داریوش آشوری: در این سالها برخی نویسندگان وسوسه شدهاند که تنوین را در واژههایِ عربیتبار به جایِ شکلِ نوشتنِ آن به شیوهیِ زباننگارهیِ سنّتی، یعنی [-اً]، بر اساسِ واگویه (یا تلفّظِ) آن به [-ن] در فارسی تبدیل کنند. برایِ مثال، «تقریباً» را «تقریبن» بنویسند. این گرایش نخست به صورتِ شوخی و بازی از وغ وغ ساهابِ صادق هدایت آغاز شد و سپس کسانی آن را در روزگارانِ بعدی جدّی گرفتند و تقلید کردند. هدایت در نوشتههایِ دیگر-اش هرگز این شیوه را دنبال نکرد. ناصر وثوقی شاید نخستین کسی باشد که این شیوه را، در مجلّهی اندیشه و هنر، به صورتِ جدّی کار برده است و اکنون کسانی از نویسندگانِ نسلهایِ جوانتر آن را دنبال میکنند. امّا، به نظرِ من، این شیوه هیچ مشکلی را حل نمیکند و تنها بر ابهامِ خطِ فارسی میافزاید. زیرا با نشانهیِ سنّتی میتوان اصلِ عربیِ این نشانه و نقشِ قیدسازِ آن را در جمله بازشناخت، امّا با این شیوهیِ تازه چیزی میشود شبیهِ هر [-ن]-ِ پایانیِ دیگر در خط و زبانِ فارسی. شاید این اندرز بهجا باشد که در این مورد باید از رویکرد به دستکاریِ آسانیابِ ذوقی و بیمنطق پرهیز کرد و به دنبالِ راهِ حلِ درست با منطقِ علمی گشت (که در میانِ ما، البته، چیزیست از کمیابی در حدودِ سیمرغ و کیمیایِ معروف).
راهِ حلِ درستِ مسأله نه تغییرِ شکلِ نگارشیِ این تکواژِ وابستهیِ قیدساز از [-اً] عربی به [-ن]-ِ فارسی، بلکه بازگشت به ساختارِ درست و سالمِ ساختمانِ قید در زبانِ فارسی ست. یکی از راههایِ آن یادآوریِ دو بارهیِ واژههایِ فارسی ست که واژهایِ عربیتبار با ساختارِ دستوریِ عربی جایِ آنها را گرفتهاند.
تنوینی که در فارسی برایِ ساختنِ قید به کار میرود، یکی از سه گونه تنوین (جر، نصب، رفع) در زبانِ عربی ست. رواجِ این نشانه در فارسی پس از سدهی هفتم است که کاربردِ واژههایِ عربی در نثرِ فارسی بیحدّ ـوـ حساب شد. پیش از آن از واژههای وامگرفته از عربی هم به قاعدهیِ فارسی قید میساختند. تا زمانی که فارسی را ساده و سالم و روان مینوشتند، با هر درجه از آمیختگی با واژههایِ عربیتبار، هرگز تنوین به کار نمیبردند. در نثرِ بلعمی و قابوس و میبدی و نجمِ رازی و نویسندگانِ دیگرِ آن دورانها گمان نمیکنم که نشانی از تنوین بر سرِ واژههایِ عربیتبار بتوان یافت. امّا، از دوران مغول و تیموری و صفوی به این سو، تا نیمههایِ دورهیِ قاجار، همچنان که سیلِ واژههایِ عربیتبار را به فارسی سرازیر کردند، قاعدههایِ دستوریِ آن زبان را هم به فارسی زورآور کردند و زبانی ساختند دورگه با دو دستگاهِ دستوری و واژگانیِ ناساز، تا آنجا که سرانجام از دلِ «فارسیِ دری» فارسیِ «دَری-َوری» بیرون آمد که میراثِ ناهنجارِ آن هنوز بر ذهنها و زبانها و قلمها سنگینی میکند. یکی از این میراثهایِ ناهنجار کاربردِ تنوین در نثرِ فارسی ست. در کاربردِ آن چنان زیادهروی کردند که بر سرِ برخی واژههایِ فارسی نیز درآمد، مانندِ «جاناً»، «زباناً»، «خواهشاً» در گفتارِ عامیانه، یا در «تلفناً» و «تلگرافاً» در واژههایِ آمده از فرنگ. به پیروی از این عادت بود که، چند دهه پیش، جوانانِ دانشجو، در مطبوعاتِ کنفدراسیونی در اروپا و امریکا، «گاهاً» و «بخشاً» را نیز جعل کردند و رواج دادند.
