پارسیانجمن: «واژهنامهی طبری» دربردارندهی «نصابِ طبری» (به یادگارمانده از زمانِ محمدشاه قاجار)، واژهنامهی طبریِ نصاب، گزارشِ واژههایی که در نصاب آمده، بررسی در ریشهی آنها با دیباچهای دربارهی بازماندههای گویشِ طبری و سه پیوست است.
واژهنامهی تبری نوشتهی استادِ زندهیاد صادق کیا، استادِ پیشینِ دانشگاهِ تهران و فرنشینِ فرهنگستانِ زبانِ ایران در زمانِ محمدرضاشاه پهلوی، است.
«فهرستِ» این واژهنامه چنین است:
پیشگفتار
دیباچه:
بازماندههای گویشِ طبری
بررسیهای خاورشناسان دربارهی گویشِ طبری
نام کتابهایی که در این جزوه به آنها رجوع شده
نصاب طبری:
نسخههای نصاب
مقدمهی نصاب
مقابلهی نسخههای نصاب
اعرابِ واژهها
متنِ نصابِ طبری
واژهنامه
پیوستِ ۱: دربارهی رسمِ خط و فرقهایی که میانِ نسخههای نصابِ طبری است
پیوستِ ۲: معنی و شرحِ شعرها و جملهها و واژههای طبری
پیوستِ ۳: گاهشماری و جشنهای طبری
چند یادداشت
فهرست واژههای پهلوی
فهرست واژههای طبری
فهرستِ واژههای فارسی
فهرستِ واژههای عربی
فهرستِ واژههای ترکی
«واژهنامهی طبریِ» استاد صادق کیا را از «اینجا» بارگیرید.
—————————————————
دیگر نِبیگهای «پارسیانجمن»
پارسیِ سره
پرتو، ابوالقاسم (۱۳۷۷)؛ واژهیاب (فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه)؛ سه دفتر؛ چاپ دوم. بارگیری از«اینجا».
جلالی، تهمورس (۱۳۵۴)؛ فرهنگ پایه (واژههای پارسی و بیگانه زبانزد در فارسی کنونی به پارسی سره)؛ کتابخانهی ابن سینا؛ چاپ نخست. بارگیری از «اینجا» (۱۳ مگابایت).
حسابی، محمود (۱۳۶۸)؛ وندها و گهواژههای فارسی؛ سازمانِ انتشاراتِ جاویدان. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
حسابی، محمود (۱۳۷۲)؛ فرهنگِ حسابی (فرهنگِ واژگانِ انگلیسی به پارسیِ سره)؛ وزارتِ فرهنگ و دانشگاهِ صنعتیِ امیرکبیرِ تفرش. بارگیری از «اینجا» (۱۳ مگابایت).
حکمت، علیاصغر (۱۳۳۰)؛ پارسیِ نغز؛ تهران: ویژهیِ انجمنِ ایرانیِ سازمانِ فرهنگیِ یونسکو. بارگیری از «اینجا» (۷ مگابایت).
شاملو، محسن (۱۳۵۴)؛ واژههای فارسی؛ تهران: پدیده. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
فدایی اسپهانی، میرزا نصرالله خان (۱۳۷۴)؛ فرهنگ فدایی (برخی واژگان سرهی پارسی)؛ به کوشش حسن مرسلوند؛ الهام. بارگیری از «اینجا» (۲۴ مگابایت).
فرهنگستان ایران (۱۳۱۹)؛ واژههای نو (از خردادماه ۱۳۱۴ تا اسفندماه ۱۳۱۹)؛ تهران: دبیرخانه فرهنگستان. بارگیری از «اینجا» (۵ مگابایت).
فرهنگستان زبان پارسی (۱۳۹۰)؛ واژهنامه پارسی سره. بارگیری از «اینجا» (۲ مگابایت).
فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ بارگیری پنج دفتر از واژههای فرهنگستان. بارگیری از «اینجا».
کسروی، احمد؛ واژهنامهی زبان پاک. بارگیری از «اینجا».
