از پیامهای خوانندگان پارسیانجمن
۱. در ادارههای دولتی، شورای شهر، دادگاهها و … مردم و مسئولان با هم به زبان محلّی سخن میگویند.
۲. در مدرسهها، خلاف اصل ۱۵ قانون اساسی، به زبانهای محلّی آموزش داده میشود.
۳. مقامات محلّی، حتّی مسئولان کشوری و لشکری، جداگانه با مسئولان دولتهای همسایه که به خاک ما چشم دارند، دیدار کرده و قرارداد بسته و به زبان خودشان مذاکره میکنند -مانند ملاقات سردار باقری با اردوغان به زبان استانبولی و نامهی فلاحتپیشه به بارزانی به زبان سورانی!
۴. به زبانهای محلّی نشریات و کتابهای بسیاری، برخی با نگارش بیگانه (الفباهای استانبولی یا سورانی)، منتشر میشوند و برخی در پوشش دشنام به رضاشاه و ستایش انقلاب اسلامی، سخنهای تجزیهطلبانه میرانند.
۵. برخی مسئولان دولتی، مردم محل خود را ملّت خطاب و برای آن مرز تعیین میکنند. (قاضیپور: ملّت تورک کرج جزء آذربایجان است!)
۶. در دانشگاههای مناطق قومگرا، استادان به زبان محلّی تدریس میکنند و ادارهی آموزش دانشگاهها هیچ مسئولیّتی در برابر دانشجویانی که بومی نیستند بر دوش نمیگیرند و برخی از این دانشجویان ناچار به انصراف از دانشگاه میشوند.
۷. در نقاط گوناگون کشور مافیای اداری شکل گرفته است که تبعیض قومی ایجاد میکند. برای نمونه، در خوزستان عموم کارمندان دولتی عربزباناند، چرا که لابی قومگرایان عربزبان، مانند لابی قومگرایان ترکزبان در مرکز، نیرومند است و حمایت حکومتی دارد.
۸. شبکههای استانی تلویزیون و همچنین شبکههای مرکزی تلویزیون برنامههایی به زبانهای محلّی پخش میکنند و با فشار قومگرایان واژگان مشترک این زبانها را با فارسی به کار نمیبرند و خود گسترشدهندهی قومگراییاند. برای نمونه، در برنامهی تلویزیونی «وقتشه» با مجریگری کامران تفتی یا خندوانه رامبد جوان عقاید قوم گرایانه ترویج میشود و به میهمانان نه هویّت شهری بلکه هویّت قومی و گاهی «ملّی» داده میشود. چنان که یکبار در برنامهی خندوانه میهمان کُرد سخن از «ملّت کرد» گفت و رامبد جوان در تنش با جناب خان عربزبان خود را «ترک» معرفی کرد، یا کامران تفتی از میهمان لرستانی خود درخواست کرد که دربارهی تاریخ لرستان سخن بگوید و میهمان هم مدّعی شد که مردم لرستان ایرانیتبار نیستند!
۹. در دانشگاههای ج.ا جو قومگرایی به لطف اندیشههای چپی و پستمدرن چیره است و هر کس حق نوشتن در زمینهی غیر از تخصّص خود را دارد و نشریههای قومگرایانه به زبانهای محلّی منتشر میشوند. برای نمونه، در دانشگاه شیراز نشریهای با خط باکویی منتشر میشد! یا در دانشگاه تهران نشریهای به خط اقلیم عراق منتشر میشد که سرانجام سردبیر این نشریه سر از گروه تروریستی پژاک و کوههای قندیل درآورد.
با آن چه رفت، نهتنها ایران در عمل به گونهی فدرال اداره میشود، بلکه برخی مسئولان «ملّتسازی»ها را به رسمیت شناخته و نهتنها هیچ زبانی در حال نابودی نیست بلکه این زبان فارسی است که نوک پیکان وندالها یا ویرانگران و هولیگانها یا لاتها و نژادپرستان و تروریستهای قومگرا قرار دارد.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
سرطان پان ترکیست و قومیت گرایان و قبیله پرستان هر روز بیش از دیروز بدن نحیف ایران ما را لاغر می کنند
درمان سرطان پان ترکیست و قومیت گرایی نیاز به جراح قدری چون رضا شاه دارد البته من همه کارهای رضاشاه را تایید نمی کنم ، اما مبارزه اش با قومیت گرایی بسی ارزشمند و ارجمند است.