باری، راهِ حلِ درستِ مسأله نه تغییرِ شکلِ نگارشیِ این تکواژِ وابستهیِ (bound morpheme) قیدساز از [-اً] عربی به [-ن]-ِ فارسی، بلکه بازگشت به ساختارِ درست و سالمِ ساختمانِ قید در زبانِ فارسی ست. یکی از راههایِ آن یادآوریِ دو بارهیِ واژههایِ فارسی ست که واژهایِ عربیتبار با ساختارِ دستوریِ عربی– از راهِ زبانِ جعلیِ نثرِ فارسی در درازنایِ بیش از نیمهزاره– جایِ آنها را گرفته اند. برایِ مثال، میتوان به یاد آورد که به جایِ «تقریباً» کم- و- بیش و کمابیش را داریم، به جایِ «عمیقاً» ژرف، به جایِ «حقیقتاً» بهراستی، به جایِ «لزوماً» ناگزیر، به جایِ «دفعتاً» ناگهان، به جایِ «تدریجاً» رفته- رفته، و بسیار نمونه و مثالِ دیگر. همچنین میتوانیم عادتهایِ دیرینه را کنار بگذاریم و با واژههایِ عربیتبار همچون واژههایِ پذیرفته شدهیِ فارسی رفتار کنیم و به قاعدهیِ درستِ فارسی از آنها قید بسازیم، چنان که نویسندگانِ فارسی در سدههایِ آغازین میکردند. برایِ مثال، به جایِ «تقریباً» بگوییم «بهتقریب» یا ظاهراً/ بهظاهر، سریعاً/ بهسرعت، دقیقاً/ بهدقّت، ابداً/ تا ابد، تدریجاً/بهتدریج، و جز آنها. بنا بر این، خندهدار است که از گاه «گاهاً» بسازیم و آنگاه آن را «گاهن» بنویسیم. صورتِ قیدیِ گاه «گهگاه» است یا «هرچند گاه» یا همان خودِ «گاه»، و در زبانِ گفتار «گاهگُدار»، و نه هرگز «گاهن»! در یک سدهیِ اخیر، با رو کردنِ نثرِ فارسی به ساختارِ اصلیِ دستوری در فارسی و دوری از کاربردِ دستورِ عربی در فارسی، کاربردِ تنوین در نثرِ فارسی پیوسته رو به کاهش داشته است، امّا عادتهایِ دیرینه همچنان چندی را سرِ پا نگاه داشته است. این را هم بگویم که در موردِ چند کلمه راهِ حلّی ندارم، زیرا واژهیِ جانشین برایِ آنها ندارم، یکی «معمولاً» است و دیگری «لطفاً»، که بسامدِ بسیار در گفتار و نوشتار دارند. اگر دیگران جانشینی برایِ آن ها میشناسند معرّفی کنند.
(در موردِ بازشناسیِ بیماریهایِ تاریخیِ زبان و نثرِ فارسی از نظرِ من و پیشنهادهایی برایِ چارهگریِ آنها نگاه کنید به: بازاندیشیِ زبانِ فارسی، نشرِ مرکز، تهران.)
با درود
به جای”معمولا” می توان نوشت ” همواره”
به جای “لطفا” می توان نوشت ” خواهشمند است” ، “مهربانی کنید”
همواره یعنی همیشه، معنی اون با معمولا فرق داره
be jaa-ye “ma’molan be goyed : be hanjar yaa hamaan pesh-nehad agha saman : hamware.
be jaa-ye ” lot’fan be goyed : mehrabani kerde yaa mehrabani konid.
maanand : mehrabani kerde an chiz ra be man be dahid
به جای معمولا می توان نوشت :
به روش معمول یا به طریق معمول یا به طور معمول
به جای لطفا :
لطف بفرمایید یا لطف فرموده …
اصلن موافق نیستم!
