فرهنگستان و کَم‌نگری به واژه‌های همگانی

خویشکاری بنیادین گروه واژه‌گزینی فرهنگستان برابریابی برای وام‌واژه‌های بیگانه است و فرهنگستان سوم گاه در این راه به‌گونه‌ای پیشروانه و ستودنی از گنجایی‌های(ظرفیت‌های) ساختواژی زبان پارسی، زبان‌های کهن ایران و زبان‌ها و گویش‌های کنونی بهره می‌برد.  بااین‌همه، به نگر می‌رسد این رویکرد امیدوارکننده به زبانِ دانش و واژه‌های ویژستارانه (تخصصی) محدود می‌شود و وام‌واژه‌های عربی پرکابرد در زبان روزانۀ مردم را دربرنمی‌گیرد. به گفته‌ی خودشان: «ما تاکنون ۳۵ هزار واژه معرفی کرده‌ایم که از این تعداد ۳۵۰ واژه عمومی یا عمومی‌شده هستند و بقیه مربوط به علوم و فنون است.»

البته فرهنگستان برای کم‌نگری‌اش به پالایش وام‌واژه‌های همگانی و به‌ویژه وام‌واژه‌های عربی توجیهاتی دارد؛ از جمله اینکه روند وام‌گیری از زبان عربی متوقف شده است و این زبان دیگر تهدیدی برای زبان فارسی نیست. بااین‌همه، وام‌واژه‌های خوشه‌ای برای هر زبانی و در هر زمانی آسیب‌زا هستند و بسیاری از وام‌واژه‌های عربی به دیسۀ (شکل) خوشه‌ای به زبان فارسی وارد شده‌اند: «علم، عالم، معلوم، علوم، علامه»

 شاید بتوان بخشی از کم‌نگری فرهنگستان به زبان همگانی را در دو نکتۀ زیر ریشه‌یابی کرد:

۱. گرایش همدلانه به وام‌واژه‌های عربی به انگیزه‌های دینی

۲. نگرانی و ترس از واکنش ریشخندآمیز تودۀ مردم (نگرانی‌ای که دست‌کم بخشی از آن ریشه در بی‌اعتباری نسبی فرهنگستان دارد و  بخشی از این بی‌اعتباری را می‌توان به دلیل پیشینۀ سیاسی فرنشین آن دانست).

سخن این است که اگرچه جاافتادن نوواژه‌ها در زبانِ دانش آسان‌تر از جاافتادن آنها در زبان همگانی است؛ ولی زبان روزانه مردم نیز برای سبکبار شدن از زیر انبوه‌ وام‌واژه‌های آسیب‌رسان از کاربست رویکردهای پیشروانه بی‌نیاز نیست. فرهنگستان می‌تواند دستاوردهای واژه‌گزینی را به گونه‌ای متعادل‌تر توزیع کند تا زبان روزانه نیز سهم شایستۀ خود را از کنش‌گری‌های واژه‌گزینانه دریافت کند.

برای نمونه فرهنگستان در زمینۀ خنیا (موسیقی)، «دگرش» و در زمینۀ دانش ریاضی «وَردش» را هم‌ارز واژۀ variation به کار برده است. در دیگر زمینه‌ها نیز  وام‌واژۀ عربی «تغییر» هم‌ارز این واژه به کار گرفته شده است. با این پیش‌پنداشت(پیش‌فرض) که واژه‌هایی که برای زبان همگانی برگزیده‌ می‌شوند باید ساده‌تر و آشناتر باشند چه‌بسا شدنی بود که واژۀ «وَردش» را زمینه‌های ویژستارانه(تخصصی) (در این معنی واژۀ «وَشتار» را نیز از پارسی میانه داریم) و واژۀ «دگرش» برای زبان همگانی و هم‌ارز «تغییر» به معنای کلی آن change استانده شود تا زبانِ همگانی و روزانه نیز از خوشۀ واژگانی زیر بهره‌مند شود:

