اندر پیرامون واژه‌ «ترجمه»

جاوید اشکانی: ترجمه به چم(معنای) برگرداندنِ گفتار یا نوشتار بوَد از زبانی به زبان دیگر. این واژه تازی(عربی) برگرفته از «ترجُمان» ــ کسی که سخن دو کس را برگرداند ــ است (دهخدا، زیر واژه ترجمه).

به باور نگارنده، واژه «ترجُمان» برگرفته از واژه «ترزبان» (tarzabān) پارسی است. تازیان این واژه را از زبان پارسی ستاندند و آن را در زبان خود به کار بردند. این واژه در زبان پهلوی «ترگمان» (targumān) است و به روزگار کهن‌تر ایران بازمی‌گردد. واژه «ترگمان» با واژه سوریگ(سُریانی) «ترگمانا» و آن هم با «ترگومانو»ی آکدی پیوند دارد (از بروکلمان، لکسیکون سیریاکوم) (دهخدا). گمان می‌رود واژه «ترجُمان » برگرفته از واژه آرامی باشد که به دیسه «ترگمان» و یا «ترژمان» و «ترزمان» بازگفته شده‌ است و در گذر روزگار نویسندگان، از بهرِ همانندی، آن را «ترزبان» و «ترزفان» خوانده‌اند. (یادداشتهای معین در برهان قاطع، پوشینه ۵، برگه ۱۲۰). واژه ترجُمان در شاهنامه نیز آمده است:

بترسید و پرسید از این ترجمان | که ای مرد بیدار نیکی گمان.

بپرسید از آن ترجمان پادشا | که ای مرد روشندل پارسا.

یکی ترجُمان را ز لشکر بجُست | که گفتار ترکان بداند درست. (فردوسی)

در فرهنگها تَرجُمان را تَرجَمان، تُرجُمان و تُرجَمان نیز آورده‌اند (فرهنگ نفیسی، پوشینه دوم، برگه ۸۴۷). زان رو، واژه «ترجمان» را عربی شده تَرزَفان/ تَرزبان، به چم «خوش‌سخن»، دانسته‌اند.

در زبان اکدی نیز این واژه دیده می‌شود: در زبان اکدی واژه targumanu/ targumau و کارواژه ragamu به معنای «شرح و توضیح دادن» در آرامی و در عبری است. واژه «ترگوم» به ترجمه‌ها و تفسیرهای تورات به زبان آرامی گفته می‌شود. (ویکی‌فقه)

شاید این گونه توان دانست که زبان عربی واژه «ترجمه» را از «ترگمان» پارسیگ وام ستانده و از آن جدامدهایی(مشتقاتی) چون «ترجمه» و «مترجم» و دیگرها را ساخته است. از آنجایی که واج «گ» پارسیگ در زبان عربی به دیسِ «ج» نگاشته آید، پس ترگُمان «ترجُمان» شده است. زین رو، ترگُمانانِ(مترجمان) سده‌های اسلامی به ویژه در دوره «نهضت ترجمه» در نوشته‌های خود به جای واژه پهلویِ گفته شده، «ترجمه» یا «مترجم» را در نوشتار و گفتارشان به کار می‌گرفتند. بر این بنیاد، واژه ترگمان اندک اندک از مینه(ذهن) خواننده ایرانی بیرون رفت و واژه‌های عربی شده جای آن را گرفت. در برگردان نسکهای تورات از واژه «تَرگوم» آرامی (یکی از زبان‌های روزگار هخامنشیان) بهره گرفته شده است. دانشنامه بریتانیکا خاستگاه «ترگوم» را آرامی ‌داند و نویسد: «ترگوم (آرامی: “برگردان” یا “سَفرنگ”(= ترگمان)، هر یک از چند[ین] برگردان کتاب مقدس عبری یا بخشهایی از آن به زبان آرامی است). واژه ترگوم از بنیاد نشانگر برگردان کتاب «عهد قدیم» به هر زبانی بود، ولی سپس به ویژه به برگردان آرامی گفته شد». (اینجا)

کزازی در جستاری کوتاه به «واژه ترجمه» پرداخته و نوشته است: «در نوشته‌های آشوری در ریخت ترگومانو Targumanu یافته شد، در برگردان تورات نیز ترگوم Tragum یا ترجوم خوانده می‌شود. ترجمان در زبان سریانی نیز ریختهای ترگمانا Targmana و تورگومونا Turgomona به کار برده می‌شده است. واژه ترجمان از راه ایتالیا به فرانسه راه یافته است …». (اینجا)