شما صاحب نظری که می گی موافق نیستم؟!
با درود و عرض خسته نباشی
یک پرسشی که در ذهن بنده همیشه هست این است که چرا فارسی دان های ما هنوز به یک پسوند بسیار مهم و کارا برای قیدسازی در فارسی به رغم کاربرد فراگیر آن پی نبرده و آنرا بازشناسی نکرده اند. این پسوند “آ” یا “ایها” است که در واژه تنها میتوان آنرا یافت که میشود یک تنانه. همچنین میتوان در گفتگوهای روزانه “آ” را که خوشبختانه هنوز به صورت روشمند در قیدسازی مصدر ها به کار میرود یافت. برای نمونه”رفتنا، آمدنا، برگشتا، و…” برای نمونه میگوییم “من رفتنا یک سری به تو میزنم”. جالب اینجاست که پسوند “آ” را به آسودگی میتوان جایگزین قید های با تنوین عربی کرد بی آنکه صورت واژه و حتی خواندنش خیلی دگرگون شود ، اگرچه خواندنش بسیار روان تر خواهد شد برای نمونه” اصلاً= اصلا، اساساً=اساسا، لزوماً=لزوما و و” این پسوند در کنار پسوند “انه” میتواند نرمش، توان و جوراجوری بیشتری به قیدسازی در فارسی بدهد نمونه” این رای از نظر کارشناسی درست نیست= این رای کارشناسا درست نیست” این بویژه در مورد قیدهای طولانی مانند” به طور …، به شکل..، به لحاظ… از نظر ….” بسیار سودمند است. پیروز باشید
معمولا= به طور معمول
لطفا= لطف نمایید!
بجای “معمولا” بنویسید و بگویید : “هنجاری” و “بهنجار” که در جایگزینی معمول هم باید “هنجار” را بکار برد.
برای جایگزینی “لطفا” بهترین واژه ” مِهرفرما” یا ” مهربانی کن” میباشد که بخای لصف هم “مِهر” یا “مهربانی” مینشیند!
درود بر شما.
بجای “معمولا” بنویسید و بگویید : “هنجاری” و “بهنجار” که در جایگزینی معمول هم باید “هنجار” را بکار برد.
برای جایگزینی “لطفا” بهترین واژه ” مِهرفرما” یا ” مهربانی کن” میباشد که بجای لطف هم “مِهر” یا “مهربانی” مینشیند!
درود بر شما.
در پاسخ دوست گرامی مازیار:
در پارسی پسوند قیدساز داریم و در گفتگوی روزانه بکار میبریم و این پسوند همان “ی” است. مانند : رفتنی میام بهت سر میزنم. یا آمدنی دوستم را دیدم. و برگشتنی چیزی میگیرم. که همه ی اینها به چمِ پیشوند “در” و “به” هستند که در نوشتار میشود: در رفتن یا به رفتن، در آمدن و به آمدن، در برگشت یا به برگشت. در روزگاران دیرین اینها بکار میرفته و بدآ امروزه فراموش شده اند. با اینرو می توان باز از همینجا آنرا دوباره زنده کرد.
بهوش باشید که بکار بردن پیشوند و پسوند و همچنین آمیزش واژه های پارسی با واژه های تازی و بیگانه از نگرِ دستورزبان پارسی درست نیست.
لطفاً: خواهشمندم، خواهشمندیم، خواهشمند است، به مهر، مهرفرما،مهرفرمایید.
معمولاً: بیشتر، به آیین، درهنجار،
با نظر استاد آشوری بطور کامل موافقم، ولی استثناهایی هم وجود دارد که ناگزیر از نوشتن نون بجای تنوین هستیم یا باید چاره ای برایش اندیشید. برای نمونه در شعرهای سید مهدی موسوی به نسبت دادن قیدهای با تنوین به من یا تو مواجه می شویم مانند ” اتفاقنِ من” ، ” احتمالنِ تو” . دیدگاه شما چیست و چطور باید این ها را در شعر نگاشت؟
محترم ، از نوشته یی دلنشین و شیوای شما بی نهایت ممنونم. در اخیر باید اضافه کنم که به جای معمولا – به طور معمول و به جای لطفا – از روی لطف و الطاف میشود که کار برد. تشکر
ابدا با تا ابد کاملا به لحاظ معنایی فرق دارند ابدا همان هیچ وقت هست که در انگلیسی هم never رو داریم در صورتی که تا ابد مفهوم تکرار و طولانی بودن داره.
