سروده‌ای از لاهوتی: خط پارسی و کاخ تمدن تاجیک

اسفندیار آدینه: ابوالقاسم الهامی لاهوتی از سرایندگان نامدار و از پیشاهنگان جنبش مشروطه در ایران بود که در سال ۱۹۲۱ رهبری شورشی به نام «شورش لاهوتی خان» را در شمال ایران به دوش داشت و پس از شکست این شورش به شوروی  پناه برد.

در این هنگام بود که او فهمید در قسمتی از شوروی مردمانی به نام «تاجیک» زندگی می‌کنند و در همان سالها بود که جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان در ترکیب ازبکستان تأسیس شد. لاهوتی، آن گونه که خودش می‌گوید، «از پارتیا (حزب کمونیست)» خواسته است که او را به تاجیکستان فرستد. سالها در تاجیکستان بود و دوباره به مسکو رفت، ولی در مسکو هم در اتحادیه نویسندگان شوروی از تاجیکستان نمایندگی می‌کرد. وی در سال ۱۹۵۷ در مسکو درگذشت و جنازه‌اش آنجا به خاک سپرده شد.

شعر «قصر تمدن» را لاهوتی در اوایل ورودش به اتحاد شوروی و پس از آشنایی‌اش با تاجیکستان و احتمالاً در اولین سفرش به سمرقند یا بخارا یا دوشنبه نوشته است و در این شعر عشقی که لاهوتی به خط پارسی دارد، برملاست!

لاهوتی اولین کسی است که دستگاه چاپ را در آن سالها با خر و ارابه به روستای دوشنبه، که اکنون پایتخت تاجیکستان است، رسانده است.

وی خط پارسی را که امروز برخی در تاجیکستان با آن سر ستیز دارند، «خط تاجیکان» و دلیلی متقن برای اثبات فرهنگ و تمدن تاجیکان در ورارود می‌داند. یعنی از نظر او همین خط پارسی است که مالکیت تاجیکان بر سرزمین ورارود یا شهرهایی مانند سمرقند و بخارا و خوارزم و چاچ و فرغانه را ثابت می‌کند.

این شعر لاهوتی به سبک بسیار جدید و نوآورانه نوشته شده و همزمان مملو از آرایه‌‌های شعری ادب پارسی (بر خلاف شعر خشک و بی‌روح شوروی که بعدها رواج یافت!) است که تأثیر آن را در بسیاری از اشعار شعرای سبک نو ایران، از جمله نادر نادرپور، می‌توان دید.

این نخستین شعر از مجموعه «شعله و شمشیر» است که انتشارات «عرفان» در دوشنبه در سال ۱۹۷۴ با پیشگفتاری از مؤمن قناعت، شاعر فقید و پرآوازه تاجیکستان، منتشر کرده و زیر آن «دوشنبه، س. ۱۹۲۴» ذکر شده است. یعنی این شعر در سال ۱۹۲۴، در سال تأسیس جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان، سروده شده است، هرچند بسیاری از منابع زمان ورود او به دوشنبه را سال ۱۹۲۵ ذکر کرده‌اند.

قصر تمدن

دیوار رخنه داری و تاقی شکافته

پوشیده شِفت آن همه از تار عنکبوت

هر گونه مور و مار در آن راه یافته

صحنش پُر از مهابت و تاریکی و سکوت

برجی قدیم و کهنه و پوسیده و بلند

ارکان آن شکسته و از هم گسیخته

هر گوشه قطعه‌قطعه ستونهای ارجمند

از جای خود برآمده، بر خاک ریخته

در سرستون و سردر و ایوان و سقف آن

با خط زر نوشته هزاران کتیبه‌ها

اما سیاه گشته ویکسر شده نهان

در زیر دود آن همه آثار پربها

ها! یک کتاب کهنه!…

بخوانیم از این کتاب،

شاید شود پدید که این خانه ملک کیست؟

پوسیده است…

بلکه بود چشم من به خواب…

این خط… بدون شبهه، بله، خط فارسی‌ست…!

آه!…

این بنا تمدن تاجیک بوده است،

آن خانه‌ای که نور فشاندی به بحر و بر

وز بهر تازه کردن این کاخ پرشکست

نبود به غیر راه لنینی ره دیگر…


البته مقالاتی هم درباره زبان پارسی، به‌ویژه تبدیل الفبای پارسی‌زبانان در قلمرو شوروی، به قلم ابوالقاسم لاهوتی تعلق دارد. از جمله او در مقاله‌ای از پیشنهادهای عبدالرئوف فطرت در باره املای زبان پارسی به خط لاتین در اواخر دهه بیستم سده بیست دفاع کرده است، هرچند این املا پذیرفته نشد و املای پیشنهادی پرفسور سمیونوف پدیرفته شد که در نتیجه خط سیریلیک تاجیکی تا به امروز مشکلاتی جدی دارد.

در رباعی زیر هم از قول زنان تاجیک در باره زبان پارسی چنین می‌گوید:
ما گوهر نسل پارسی را کانیم،

ما کارگه تربیت انسانیم.

غفلت منمایید ز آموزش ما،

ما مادر آینده تاجیکانیم.

