زبان‌شناس، منتقد، شاعر و نویسندۀ معاصر- به سال ۱۲۹۲ خورشیدی در تهران زاده شد و در یکم شهریورماه ۱۳۶۹ زندگی را بدرود گفت.
آنچه در پی می‌آید گفت‌وگوی میترا فردوسی و مسعود لقمان با مظاهر مصفا -استاد پیشین دانشگاه، شاعر و مصحح نامی- که این روزها به‌دشواری برخی از یادها به خاطرش می‌آید، دربارۀ ناتل‌خانلری و خدمات او به فرهنگ ایران است.