با سلام
نوشتارِ بسیار مفیدی بود، با تشکر از نگارنده.
فکر می کنم به جای معمولاً واژه یِ “اغلب” بهترین جایگزین باشد
و به جای لطفاً میشه “لطف کنید” رو جایگزین کرد.
با تشکر از مطلبِ مفیدتون، برخی از گویشهای خودم از جمله گاهاً رو اصلاح خواهم کرد.
درود.
بزرگواران! به نظر شما لطفاً و لطف کنید یکی هستند؟!
یا معمولاً، همیشه، اغلب و بیشتر یکی هستند؟!
کوتاهِ سخن آن که:
فارسی یا باید یک روش قید ساز قانونمندِِ فارسی داشته باشد یا باید این روش قید ساز قانونمند را وام بگیرد.
روشِ « بـ + اسم = قید» تا اندازهای نیاز ما را برطرف میکند و این را باید به عنوان یک روشِِ خوبِ قید سازی پذیرفت.
مانندِ: سریعا = به سرعت
ولی این روشی کلی نخواهد بود برای نمونه به جای “یومیا” گفته میشود “روزانه”، پس «انه» نیز یکی از روشهای قید سازی خواهد بود.
ولی این روش نیز کلی نخواهد بود چراکه برای قید ساختن از مصدر از پیشوند «ب» استفاده میشود و نه از پسوند «انه»، بلکه از پسوند «ی» استفاده میشود: رفتنی و …
گاهی نیز صفت به تنهایی نقش قید دارد.
نبود یک روش یگانه و توانا برای قید سازی در فارسی یک ضعف است.
بودنِ روشهای مختلف، بسیار خوب است، به ویژه برای شعر و داستان ولی زبانِِ دانش نیازمند سادگی است.
به نظر میرسد به جای وام گرفتن روش قید ساز قانونمند فراگیر بهتر باشد این روش را از دل خود زبان فارسی یافت.
این که ما بجوییم و قید هر واژه را بیابیم مانند قیدهای استاد، با زبان دانش همخوان نیست؛ مانند این که به “گاها/گاهن” بگوییم گهگاه یا هرچند گاه.
فرض کنید یک روش قانونمند باشد مثلا پسوند «انه» آنگاه به آسانی به جای “گاها” گفته میشود «گاهانه».
پسوند «انه» را برای مثال گفتم نه اینکه اینگونه قید بسازیم.
در پایان باید گفت نه پسوند «انه» میتواند جای پسوند قید ساز را بگیرد و نه پسوند «ا» که یکی از دوستان گفتند، چرا که همین اکنون نیز هر پسوند در فارسی چند نقش را بر عهده دارد و این آشفتگی مناسب زبان دانش نیست.
ولی باید آن را یافت …
درود،
قید ساخته شده از فعل در فارسی نشان “-ان” دارد، و پسوند “-ا” برای ساخت صفت به کار می رود. شوربختانه، همین فانون به درستی رعایت نه می شود:
– به جای “پسته ی خندا” می گوئیم “پسته ی خندان”.
گریا گریان
نگرا نگران
گویا گویان
نویسا نویسان
برّا برّان
غلتا غلتان
بُوا بُوان
شدا شدان
هستا هستان
یک نکته: شوربختانه، به دلیل اشکال نرم افزاری سرهمنویسی دشوار و گاهی ناممکن است. آنهائی که دستی در برنامه نویسی دارند اندیشه کنند.
آن چیز که بسیار آزاردهنده است استفاده از کلمات بی هویت و نادرست است.
چرا از واژه هایی مانند خواهشاً و گاهاً استفاده می شود در حالی که واژۀ فارسی تنوین نمی گیرد!
امیدوارم بیشتر تلاش کنیم تا زبان فارسی را زنده نگهداریم.