نورایی (برگه ۳۸۴) ریشه این واژه را از raga دانسته و خاستگاه آن را این گونه باز می‌گوید: «اکدی Ragāmu (=to call) و Targumānu (=interpreter) این واژه در آرامی tûgemānā به چم «سفرنگ‌گر/ پچواهگر» می‌داند. در یونانی میانه dragoumanos و در لاتین dragumanus و در فرانسه کهن drugeman و در انگلیسی dragoman است. این واژه از آرامی به عبری targum (translation of the old testament) راه یافته است و در زبان انگلیسی targum و targumist برای برگردان نوشته‌های تورات بهره گرفته می شده است». (اینجا)

تا اینجا می‌توان چنین برداشت کرد که واژه «ترجمه» برای دو گون برگردان به کار می‌رفته است: یکی به چم زند و گزارش یا «تفسیر و شرح» و دیگری به چمِ برگرداندن نوشتار و یا گفتار بوَد. گونِ نخست «ترگوم» (از آرامی به اکدی و سریانی) و گونِ دویم ترگمان پهلوی است که ترززبان و ترزفان/ترژمان شده.

واژه ترجمه در روزگار آشنایی ایرانیان با زبانهای اروپایی

واژه انگلیسی translation «ترجمه» از لاتین translātus گرفته شده که trans-  به چم «ترا، تر، فرا» و –lātus به چم «بردن» باشد. در زبان پارسی می‌توان گفت «ترزبان» یا «ترازبان» که از دو بخش «تر/ ترا» و «زبان» ساخته شده است. این، برگردانِ بخش نخست و بخش پسین لاتین (و فرانسه/ انگلیسی) است که در زبان فارسی از «تر/ ترا» + «زبان» یا «زفان» ساخته آمد، ولی چنانکه گفته شد زبان پارسی خود این واژه و جدامدهای آن را داشته است. به هر روی، اگر بخواهیم بنیاد کار خود را بر واژه لاتین /فرانسه/ انگلیسی بگذاریم، می‌توانیم جدامدهای زیر را این گونه به فارسی برگردانیم:

To translate ترزبانیدن/ ترازبانیدن (= ترگمانیدن)

Translationترزبانش/ ترازبانش (= ترگوم)

Translator ترزبان/ ترازبان (=ترگمان)

Translated ترزبانیده/ ترازبانیده (=ترگمانیده)

 چنان که می‌بینید،واژه انگلیسی translation، فرانسه traduction و لاتین translātus از دوبخش ساخته شده و برابر پارسی آن نیز به درستی با دستگاه واژه‌سازی همخوانی دارد، زیرا از خانواده زبان هندواروپایی است.

نگاهی به واژه‌نامه‌ها

کنون به برخی واژه‌نامه‌های پارسی‌گرا می‌نگریم تا ببینیم برای واژه «ترجمه» چه برابرهایی را پیش نهاده‌اند:

منوچهر آریان‌پور (فرهنگ گسترده پیشرو، برگه ۲۳۵۹): ترجمان، ترگمان، پَچْواکْ، ویچار، ترجمه

بزرگمهر لقمان (گویایی ارستو، برگه‌ ۳۱۴): از ترجمان و جداشده‌های آن بهره نبرده است و برای translation «گردانش» (پارسیگ: vizārišn, vidārišn) و برای translator «گردانشگر» (پارسیگ: vizārdār) پیش نهاده است.

محمود حسابی (فرهنگ حسابی، برگه ۵۴۴): پَچْواک، پَچْوِه، وَستی، نُورَنْدْ

ضیاءالدین هاجری (فرهنگ بیست هزار، برگه ۱۲۹) برای ترادیکتور (فرانسه traducteur): ترزبان، ترزُفان، برگرداننده

ابوالقاسم پرتو (واژه‌یاب، برگه ۴۱۰): ترجُمان: پارسی تازی‌گشته، ترزبان (برهان): پسرش چون بدید بذل پدر | ترزبان شد به عیب و عزل پدر (سنایی)

ــ ترجمه: نورَند، پَچوه (فرهنگ کوچک)، برگردان

ــ ترجمه شدن: نورندیدن، پچویدن

ــ ترجمه کردن: برگرداندن، ویچاردن (فرهنگ پهلوی)، همسیراختن

فرهنگستان زبان پارسی (واژه‌نامه پارسی سره، برگه ۹۰): ویچاردن، ترزبانی، ترگویه، برگردان.

