نگاهی به کارنامه‌ی دانشیِ زنده‌یاد محمد دبیرسیاقی

واپسین یارِ دهخدا هم رفت 

مردم‌سالاری آنلاین: انسان‌هایی هستند که در سراسرِ زندگیِ خویش در پیِ آموختن‌اند، و این ویژگیِ آنان شایسته‌ی هرگونه‌ ستایشی است. این آدمها از آنچه آموخته‌اند خرسند نیستند و در این میانه، خویش را نیز برتر از دیگران برنمی‌شمرند و هماره در پیِ بازآموختن‌اند، و سپس آنچه را که آموخته‌اند با گشاده‌دستی و فروتنی فرادست دیگران می‌گذارند، و چونان درختی پربار پیشِ خواهندگان سر فرود می‌آورند تا دیگران نیز از بار و برشان بهره‌مند گردند. «محمد دبیرسیاقی» که پس از عمری کوشش در راهِ آموختن و آموزاندن، ۱۶ مهرماه، درگذشت از این دست کسان بود.

دبیرسیاقی پژوهنده‌ و نویسنده‌ای باریک‌نگر، ویراستاری تیزبین و استادی دلسوز در زبان و ادبِ پارسی بود.

او به سالِ ۱۲۹۸ در قزوین زاده شد؛ تا دانشگاه را در این شهر خواند و پس از آن به تهران آمد و در رشته‌ی زبان و ادبیاتِ پارسیِ دانشگاهِ تهران با بهره‌مندی از دانشِ استادانی همچون ابراهیم پورداود، ملک‌الشعرای بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، علی‌اصغر حکمت، علی‌اکبر سیاسی، محمد مقدم و بسیارانی دیگر دکتر در زبان و ادبِ پارسی شد.

دبیرسیاقی در دو بخشِ اداری و آموزشی به ایران خدمت کرد: در کارنامه‌ی او ۳۴ سال خدمتِ صادقانه‌ی دولتی در بخشِ مالیاتهای وزارتِ دارایی و نیز ۴۵ سال آموزشِ زبان و ادبِ پارسی در آموزشگاهِ عالیِ حسابداریِ وزارتِ دارایی، مدرسه‌ی عالیِ ادبیات و زبانِ خارجه، پژوهشکده‌ی فرهنگِ ایران، دانشکده‌ی علومِ ارتباطات، دانشگاهِ ملی، که سپس‌تر بهشتی نام گرفت، دانشگاهِ قزوین و نیز در دانشگاههای پکنِ چین و عین‌الشمسِ مصر دیده می‌شود، و نیز سخنرانیهایی گوناگون درباره‌ی تاریخ و فرهنگِ ایران در دانشگاههای تهران، قزوین، دهلیِ هند، کلنِ آلمان و نیویورک در امریکا ایراد کرده است.

دبیرسیاقی بیش از ۷۰ سال از زندگیِ خویش را صرفِ ویرایش و چاپِ نزدیک به ۹۰ اثر در زمینه‌های گوناگونِ ادب، دستورِ زبان، واژه‌نامه، تاریخ، دانش، گیتی‌شناسی، سفرنامه و … کرد که بیشتر آنها آثاری مرجع در زبانِ پارسی‌ به شمار می‌روند که تا پیش از ایشان ویرایش و چاپ نشده بودند.

دیوانهای شاعرانِ ایران که ایشان ویراسته‌اند ـ همچون دیوانِ دقیقی، دیوانِ منوچهری، دیوانِ فرخی، دیوانِ عنصری، دیوانِ لامعی گرگانی و شاه داعیِ شیرازی و نیز زراتشت‌نامه، گنجِ بازیافته و شاهنامه‌ی فردوسی ـ و همچنین فرهنگها و واژه‌نامه‌های کهنِ پارسی ـ همچون فرهنگهای آنندراج، مجمع‌الفرس سُروریِ کاشانی، غیاث‌اللغات، مخلص‌اللغات و لغتِ فُرس اسدی توسی ـ نمونه‌ای از ویراستاریِ درست، باریک‌نگرانه و تیزبینانه و الگویی برای ویراستارانِ ادبیِ آینده‌اند.