ابوالقاسم لاهوتی همراه با استاد عینی از سرآمدان ادبیات نوین (به ویژه ادبیات شوروی) فارسی در تاجیکستان به شمار می‌آید. آثار او در کتب درسی ادبیات در مدارس تدریس می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین تئاترهای شهر دوشنبه به نام او نامیده شده است.

برخی از فرهنگیان تاجیکستان خواهان آن شده‌اند که مانند استاد عینی به لاهوتی هم عنوان «قهرمان تاجیکستان»، از عنوانهای رسمی در این کشور، اعطا شود، ولی مقامات تاجیک به این درخواستها اعتنایی نکرده‌اند.

به گفته پژوهشگران، این لاهوتی بوده است که به خاطر ارتباط نزدیک با استالین توانسته است از تبعید عینی به اردوگاههای کار اجباری استالینی در سال ۱۹۳۷ وهمین طور، اعدام احتمالی او در آن سالها، مانع شود.

البته بعد از پایان جنگ جهانی دوم و اشغال بخشهایی از شمال ایران از سوی دولت شوروی رابطه استالین با لاهوتی تیره شد، چون گفته می‌شود که لاهوتی از قبل با حمله شوروی به ایران مخالفت داشت و استالین را از پیامدهای ناخوشایند آن هشدار داده بود.پ

***

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • ویژه‌نامه‌ی «پارسی‌انجمن»: زبانِ پارسی در فرارودویژه‌نامه‌ی «پارسی‌انجمن»: زبانِ پارسی در فرارود در این ویژه‌نامه، «پارسی‌انجمن»، در جُستارهایی چند، به زبان و ادبِ و دبیره‌ی پارسی در فرارود و نیز چه‌بود و چیستیِ تاجیکان از نگاهِ تاریخی و فرهنگی و زبانی می‌پردازد.
  • ایرانشناس تاجیک: باید خط فارسی را زنده کنیم (بخش پایانی)ایرانشناس تاجیک: باید خط فارسی را زنده کنیم (بخش پایانی) صفر عبدالله- ایران باید احساس کند که ایرانیان دورافتاده از آن مرز و بوم پشت و پناهی دارند و به مسائل ملی، به مسائل زبان فارسی باید بیشتر بیاندیشند، چون اگر زبان فارسی نباشد، نه ایران است، نه ما هستیم و نه کس […]
  • رهام اشه «زبانِ سُغدی» را در تاجیکستان آموزش دادرهام اشه «زبانِ سُغدی» را در تاجیکستان آموزش داد پارسی‌انجمن: دوره‌ی فشرده‌ی آموزشِ زبانِ سُغدی در «آکادمیِ علومِ تاجیکستان» در دوشنبه پایان گرفت. در این دوره‌ی فشرده، رَهام اَشه، استادِ نامدارِ فرهنگ و زبانهای آریایی، به دانشجویان دبیره، دستورِ زبان، واژه‌سازی و واج‌شناسیِ زبانِ سغدی را آموزش داد و نمایشگاهی از بَرماندهای سغدی نیز برپا […]
  • نامه‌ی سرگشاده‌ی پارسی‌انجمن به سررشته‌دارانِ تاجیکستاننامه‌ی سرگشاده‌ی پارسی‌انجمن به سررشته‌دارانِ تاجیکستان می‌دانیم که سده‌ی بیستم سده‌‌ای بسیار تلخ و دردناک برای زبانِ پارسی در آسیای میانه یا فرارودان بود. در این سده، زبانِ پارسی در تاجیکستان ضربه‌هایی بسیار سخت خورد، آسیبهایی بسیار دید، و سست و ناتوان گردید. اکنون، در زمانِ فرخنده‌ی استقلال، امید است که آنچه زبانِ ما در سده‌ی بیستم از کف داد در سده‌ی بیست‌ویکم دوباره به دست آورد […]
  • پاسخِ فرنشینِ فرهنگستانِ دانشهای تاجیکستان به نامه‌ی سرگشاده‌ی پارسی‌انجمنپاسخِ فرنشینِ فرهنگستانِ دانشهای تاجیکستان به نامه‌ی سرگشاده‌ی پارسی‌انجمن فرهاد رحیمی، فرنشینِ فرهنگستانِ دانشهای تاجیکستان (رئیس آکادمی علوم تاجیکستان)، به نامه‌ی سرگشاده‌ی پارسی‌انجمن به سررشته‌دارانِ تاجیکستان پاسخ داده است که به دنباله می‌خوانید.
  • دیدگاهِ انگلس درباره‌ی زبان، دبیره و ادبِ پارسی در نامه‌اش به مارکسدیدگاهِ انگلس درباره‌ی زبان، دبیره و ادبِ پارسی در نامه‌اش به مارکس گزارش و گردانش بزرگمهر لقمان: از این بازه‌ی چندهفته‌ای که خویشتن را درگیرِ نمایشهای خاورزمینیان کرده‌ام برای یادگیریِ زبانِ پارسی بهره برده‌ام. از زبانِ عربی گریزانم، از رویِ بیزاریِ ذاتی‌ام از زبانهای سامی، و ازآن‌رو که بی زمان نهادنِ بسیار، پیشرفت در آن شدنی نیست. در سنجش با آن، زبانِ پارسی بسیار آسان است. برای یادگیریِ پارسی بیشینه […]

1 دیدگاه فرستاده شده است.

دیدگاهی بنویسید.


*