کیانوش، حسن (۱۳۸۱)؛ واژههای برابر فرهنگستان ایران؛ تهران: سروش. بارگیری از «اینجا» (۱۶ مگابایت).
لوایی، محمدعلی (۱۳۱۹)؛ آرایش و پیرایشِ زبان؛ فرهنگستان. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
نوشین، عبدالحسین؛ واژهنامک (فرهنگِ واژههای دشوارِ شاهنامه). بارگیری از «اینجا» (۶ مگابایت).
نویسندگان پارسیانجمن (۱۳۹۵)؛ نامهای ایرانشهری؛ ویراستاران دانشی: علیرضا حیدری و فرشید ابراهیمی؛ پارسیانجمن. بارگیری از «اینجا».
وحیدی، حسین (۱۳۷۵)؛ واژگان اقتصادی (انگلیسی-عربی-فارسی)؛ انتشارات تهران با همکاری ماهنامهی چیستا؛ چاپ نخست. بارگیری از «اینجا» (۵ مگابایت).
هاجری، ضیاالدین (۱۳۸۶)؛ فرهنگ بیست هزار؛ بهآفرین. بارگیری از «اینجا» (۲۴ مگابایت).
فرهنگ
اسدی توسی (۱۳۱۹)؛ لغت فُرس؛ پیرایشِ عباس اقبال؛ با سرمایۀ عبدالرحیم خلخالی؛ تهران: چاپخانۀ مجلس. بارگیری از «اینجا» (۱۰ مگابایت).
افنان، سهیل محسن (۱۹۶۹)؛ واژهنامهی فلسفی (فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه، پهلوی، یونانی و لاتین)؛ بیروت: دارالمشرق. بارگیری از «اینجا» (۱۰ مگابایت).
اوحدی بلیانی، تقیالدین (۱۳۶۴)؛ سرمهی سلیمانی؛ پیرایش و گزارش محمود مدبری؛ تهران: مرکز نشر دانشگاهی. بارگیری از «اینجا» (۷ مگابایت).
انجو شیرازی، میرجمالالدین حسین (۱۳۵۱)؛ فرهنگِ جهانگیری؛ ویراستهی رحیم عفیفی؛ دانشگاهِ مشهد.
بارگیری از «اینجا».
برهان، محمدحسینبنخَلَف تبریزی (۱۳۴۲)؛ برهان قاطع (پنج پوشینه)؛ محمد معین؛ کتابفروشی ابنسینا. بارگیری از «اینجا».
بریجانیان، ماری و رییسی، طیبهبیگم (۱۳۷۳)؛ فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی؛ تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. بارگیری از «اینجا» (۸ مگابایت).
جلالی نائینی، محمدرضا (۱۳۷۵ و ۱۳۸۴)؛ فرهنگِ سنسکریت ـ فارسی؛ دو پوشینه؛ تهران: پژوهشگاه. بارگیری از «اینجا».
حسین، محمد بشیر؛ فهرست فعلهای فارسی با معنای آنها. بارگیری از «اینجا» (۵ مگابایت).
حسینی مدنی تتوی، عبدالرشید پور عبدالغفور (۱۳۳۷)؛ فرهنگ رشیدی به همراه معربات؛ دو پوشینه؛ پژوهش و ویراستاری محمد محمدلوی عباسی؛ تهران: کتابفروشی بارانی. بارگیری از «اینجا».
خانلری (کیا)، زهرا (۱۳۴۸)؛ فرهنگ ادبیات فارسی؛ بنیاد فرهنگ ایران. بارگیری از «اینجا» (در ۸.۴ مگابایت و ۵۸۰ رویه).
دهخدا و همکاران (۱۳۷۷)؛ لغتنامه؛ دانشگاهِ تهران؛ چاپِ دومِ رایانهای. بارگیری از «اینجا».
شعبه تألیف فرهنگهای فارسی بنیاد فرهنگ ایران (۱۳۵۷)؛ فرهنگ تاریخی زبان فارسی (بخش نخست آ – ب)؛ بنیاد فرهنگ ایران. بارگیری از «اینجا» (۲۰ مگابایت).