 ــ برای کارواژه: ترجمانیدن، ترگمانیدن، ترگوییدن، ترگوییده کردن

با نگر به واژه نامه‌های بالا، می‌توان برابرهای زیر را فرادید خود داشته باشیم. برای نمونه:

کارواژه: برگرداندن/ ترگُمانیدن/ گردانیدن/ ویزاردن/ ویچاردن/ ترزبانیدن

نامواژه: برگردان/ برگردانش/ ترگمان/ ترگمانش/ گردانش/ ویدارش/ ویزارش/ ویچارش/ ترزبانش

نامواژه با پسوند گر/ نده/ دار: گردانشگر/ ترزبانگر/ برگرداننده/ ترگماننده/ ویزاردار و …

نامواژه با ه: گردانیده/ ترزبانیده/ ویزاریده/ ترگمانیده/ برگردانیده و …

پس به بوَد که با به کارگیری واژگان پارسی برماندِ(میراث) نیاکان خود را پاس داریم.

***

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • «هسته و وابسته» یا نام‌واژگانِ «هسته‌بنیاد»«هسته و وابسته» یا نام‌واژگانِ «هسته‌بنیاد» جاوید اشکانی: زبان پارسی از شاخه زبانهای هندواروپایی است که سه دوره باستان، میانه و نو را پشت سر گذاشته است. زبان پارسی یکی از گنجینه‌های بر جای مانده ارزشمند جهان است که هم توان واژه‌سازی دارد و هم دارای دستگاه دستوری روشن است. با همه‌ی این، بسیاری از دستورنویسان ایرانی، آگاهانه، نامهای پارسی را نادیده گرفته، به جای آنها نامهای دستور […]
  • رده‌بندیهای دستوریرده‌بندیهای دستوری جاوید اشکانی: تاریخچه‌ی دستورنگاری پیشینه‌ای بس دراز دارد، ولی در برخی نِبیگها گفته شده ارستو نخستین کسی است که شالوده‌ی دستورنویسی را پی‌ریزی کرد. اگر چنین باشد، آیا در هیچ کجای جهان - مانند ایران– شیوه‌‌ی نگارش بر هیچ رده و پایه‌ای استوار نبود و تنها یونانی‌نویسان را باید آغازگران در دستورنویسی و ردگان دستوری دانست؟! […]
  • آسیبهای زبان تازی بر زبان پارسیآسیبهای زبان تازی بر زبان پارسی جاوید اشکانی: آیا زبان پارسی زبانی استوار است و توانایی‌ واژه‌سازی دارد؟ و یا وارون آن، ناتوان از واژه‌سازی است؟ اگر پاسخ پرسش نخست «آری» باشد، پس چرا این همه واژه‌های تازی در نوشتارگان روزانه، آن هم از سوی نویسندگان، ترزبانان، دیده می‌شود؟ آیا نویسنده و ترزبان نمی‌تواند از زبان پارسی (نه فارسی) و واژه‌های برساخته‌ی آن در نوشتار و گفتار […]
  • واژه‌ی «ترجمه»واژه‌ی «ترجمه» پارسی‌انجمن: در جستارِ «واژه‌ی ترجمه» استاد میرجلال‌الدینِ کزازی به تاریخ و ریشه‌ و چگونگیِ پیداییِ واژه‌ی ترجمه و راهیابیِ آن به دیگر زبانها پرداخته است.
  • بارگیریِ فرهنگِ حسابی (فرهنگِ واژگانِ انگلیسی به پارسیِ سره)بارگیریِ فرهنگِ حسابی (فرهنگِ واژگانِ انگلیسی به پارسیِ سره) پارسی‌انجمن: فرهنگِ حسابی فرهنگِ واژگانِ انگلیسی به پارسیِ سره است که زنده‌یاد حسابی برپایه‌ی فرهنگِ پارسی ـ انگلیسیِ ف. استینگاس فراهم آورده است. این فرهنگ که پس از مرگِ حسابی چاپخش شده گویای توانایی شگرفِ زبانِ پارسی و واژه‌هایی سره‌ی فراوانی است که به همتاییِ هر واژه‌ی انگلیسی […]
  • واژه‌یاب (فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه) ابوالقاسم پرتوواژه‌یاب (فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه) ابوالقاسم پرتو «واژه‌یاب»، فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه در سه دفتر است که از سوی استاد «ابوالقاسم پرتو» گردآوری شده است. آماج فراهم‌آورنده‌ی «واژه‌یاب» نمودنِ واژگان پارسی برابر واژه‌های بیگانه‌ای است که به زبان فارسی راه یافته است. واژه‌یاب دنباله‌ای بر «فرهنگ کوچک» زنده‌یاد ذبیح بهروز و آغازه‌ای بر «فرهنگ بزرگ» است […]

1 دیدگاه فرستاده شده است.

دیدگاهی بنویسید.


*