ورود الگوهای دستوریی یک زبان بیگانه ممکن است برای زبان میزبان زیانبخش باشد. در این زمینه میتوان از زبان عربی درسها آموخت.
در اینجا نخست باید از دو اصطلاح زیستشناسی یاری گیریم: در دانش وراثت یا ژنتیک «ژن»ها را به دو گروه بخش میکنند: ژنهای غالب، و ژنهای مغلوب. –تقریباً یا تحقیقاً هر واژه یا ریشهی بیگانه که به زبان عربی وارد شود یک ژن مغلوب است. عربان نمیگویند: «بستانها» یا «بوستانها»، یا «برنامهها»؛ بلکه میگویند: «بساتین» و «برامج». «اندازهی» فارسی بیدرنگ در قالبهای غنیی عربی به «هندسه» و «مهندس» تبدیل میشود؛ یا «ساده» (در شکل قدیمتر خود «سادگ»، یا املای اولیهی آن [شکل به اصطلاح معرب یا عربیده]: «ساذج»)، به «سذاجه» [= سادگی]. ولی فارسیزبانان یا بعضی از ایشان گفتهاند و نوشتهاند و همچنان میگویند و مینویسند «مفاهیم» [و حتا «اساتید»]. یعنی واژههای عربی و حتا الگوهای دستوریی عربی چه بسا به عنوان ژن غالب در فارسی وارد شدهاند. این زیان و آسیب است. بهتر است بگوییم «مفهومها» و به ویژه «استادان». درست به این معنا است که ما از فارسیگرایی یا فارسیگروی میپدافندیم و آن را یکی از اصلهای راهنمای کار خود میشماریم.
از پیشگفتار دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی بر ویراستِ نخست ترجمهی فارسی سنجش خرد ناب.
برای زبان میزبان “زیانبخش” باشد