سُرورى، محمدقاسم بن حاجىمحمد کاشانی (۴۱-۱۳۳۸)؛ فرهنگِ مَجمَعُالفُرس؛ به کوششِ محمد دبیرسیاقی؛ سه پوشینه؛ چاپِ نخست؛ تهران: علمی. بارگیری از «اینجا» (۲۰ مگابایت).
شریک امین، شمیس (۱۳۵۷)؛ فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول؛ تهران: فرهنگستان ادب و هنر ایران. بارگیری از «اینجا» (۲ مگابایت).
عمید، حسن (۱۳۸۹)؛ فرهنگ فارسی عمید. بارگیری از «اینجا» (۶ مگابایت).
قواس، فخرالدین مبارکشاه (۱۳۵۳)؛ فرهنگ قواس؛ به کوشش نذیر احمد؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. بارگیری از «اینجا» (۶ مگابایت).
کیا، صادق (۱۳۴۹)؛ فرهنگ؛ تهران: وزارت فرهنگ و هنر. بارگیری از «اینجا» (۲ مگابایت).
مصاحب، غلامحسین و … (۱۳۸۱)؛ دایرهالمعارف فارسی؛ کتابهای جیبی. بارگیری از «اینجا» (۲۳ ذفتر).
معین، محمد (۱۳۸۶)؛ فرهنگ فارسی؛ دو پوشینه؛ اَدِنا. بارگیری از «اینجا».
نخجوانی، محمد پور هندوشاه (۲۵۳۵)؛ صحاحالفرس؛ به کوشش عبدالعلی طاعتی؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب؛ چاپ دوم. بارگیری از «اینجا» (در ۸ مگابایت).
نفیسی، علیاکبر (۱۳۵۵)؛ فرهنگِ نفیسی؛ پنج پوشینه؛ تهران: کتابفروشیِ خیام. بارگیری از «اینجا».
ریشهشناسی
آریانپور کاشانی، منوچهر (۱۳۸۴)؛ فرهنگ ریشههای هندواروپایی زبان فارسی؛ اصفهان: جهاد دانشگاهی. بارگیری از «اینجا» (۱۰ مگابایت).
مقدم، محمد (۱۳۴۲)؛ راهنمای ریشهی فعلهای ایرانی (در زبان اوستا و فارسی باستان و فارسی کنونی)؛ علمی. بارگیری از «اینجا» (در ۵.۲ مگابایت).
نورایی، علی (۲۰۱۳)؛ فرهنگ ریشهی واژگان فارسی. بارگیری از «اینجا» (در ۲۲ مگابایت و ۸۸۴ رویه).
هرن، پاول و هوبشمان هاینریش (۲۵۳۶)؛ اساسِ اشتقاقِ فارسی؛ گردانشِ جلال خالقی مطلق؛ پوشینهی نخست (آـخ)؛ بنیادِ فرهنگِ ایران. بارگیری از «اینجا» (در ۱۱ مگابایت).
BARTHOLOMAE, CHRISTIAN (1904); ALTIRANISCHES WORTERBUCH; STRASSBURG. ‘Download here‘
Cheung, Johnny (2007); Etymological Dictionary of the Iranian Verb; Leiden. ‘Download here‘
Justi, Ferdinand (1895); Iranisches Namenbuch; Marburg. ‘Download here‘
تاریخِ زبانِ پارسی
اورمر، خلیلاله (۱۳۹۰)؛ زبانِ دری، فارسیِ میانه و فارسیِ باستان؛ کابل: آریانا. بارگیری از «اینجا».
بهار، محمدتقی (۲۵۳۵)؛ سبکشناسی؛ چاپ چهارم؛ سه پوشینه؛ تهران: امیرکبیر. بارگیری از «اینجا».
تویسرکانی، قاسم (۱۳۵۰)؛ تاریخی از زبان تازی در میان ایرانیان پس از اسلام (از آغاز فرمانروایی تازیان تا برافتادن خلافت عباسیان)؛ تهران: دانشسرای عالی. بارگیری از «اینجا».
گلگلاب، حسین و کیا، صادق (۲۵۳۷)؛ فرهنگستان ایران و فرهنگستان زبان ایران؛ انتشارات فرهنگستان زبان ایران، شمارهی ۱۹. بارگیری از «اینجا».