رضاشاه با قومگرایی مبارزهای نکرد، چرا که جامعهی آن روز ایران هنوز به این میکروب آلوده نشده بود. نامدارترین میهنپرستان در آن دوره از خطهی آذربایجان بودند.
وضعیت = چگونگی ، نَهَندگی
محلی = بومی
جمهوری اسلامی = مَردُم رَواییِ ایزدی
اِداره = اواره ، اِماره
دولت = کشورداری
شورا = سِگالاد ، هَم رایاد
مسیولان = پاسُخ گویان ، پاسُخمَندان
مدرسه ها ، مدارس = آموزشگاه ها ، درسگاه ها( دَرس واژه ای پارسی ست )
خلاف = پادگون
اصل ۱۵ قانون اساسی = بیخ/ بیز ۱۵ دادِستان / داد / دادار( خدا ) بُنیادی
مقامات محلی = بلندپایگان بومی
حتی = هَتا. اَتا ( هَتا پارسی ست : هَ – تا )
قرارداد = گُذارداد ( گُدارداد ) ، پیمان ، پِی داد
مذاکره = بِده بِستان ، چَک و چانه
فلاحت پیشه = بَرزگری پیشه ، کِشت وَرزی پیشه
نشریات = پَخشاک ها. پَراکَنداک ها ، نِشاراک ها
کتاب = نِبیگ ، نَسک ، کَتوِه ( کَت پارسی ست )
ملاقات = دیدار
منتشر شدن = پَخشیده شدن ، پَراکنده شدن ، نِشاریده شده ( نَشر از پارسی نِشار : نِ – شار برگرفته شده است )
انقلاب اسلامی = بازدِگَرِش ایزدی ، فِرَشگَرد یَزدانی
تجزیه طلبانه = پاره خواهانه ، تِکه خواهانه
مِلَّت = مِلّاد ( مِل پارسی ست )
خَطاب کردن = اوخته کردن ( خَطَبَ اَرَبی از اوخت یا اوز پارسی بَرگرفته شده که مینش سِدا و آواز دارد مانند : فُروختن : فُر – اوخ – ت – اَن ، اینی/ اینکه ( یعنی ) با سِدا زدن و آواز سَر دادن در پیش همگان به فروش رساندن است )
تعیین کردن = پِی نهادن ، بَرنهادن ، بَرجَستن ، به دید آوردن
مناطق = بومسارها ، بومزارها
قوم = ویس ، وِیس ، گُمب ، بُلک
تدریس کردن = درساندن ، درس دادن ، آموزاندن ، آموزش دادن
انصراف = فرو گُذاشت ( فُروگُداشت ) ، فُروگُداری
نُقاط = نوکتاها ( نقطه = نوکتا )
تبعیض = بَسانِش ، بَرتَرانش ( بَعض برگرفته از بَز = بیش ، بَس ، بَش پارسی است )
ایجاد کردن = بر پا داشتن ، پِی افکندن
عموم = همه. آمه
مرکز = کَندار ، میانگاه ، نافه ، نافار
حمایت = پُشتی بانی ، بُردیاری ، پُشت یاری
حُکومتی = فَرمان رَوایی ، فَرمایَندِگی
شبکه = تورینه ، نمارسانه ، آوارِسانه
تلویزیون = نماوا ، دورنمایه ، بَرنما
مُشتَرَک = هَمبازیده ، هَمباخته ، هَنبازیده ، هَنباشیده
مُجری گری = رَوانَنده ، رَوانِشگَر
عقاید = باورداشت ها
تَرویج = رَوانِش ، وارَوایی ، پیرارَوایی
هویت = کیستی ، اوستی (او – اَستی )
بلکه = بَساکه
جناب = سَرکار ، سَرور. اَرجمند ( اَرگمند )
معرفی کردن = شِناسش کردن ، آشِناساندن
تاریخ = سرگذشت ، دیرین ، پارین ، سالسَده ، سالهِزاره ، سالماه ، گارین
مدعی شدن = داویدن ، داوِش کردن
لطف = لَفت ، لافت ( لُطف از پارسی لَفت ، لاف مانند : دَسلاف = اِنعام ، دَسخوش برگرفته شده )، مهربانی ، مهرورزی
پُست مُدرن ( post-modern) = پَسا اِمروزین
حَق = هَغ( پارسی است ) ، هاگ ، راستاد ، راستار ، راستاک
غیر از = دِگَر از