استفاده از پسوند تنوین به گونه کامل باید کنار گذاشته شود مانند پسوند یت. انسانیت گفته شود انسان بودن . ترکیب پسوندهای مختلف بجای تنوین و استفاده از واژگان فارسی معادل راه حل کارآمدیست. یک مورد که دوستی فرمودند استفاده از کلمه های عربی با پسوند و دستور فارسی کار درستی نیست نمیدانم بر چه اساس بوده چرا که زبان عربی از فارسی و یونانی و ترکی و لاتین و زبانهای دیگر وام واژه گرفته و به قولی چنان بلایی سر آنها آورده که در نمیابی عربی نبودند. مانند رواج و وزیر و قله و استاد و غیره چرا ما اینکار را نکنیم. در گذشته از ارامی و یونانی و زبان دیگر به صورت متعادل وام گرفته میشد ولی با ساختار فارسی. چرا اکنون اینکار را نکنیم. مورد دیگر فرمودند یک شیوه یکسان باشد جهت زبان دانشیک اگر یک روش یکسانی باشد بهتر است ولی استفاده از چند روش فکر نمیکنم از آن نظر هم اشکالی ایجاد کند.در مورد شعر و ادبیات نیاز نیست تغییر ایجاد شود. مهم پس از این است که چگونه بگوییم و بنویسم.نکته دیگر رجوع به زبان پهلوی و پارسی باستان. اوستا و سانسکریت جهت یافتن جانشین مناسب هست.
فقط یک سوال دارم و امیدوارم یک نفر پیدا شود به جای تکرار حرفهای قدیمی و یا توضیحاتی که ربطی به این سوال ندارد، پاسخی منصفانه و قانع کننده به آن بدهد:
در حال حاضر کلماتی مثل «خواهشاً» و «گاهاً» به کار میرود. گفته میشود تنوین مخصوص کلمات عربی است و نباید در آخر کلمات فارسی بیاید. قبول. عدهای هم میگویند که از معادل آنها استفاده کنید. این هم درست است، اما گاهی هم معادل آنها چه در نوشتار و چه در گفتار، استفاده نمیشود. حالا ـ درست یا نادرست ـ این کلمات به کار میرود. سوال: «شکل املایی این کلمات، به چه صورتی باید باشد؟» آیا با توجه به اینکه تنوین مختص کلمات عربی است، مجاز به نوشتن آنها به صورت «خواهشن» و «گاهن» هستیم؟
درود بر شما و آرزوی شادی و تندرستی
باید گفته شود که:
۱- تنها به جای فقط
۲- پرسش به جای سوال
۳- اکنون به جای حال حاضز
و برای دیدن برابر های پارسی بیشتر به من پیام دهید.
اما پاسخ:
درخواست شما مانند این است که:«خوب می دانم که اگر از کوه خودم را پرت کنم،می میرم. من اگاه هستم که خواهم مرد، شما به من بگویید که از کجا و چگونه خودم را پرت کنم؟
کار برد نادرست واژگان که آن را درست نمیکند. اگر گروهی ناروا و نادرست یک رفتاری را میکنند، هرگز رفتار ناپسند، را پسندیده نخواهد نمود.
«گاها یا گاهن» هر دو نادرست و نارواست و نباید به کار برده شود.
بدرود
درود
میتوان به جای«معمولا» نوشت«همیشه» نمونه:همیشه، در ماه های فروردین و اردیبهشت، شیراز، بوی «باهار نارنج» می دهد.
وبه جای«لطفا» نوشت: «مهرانه»نمونه: مهرانه، نان را به من بده=(مهربانی کن، نان را به من بده)
اگر به معنی معمولا دقت شود..با توجه به مفعولا ..کاری که انجام شده…فعلی که انجام شده… چیزی که مورد اصابت قرار گرفته…و تکرار شده..میتوان واژه ی “چنانکه”را به جای آن به کار برد…و این واژه بارها در ادبیات ما به کار رفته و ما کمتر توجهی به آن داشته ایم…چنانکه دیدید..چنانکه گفته شد…چنانکه رفت…که معنی همان کار یا عمل یا فعل تکراری معمولا یا به طور معمول را میدهد…