مسکوب، شاهرخ (۱۳۸۵)؛ هویت ایرانی و زبان فارسی؛ فرزان روز؛ چاپ سوم. بارگیری از «اینجا».
ناتل خانلری، پرویز (۱۳۶۵)؛ تاریخ زبان فارسی؛ سه پوشینه. بارگیری از «اینجا».
لوائی، محمدعلی (۱۳۱۶)؛ توانایی زبان پارسی؛ تهران: چاپخانهی مجلس شورای ملی. بارگیری از «اینجا».
مایل هروی، نجیب (۱۳۷۱)؛ تاریخ و زبان در افغانستان (عللِ تشتتِ فرهنگی و اجتماعی)؛ چاپِ دوم؛ تهران: موقوفاتِ دکتر محمود افشار یزدی. بارگیری از «اینجا».
مسلمانیان قبادیانی، رحیم (۱۳۷۶)؛ زبان و ادبِ فارسی در فرارود؛ تهران: وزارت امور خارجه. بارگیری از «اینجا».
هدایت، صادق؛ «دربارهی ایران و زبان پارسی»؛ ماهنامهی سخن. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
دستورِ زبانِ پارسی
باطنی، محمدرضا (۱۳۴۸)؛ توصیف ساختمان دستورزبان فارسی (بر بنیاد یک نظریهی عمومی زبان)؛ امیرکبیر. بارگیری از «اینجا» (۶.۶ مگابایت).
پژوه، محمد (۱۳۴۶)؛ شالوده نحو زبان فارسی؛ چاپ نخست؛ تهران: شرکت کانون کتاب. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
خیامپور، عبدالرسول (۱۳۴۴)؛ دستور زبان فارسی؛ چاپ پنجم؛ تبریز. بارگیری از «اینجا» (۳ مگابایت).
شفیعی، محمود (۱۳۷۷)؛ شاهنامه و دستور یا دستور زبان فارسی برپایهی شاهنامهی فردوسی و سنجش با سخن گویندگان و نویسندگان پیشین؛ چاپ دوم؛ دانشگاه تهران. از «اینجا» (۹ مگابایت).
قریب، عبدالعظیم؛ بهار، ملکالشعرای؛ فروزانفر، بدیعالزمان؛ همایی، جلال و یاسمی، رشید (۱۳۶۶)؛ دستورِ زبانِ فارسی (پنج استاد)؛ به کوششِ امیر اشرفالکتابی؛ سازمانِ انتشاراتِ اشرفی. از «اینجا» (۳ مگابایت).
لوائی، محمدعلی (۱۳۱۶)؛ وندهای پارسی؛ تهران: چاپخانهی مجلس شورای ملی. از «اینجا» (۴ مگابایت).
معین، محمد (۱۳۳۷) مفرد و جمع و معرفه و نکره (طرح دستور زبان فارسی – ۵)؛ دانشگاه تهران. بارگیری از «اینجا» (۱۱ مگابایت).
مشکور، محمدجواد (۱۳۵۰)؛ دستورنامه در صرف و نحو زبان پارسی؛ تهران؛ شرق؛ چاپ هفتم؛ ۳۸۷ رویه. بارگیری از «اینجا» (۳ مگابایت).
ناتلخانلری، پرویز (۲۵۳۵)؛ دستور زبان فارسی؛ نشر بابک. بارگیری از «اینجا» (۳ مگابایت).
نشاط، محمود (۱۳۶۸)؛ شمار و مقدار در زبان فارسی (شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن)؛ تهران: امیرکبیر. بارگیری از «اینجا» (۱۳ مگابایت).
نگهت سعیدی، محمد نسیم (۱۳۹۲)؛ دستور معاصر زبان دری؛ چاپ دوم؛ کابل: نشر امیری. بارگیری از «اینجا» (۹ مگابایت).
همایونفرخ، عبدالرحیم (۱۳۶۴)؛ دستور جامع زبان فارسی؛ به کوشش رکنالدین همایونفرخ؛ علمی.بارگیری از «اینجا» (۱۷ مگابایت).