تخصص = ویژشگری ، ویژشمندی
نشریه = پخشنامه
خَط = دَبیره ، خَت ( پارسی است مانند کَت و خَش که با خراشاندن و تراشندن نوشتن است )
اقلیم = بومسار ، بومزار ، دیار؟ ، سرزمین
عراق = ایراک ، اِراک ، اَراک ( عراق اربی شده ی ایران کوچک است )
تروریست = زَدارکامه ، هَراس افکن ، ترس انداز ، دُش کُشگَر ، دُش کُشَنده
عمل = اَرَم ، اَرم ، اَرمه ( عَمَل دگردیسده ی اَرمه به مینه ی دست یا بازو است ) ، کار ، کَرد ، کَرت
فدرال = هم بندیگان ، هَم بستگان
قرار داشتن = گُدار داشتن ، نشست داشتن
درست نوبیسی :
مُجری گری = رَوانندگی ، رَوانِشگری ، رَوانِش آوَرَندِگی
gerdanende = (mojri)
کشورهای ترک زبان تصمیم گرفتن کتابهای درسی مدارسشان را یکی کنند.
باید سه کشور فارسی زبان نیز که به مثابه یک ملت و سه دولتند کتابهای درسیشان را یکی کنند.
برای اینکار ابتدا باید رسم الخط تاجیکستان را از سیریلیک به فارسی برگرداند و بعد هم پشتون ها را قانع کرد که حکومتی تشکیل دهند که رییس جمهورش پشتون ، نخست وزیرش تاجیک و رییس مجلسش هزاره و زبان رسمیش فارسی دری باشد .
درود بر سه ملت هم زبان
ایران و تاجیکستان و خراسان (افغانستان به معنای محل گریه و ندبه و زاری است و بهتر است نامش را به خراسان تغییر داد ) .
کشورهای ترکزبان نه چنین تصمیمی گرفتهاند نه اصلا میتوانند چنین تصمیمی بگیرند، چراکه واژگونه فارسی که زبانی استاندارد و میان سه کشور مشترک و فهمیدنی است، اصلا ترکی استاندارد نیست و یک ازبک سخن یک ترکیهای را نمیفهمد و همچنین یک قفقازیِ ترکزبان زبان یک قرقیز را و …
به گزارش نصر، « کشورهای عضو آکادمی بین المللی ترک شامل؛ ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و قرقیزستان، پروتکلی را در خصوص گنجاندن کتابهای درسی مشترک مانند «تاریخ مشترک ترک»، «ادبیات مشترک ترک» و «جغرافیای مشترک ترک» در برنامه درسی دوره متوسطه کشورهایشان امضا کردند.
در چارچوب پروتکل مذکور، برنامهها و متون کتابهای درسی مشترک به تصویب وزارتخانههای آموزش و پرورش کشورها رسید و طرفین توافق کردند که فعالیتهای مختلفی برای انتشار این دروس در بین دانشآموزان برگزار کنند.
در این نشست موضوعاتی مانند افزایش برنامههای تبادل دانشجو بین دولتهای ترک، هماهنگی و همکاریهای آموزشی و علمی از یک مرکز واحد و تصویب برنامه اقدام آکادمی برای سال ۲۰۲۲ نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
دارخان قدرعلی، رئیس آکادمی بین المللی ترک در گفتگو با خبرگزاری آناتولی اظهار داشت: کتابهای درسی مشترک که سالها مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در نهایت مورد تایید همه کشورها بوده، رسما پذیرفته شدهاند.»
( این خبر در سایتهای دیگر هم هست ولی من از سایت نصر نقل کردم با این اشتباه که چهار کشور ترک زبان آن را تصویب کردند نه همه آنها )
«پسند» صفت مفعولی نیست.
«پسندیده شد» درست است.