دبیرسیاقی با فرهنگِ دهخدا ۶۲ سال همکاری داشت که از این میان ۹ سالش در همکاری با خودِ علی‌اکبر دهخدا سپری شد، ۱۱ سالش نیز در همکاری با محمد معین و ۴۲ سالِ دیگرش نیز با جعفر شهیدی که سپس‌تر جانشینِ دهخدا و معین شد. می‌گویند که ایشان بامداد به وزارت داریی می‌رفت و پسین، بی‌آنکه ناهاری خورده باشد، رهسپارِ لغت‌نامه می‌شد و تا شب به کار واژه می‌پرداخت و چنین، اگر یاریِ دانشمندانی همچون او نبود بی‌گمان کارِ فرهنگِ دهخدا سرانجامی نمی‌گرفت و در میانه‌ی راه یا با مرگِ دهخدا بازمی‌ماند، و این برماندِ گرانبها برای پارسی‌زبانان برجای نمی‌ماند. گفتنی است که دبیرسیاقی افزون بر فرهنگِ دهخدا با دانشنامه‌هایی دیگر همچون دانشنامه‌ی ایرانیکای یارشاطر در امریکا و دانشنامه‌ی ایران و اسلام نیز همکاری داشت و برخی از درایه‌ها یا مداخل این دانشنامه‌ها را نوشت.

وی همچنین ۲۳ سال، از ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۸ که استاد پورداود درگذشت، دبیرِ انجمنِ ایرانشناسی بود و ۳۳ سال نیز، از ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۹، هموندِ هیئتِ علمیِ انجمنِ آثار و مفاخرِ فرهنگیِ ایران. افزون بر اینها، چهارشنبه‌ی هر هفته از ساعتِ ۱۹ تا ۲۲ نشستهایی هفتگی با حضورِ استادانِ دانشگاهها، ادیبان و روزنامه‌نگاران برپا کرد که تا سالِ ۱۳۹۰ که بیماری خانه‌نشینش کرد، دنبال شد. در این نشستها برخی از شاهکارهای ادبِ پارسی همچون شاهنامه، ویس و رامین، بوستانِ سعدی و تاریخِ بیهقی در درازای چندین سال خوانده و بررسی شدند.

استاد دبیرسیاقی دربرابرِ خانه‌شان در قزوین، اسفندماه ۱۳۹۴

کنون، با درگذشتِ دبیرسیاقی، فرهنگِ ایران باری دیگر در سوگِ یکی از خدمتگزارانِ راستین خویش نشست. روشن است که مردمان در این جهان سرنوشتی جز آمدن و رفتن ندارند، لیک جای شوربختی آنجا است که با رفتنِ دانشمندی همچون او، پژوهندگانی دیگر نیستند که جایِ خالی‌اش را پر کنند. چنین، از نسلِ دبیرسیاقیها ـ آنان که عمری به ایران و زبانِ آن خدمت کردند ـ یک‌یک رفتند، بی آنکه جانشینی داشته باشند. کنون واپسین بازمانده‌ی آن نسل، محمد دبیرسیاقی، نیز این جهان را در حالی بدرود گفت که سخت دلنگرانِ ایران و آینده‌ی فرهنگیِ آن بود.