دگراندن/ دگر کردن                                تغییر دادن

دگریدن/دگرستن/ دگر شدن                   تغییر کردن

دگرش                                                 تغییر

دگرش‌پذیر                                           متغیّر


آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • ‌نامه‌ای سرگشاده به فرهنگستان زبان و ادب فارسی‌نامه‌ای سرگشاده به فرهنگستان زبان و ادب فارسی محمدرضا خسروی: فرهنگستان زبان فارسی که می‌باید پاسدار بیدار مرزهای زبان پارسی باشد راست به سربازی می‌ماند که در سنگرش خفته باشد. با نگاه به نامه فرهنگستان می‌گویم و از گفته برون می‌آیم که از فرهنگستان پیداست که نویسندگان و کارداران آن یکسره با درد جانکاه زبان بیگانه‌اند، آنان که می‌باید به درمان این درد می‌پرداختند، نمک‌پاش دل ریش آن […]
  • فرهنگستان به چه درد می‌خورد؟فرهنگستان به چه درد می‌خورد؟ نصرالله پورجوادی (هموند پیوسته‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی): «بعضی وقتها من واقعا از فرهنگستان ناامید می‌شوم. یعنی خیلی وقتها. آخر این هم شد فرهنگستان؟ شما باشید از این که می‌بینید آقائی که اسم خودش را ایرانی گذاشته ولی از شنیدن ایران و شکوه تمدن ایرانی اخم می‌کند، از فرهنگستانی که کاری به افتخارات فرهنگی ایران نداشته باشد و از آن دفاع […]
  • درباره‌ی واژه‌ی «فرهنگستان»درباره‌ی واژه‌ی «فرهنگستان» پارسی‌انجمن: «فرهنگستان» نوشته‌ی استادِ زنده‌یاد ابراهیم پورداود است. استاد پورداود در این جُستار واژه‌ی فرهنگستان را به «فر»، «هنگ» و «ستان» شکافته درباره‌ی هر بهر سخن گفته، نیز پیشینه‌ی این واژه را در پارسیگ (پهلوی) برنموده […]
  • نقدی بر دیدگاه‌های دکتر مجتبایی درباره‌ی زبان‌پریشینقدی بر دیدگاه‌های دکتر مجتبایی درباره‌ی زبان‌پریشی شهربراز: یکی از دلیل‌هایی که نوواژه‌ها جا نمی‌افتند آن که امروزه همه خود را «باسواد» و «صاحب‌نظر» می‌دانند و به خاطر دو ترم کلاس انگلیسی رفتن، دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که این واژه‌های انگلیسی ترجمه‌پذیر نیستند! گروهی هم کاربرد واژه‌های انگلیسی و بیگانه را نشانه‌ی «سواد» می‌دانند و ترجیح می‌دهند برابرهای پارسی را به کار […]
  • سرنوشت زبان‌ فارسی چه‌ خواهد بود؟سرنوشت زبان‌ فارسی چه‌ خواهد بود؟ پارسی‌انجمن: «سرنوشت زبان‌ فارسی چه‌ خواهد بود؟» نوشته‌ی زنده‌یاد «محمدعلی امام‌شوشتری» در ۴۶ سال پیش است و از آنجا که سخن امام‌شوشتری تا اندازه‌ای سخن امروز ما نیز هست آن را با گفتاورد از ماهنامه‌ی وحید، شماره‌ی ۹۸، بهمن‌ماه ۱۳۵۰ در اینجا […]
  • فرهنگستان زبان و سیاست آن (۸)فرهنگستان زبان و سیاست آن (۸) استاد داریوش آشوری: سیاست فرهنگستان زبان ایران در زمینۀ بهره‌گیری از مایه‌های زبان فارسی و حتا زبانهای ایرانی برای گسترش زبان علمی ‌و فنی سیاستی است درست و ناگزیر، ولی اگر این سیاست مطلق و بی‌هیچ استثنا بخواهد اجرا شود، گرفتاریها و تنگناهای خاص خود را پیش […]

6 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. توجیه = درست انگاری
    توجیهات = درست انگاری ها
    از جمله اینکه = از فراز اینکه
    متوقف شده است = باز ایستاده شده است
    تهدید = ترسانش
    وارد شده اند = درآمده اند
    بی اعتباری نسبی = بی خوش نامی فراخوردی
    سیاسی = گُزیرشی
    متعادل تر = هنجارمند تر
    توزیع کند = فراپخش کند
    ریاضی = ریازی ، رایازی (رای-آز – ای)
    عربی = اَرَبی
    واژه های پارسی در برابر واژه های اَربی نوشته بالا پیش نهاد میگردد.

  2. az jomle inke= az ân miyân in ke
    bietebari ye nesbi = nâvizordmandi ye nâyala/barbandešik
    siyâsi= ?
    riyâzi = hangâreš
    vâža ye digar sânvâža (qeyd) ast o hoda nedârim badân -eš afzudan. pas degareš o degaridan nâdorost and.

  3. برابرنویسی چند واژه دیگر اَرَبی از نوشته بالا:
    معرفی کرده ایم = آشنا کرده ایم
    محدود می شود = کَرانیده/ مَرزیده می شود
    از این تعداد = از این شُمار
    عمومی = همگانی ، آمیده ، هامیده
    عمومی شده = همگانی / آمیده/ هامیده شده
    بقیه = بَغانی ، مانده
    مربوط = وَسته ، وَندیده ، رَبتیده ، رَپتیده
    علوم = چیستا ها ، دانش ها
    فنون= فَن ها ، فند ها ، پند ها
    البته = اگرچه ، گرچه ، هرچند
    سَهم = برخ ، بخش ، بهر ، پاره ، تکه
    معنی = مینه ،چم
    معنا = مینا ، مانا ، مونه
    کُلی = کَلانی ، کَلانه
    فیس بوک = رُخ نامه ، پِیکر بُغ ، پیک بُغ
    تلگرام = دورنویس ، دور نگار
    اینستاگرام = درایستانویس، درایستانگار

دیدگاهی بنویسید.


*