سیاستِ آموزشِ رسمی و تک‌زبانه‌‌ به پارسی در زمانِ مظفرالدین‌ شاهِ قاجار

پارسی‌انجمن: بر پایه‌ی دستورنامه‌ی «وزارتِ معارف» که در زمانِ مظفرالدین شاهِ قاجار و به فرمانِ ‌او نوشته شده، زبانِ آموزشیِ همه‌ی دانشها و همه‌ی آموزشگاههای سرتاسرِ ایران‌زمین در آن روزگار هم «پارسی» بوده است و در این میان، زبانِ بیگانه‌ی آموزشیِ نیز فرانسه.

بارگیریِ «فرهنگِ بیذُوُی»

پارسی‌انجمن: در کناره‌ی کویرِ کاشان روستایی بزرگ و آباد است که باشندگانِ روستا آن را «بیذُوُی» نامند و کاشانیان و روستاهای پیرامونش آن را بوزآباد خوانند.
زبانِ این روستا نیز زبانِ «بیذُوُیی» است، چنان‌که گویندگانِ این زبان ازش نام برند و بر زبانش ‌رانند و …

زبان آذربایجان (۲): بنخان‌شناسی زبان آذری

پارسی‌انجمن: در بخش پیشین این جستار استاد زنده‌یاد منوچهر مرتضوی تبریزی به زبان کهن آذربایجان، آذری، که گویشی از پارسی بوده و از زمان صفویه بدین سو جایش را ترکی گرفته است، پرداخت. در بخش دوم به بنخان‌شناسی یا منبع‌شناسی زبان آذربایجان، تا زمان نوشته شدنِ این جستار، سالِ ۱۳۵۳، پرداخته شده است.

زبان آذربایجان (۱)

دکتر منوچهر مرتضوی تبریزی: سرزمین آذربایجان از روزگار دیرین دستخوش پیشامدهای کمرشکن و آماج تیر حوادث بوده ولی هیچ یک از این پیشامدها و حوادث به اندازه تغییر زبان ایرانی این سرزمین و غلبه زبان بیگانه بر زبان آذری تأثرانگیز و پراهمیت نبوده است.

پیشنهاد: «اَواکی» برابرنهاده‌ای برای واژۀ «سکوت»

کورش جنتی: در پارسی میانه برای واژه «سکوت» برابرنهاده‌هایی چون «خاموشی»، «بسته‌بانگی»، «تُشتی»، «اَگویایی» و … را داشته‌ایم. در پارسی سده‌های نخست، واژۀ «خاموشی» ایواز(فقط) به معنای «سکوت» کاربرد داشته است و واژه‌های «کشتن» و «نشاندن»، افزون بر معناهای رواگیدۀ(رایج) خود، رسانندۀ معنای «خاموش کردن آتش و افرازه(شعله)» نیز بوده‌اند.

بارگیریِ «واژه‌های معرب در کنز اللغات و منتخب اللغاتِ» کیا

«واژه‌های معرب در کنز اللغات و منتخب اللغات» گردآوریِ صادق کیا، استادِ پیشینِ دانشگاهِ تهران و فرنشینِ فرهنگستانِ زبانِ ایران در زمانِ محمدرضاشاه پهلوی، است.
استاد کیا در پیشگفتار چنین نوشته است: «معرب واژه‌ای است که از زبانی دیگر به زبانِ عربی راه یافته باشد، خواه به همان صورت به کار رفته باشد خواه در آن دگرگونی پدید آمده باشد. این گونه واژه‌ها در عربی فراوان است. …

اندر پیرامون واژه‌ «ترجمه»

جاوید اشکانی: ترجمه به چم (معنای) برگرداندنِ گفتار یا نوشتار بوَد از زبانی به زبان دیگر. این واژه تازی (عربی) برگرفته از «ترجُمان» ــ کسی که سخن دو کس را برگرداند ــ است. به باور نگارنده، واژه «ترجُمان» برگرفته از واژه «ترزبان» پارسی است.

زبان فارسی در عراق: از صفویه تا صدام

حمدی ملک: من در بغداد به دنیا آمدم. در خانواده‌ای که متهم به داشتن بنیادهای ایرانی می‌شد و در روزگاری که دلارهای نفتی عراق به یاری جنون قدرتِ صدام حسین آمده بود تا او را دچار توهم کند …

باباجان غفورف: «فرهنگ تاجیکستان و ایران دارای ریشه بزرگ یگانه‌ای است» (۲)

باباجان غفورف: فرهنگ تاجیکستان و ایران دارای ریشه بزرگ یگانه‌ای است، تنها شاخه‌های جداگانه‌ای دارد. به همین دلیل هنگامی کسی از تاجیکان به سرزمین شما می‌آید بی‌شک خود را در خانه‌ی خویش احساس می‌کند. هنگامی که به ایران آمدم خود را در سرزمین نزدیکی یافتم.

باباجان غفورف: «فراموش کردن فارسی شدنی نیست» (۱)

سیروس علی‌نژاد:‌ این گفت‌وگو نزدیک پنجاه سال پیش انجام شده است، زمانی که باباجان غفورف سیاستمدار و دانشور تاجیک (۱۹۷۷-۱۹۰۹) برای نخستین و واپسین بار به ایران آمد. آن زمان او ۶۴ ساله بود و دو سه سال پس از آن شنیدم که گویا در خود تاجیکستان درگذشت.