 

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

 

جستارهای وابسته

  • بارگیریِ فرهنگِ «مَجمَعُ‌الفُرس» سُروریبارگیریِ فرهنگِ «مَجمَعُ‌الفُرس» سُروری پارسی‌انجمن: فرهنگِ مَجمَعُ‌الفُرس یا فرهنگِ سُروری نوشته‌ی محمدقاسم‌ پورِ‌ حاجى‌محمد کاشانی در آغازِ سده‌ی یازدهم است. دگرسانیِ فرهنگِ سروری از فرهنگهایی همچون برهانِ قاطع در این است که نویسنده واژه‌های تازی و نیز واژه‌های ساده‌ی پارسی را نیاورده و همچنین شیوه‌ی خوانشِ واژه‌ها را برنموده، و بالاتر از اینها، از واژه‌ها نمونه‌ یا […]
  • نگاهی به نوشتارها، جهان‌بینی و منشِ مرتضی ثاقب‌فرنگاهی به نوشتارها، جهان‌بینی و منشِ مرتضی ثاقب‌فر مسعود لقمان: مرتضی ثاقب‌فر، مترجم، جامعه‌شناس، ایران‌شناس، تاریخ‌دان و شاهنامه‌پژوه، در ۹اَمرداد ۱۳۲۱ در تهران زاده شد و ۱۱ دی ۱۳۹۱ چشم از جهان فروبست. پیشینه‌ی آشنایی نگارنده با ایشان به خرداد ۱۳۸۴ برمی‌گردد، آن‌هنگام‌که برای برپایی جشن خردادگان در دانشگاه تهران به نزدش شتافتم و خواهش کردم تا سخنرانی در این آیین را بپذیرد و از آن زمان […]
  • دو جستار درباره‌ی واژه‌ی «خیابان»دو جستار درباره‌ی واژه‌ی «خیابان» پارسی‌انجمن: دو تن از استادانِ نامدارِ زبانِ پارسی، جلال متینی و محمد دبیرسیاقی، درباره‌ی واژه‌ی خیابان دو پژوهش دانشیِ سودمند چاپخش کرده‌اند که برای آگاهیِ بیشتر از سرگذشتِ این واژه‌ آنها را به دنباله […]
  • بارگیریِ فرهنگِ «مَجمَعُ‌الفُرس» سُروریبارگیریِ فرهنگِ «مَجمَعُ‌الفُرس» سُروری پارسی‌انجمن: فرهنگِ مَجمَعُ‌الفُرس یا فرهنگِ سُروری نوشته‌ی محمدقاسم‌ پورِ‌ حاجى‌محمد کاشانی در آغازِ سده‌ی یازدهم است. دگرسانیِ فرهنگِ سروری از فرهنگهایی همچون برهانِ قاطع در این است که نویسنده واژه‌های تازی و نیز واژه‌های ساده‌ی پارسی را نیاورده و همچنین شیوه‌ی خوانشِ واژه‌ها را برنموده، و بالاتر از اینها، از واژه‌ها نمونه‌ یا […]
  • وندافزایی و واژه‌سازیوندافزایی و واژه‌سازی جاوید اشکانی: یکی از ویژگیهای زبانهای هند و اروپایی وندافزایی است. این زبانها از هندوستان تا اروپا، از امریکا تا استرالیا و در دیگر سرزمینها رواگمندند و از نگرِ گستردگی یکی از مایه‌وَرترین شاخه‌های زبانی در جهان به شمار آیند. این زبانها دارای شاخه‌های گوناگونی‌اند که در گُذر روزگار هر یک جداگانه دُچار دگرگشت شده و اندک‌اندک از هم دور […]
  • هنر سره‌گوییهنر سره‌گویی گفتار و نوشتار سره باید همراه با زیبایی، استواری، شیوایی و رسایی باشد. سره‌گویی و سره‌نویسی هنری است همسنگ و همتراز با سرودن چکامه‌های زیبای پارسی. سره‌گویی تنها این نیست که واژه‌های بیگانه را با برابرهای پارسی آن جایگزین کرد، در سره‌گویی باید بهترین واژه‏‌ای را از میان برابرهای پارسی برگزید که با آهنگ و سامه‌ نوشته همخوانی داشته […]

دیدگاهی بنویسید.


*