فریدون جنیدی: فرزندان رودکی از خواندن فارسی محروماند
فریدون جنیدی میگوید که با بسته شدن آموزشگاههای پارسیزبان در ازبکستان، فرزندان رودکی سمرقندی در شهرهای سمرقند، بخارا، تاشکند و ترمذ مجبورند زبان ازبکی بخوانند و از خواندن فارسی محروماند.
فریدون جنیدی میگوید که با بسته شدن آموزشگاههای پارسیزبان در ازبکستان، فرزندان رودکی سمرقندی در شهرهای سمرقند، بخارا، تاشکند و ترمذ مجبورند زبان ازبکی بخوانند و از خواندن فارسی محروماند.
«ساختارشناسی فعلهای فارسی» پژوهش دکتر محسن حافظیان با فهرستی از ۵۸۶ فعل و ۸۵ نمایه (از فعلهای ساده و پیشوندی و ترکیبی) برای همهی دانشآموزان و دانشجویان زبان فارسی سودمند و کارگشاست و میتواند به ما در دریافت و درک بهتر زبان رسمی و ملیمان دید بهتری بدهد و گرههایی از کارهای آموزشی بگشاید.
شهربراز- استورهی «ققنوس» و نوزایی او از خاکسترش را شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در «منطقالطیر» خود به شعر درآورده است. ققنوس در استورههای یونانی دربارهی پرندهای افسانهای است به نام فونیکس. ریشهی دقیق این واژه دانسته نیست. در عربی، ققنوس را عنقا گویند.
محمدعلی فروغی: «من چون دوستدار ایرانم و به ملیت ایرانی دلبستگی دارم و ملیت ایرانی را مبنی بر فرهنگ ایرانی میدانم و نمایش فرهنگ ایرانی به زبان فارسی است نمیتوانم دل را به زبان فارسی بسته نداشته باشم.»
در این یادداشت دکتر جلیل دوستخواه به راهیابیی «دسترسی» (جایگزینِ رایج و نادرستِ «دسترس») به لغتنامهی دهخدا در مرحلهی ویرایش و با استناد به دو کاربُردِ نادرستْ برگزیده! اشاره میکند.
در بخارا خانمی ۳۰ ساله مشغول تزیین سفرهای برای فروش زردآلو بود. با دوستی فرانسوی از کنار او میگذشتیم. بعد از کمی گپ و گفت٬ دریافت که ایرانی هستم. پول زردآلوها را نگرفت و گفت که اگر بیشتر پافشاری تمام سرمایهام را در آب رود میریزم. او ادامه داد که اینجا پر از ایرانیتبار است؛ چراکه همهی ما ایرانی هستیم.
دکتر محسن حافظیان- داریوش آشوری، نویسندۀ «زبان باز»، از «واپسماندگی زبان فارسی»، از «زبان فارسی نمونهای از همۀ زبانهای جهان سوم» و «کاستیها و لنگیها و گنگیهایش» میگوید. زبان و اندیشۀ به کار رفته در این کتاب را «غربزده» نمیگویم؛ چراکه این اصطلاح را دیگر روشنفکران «مدرن» ما دوست نمیدارند و کهنهاش میپندارند و توانش هم در این باره اندک و نارساست. زبان و اندیشۀ این کتاب زبانِ آشفتۀ دیوزدگی است، همین.
یکی از کتابهای گرانسنگ درباره شناسایی واژههای پارسی در عربی، کتاب «الالفاظ الفارسیه المعرب» (بیروت، ۱۹۰۸ م ) نوشته «السید ادی شیر اثوری» (۱۸۶۷ – ۱۹۱۵ میلادی) زبانشناس و کارشناس زبان و فرهنگ سریانی است. ادی شیر، اسقف کلیسای کاتولیک کلدانی و زاده شهر کرکوک بود. او در این کتاب همراه با شناساندن واژههای پارسی که به زبان عربی راه یافتهاند، آورده است که زبان عربی آکنده از واژهها پارسی و زبانهای دیگر است و این واژهها دگردیسی شدهاند.
چاپِ نخستِ «فرهنگِ واژههای فارسیِ سره برای واژههای عربی در فارسیِ معاصر» (فریده رازی، نشرِ مرکز) در سالِ 1372 به بازار آمد و چنین مینماید که نزدِ سرهنویسان جایگاهی ویژه دارد. بنده نیز به اندازهی خود از این نامه بهره بردهام ولی نادرستیهایی در آن راه یافتهاست که امیدوارم بازگفتـشان برای سرهنویسان، از رخدادِ دوبارهی چنین لغزشهایی پیشگیری کند. شاید در چاپهای پسینِ این دفتر نیز سودمند افتد.
هدف «فرهنگ واژههای فارسی سره برای واژههای عربی در فارسی معاصر»، شناساندنِ واژههای پارسی نابی است که در فرهنگهای کهن پارسی یاد و در ادبیات گذشته بسیار دیده شدهاند؛ ولی در زبان گفتار و نوشتار امروزین، کمتر شنیده و خوانده میشوند و جای خود را به واژههای تازی دادهاند.