Hafezian, Mohsen (2009); Persian Verbs, morphology and conjugations; Canada: Multissage. ‘Download here‘
آواشناسی
نوابی، ماهیار؛ آواشناسیِ زبانِ پارسی. بارگیری از «اینجا» (کمتر از ۱ مگابایت).
وحیدیانِ کامیار، تقی (۱۳۷۹)؛ نوایِ گفتار در فارسی؛ دانشگاهِ فردوسیِ مشهد. بارگیری از «اینجا» (۲ مگابایت).
دبیره
بهروز، ذبیح (۱۳۶۳)؛ خط و فرهنگ؛ چاپ دوم؛ فروهر. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
دستور خطّ فارسى؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی. بارگیری از «اینجا» (کمتر از یک مگابایت).
صادقی، علیاشرف و زندی مقدم، زهرا (۱۳۹۴)؛ فرهنگ املایی خط فارسی؛ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ چاپ هفتم. بارگیری از «اینجا» (۳ مگابایت).
پارسی در دیگر زبانها
آذران، حسین (۱۳۸۲)؛ واژههای ایرانی در زبان سوئدی؛ نشر بلخ؛ ۲۲۸ رویه. بارگیری از «اینجا» (کمتر از ۲ مگابایت).
الشیر، السیّد ادّی (۱۳۸۶)؛ واژههای فارسیِ عربیشده، برگردان حمید طبیبیان؛ امیرکبیر. از «اینجا» (اندکی بیش از ۵ مگابایت).
امامشوشتری، محمدعلی (۱۳۴۷)؛ فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی؛ تهران: انجمن آثار ملی. بارگیری از «اینجا» (۱۶ مگابایت).
ایوازیان، ماریا (۱۳۷۱)؛ وامواژههای ایرانی میانه غربی در زبان ارمنی؛ تهران: مطالعات و تحقیقات فرهنگی. بارگیری از «اینجا» (۱۶ مگابایت).
ریاحی خویی، محمدامین (۱۳۶۹)؛ زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی؛ پاژنگ؛ چاپ نخست. از «اینجا» (کمتر از ۵ مگابایت).
سجادیه، محمدعلی (۱۳۶۴)؛ واژههای ایرانی در زبان انگلیسی؛ بنیاد نیشابور. از «اینجا» (کمتر از ۴ مگابایت).
هدایت، شهرام (۲۵۳۶)؛ واژههای ایرانی در نوشتههای باستانی (عبری ـ آرامی ـ کلدانی)؛ دانشگاه تهران. از «اینجا» (کمتر از ۱ مگابایت).
گویشهای پارسی و زبانهای ایرانی
آلاحمد، جلال (۱۳۷۰)؛ تاتنشینهایِ بلوکِ زهرا؛ چاپِ پنجم؛ تهران: امیرکبیر. بارگیری از «اینجا» (زیر ۳ مگابایت).
انصافپور، غلامرضا (۱۳۷۷)؛ تاریخِ تبار و زبانِ مردمِ آذربایجان؛ فکرِ روز. بارگیری از «اینجا».
بارتولومه، کریستیان (۱۳۸۴)؛ تاریخچهی واجهای ایرانی؛ گردانش و گزارش دکتر واهه دومانیان؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. بارگیری از «اینجا» (زیر ۳ مگابایت).
پهلوان، چنگیز (۱۳۹۲)؛ خودآموز کردی کرمانجی (مجموعهی زبانهای حوزهی تمدن ایرانی). بارگیری از «اینجا» (زیر ۱ مگابایت).
پهلوان، چنگیز (۱۳۹۲)؛ خودآموز کردی سورانی (مجموعهی زبانهای حوزهی تمدن ایرانی)؛ نشر فراز. بارگیری از «اینجا» (زیر ۱ مگابایت).
پهلوان، چنگیز (۱۳۹۵)؛ یادداشتهای زبانِ زازا/ دِملی؛ دفترِ نخست؛ مجموعهی زبانهای حوزهی تمدنِ ایرانی ۳. بارگیری از «اینجا».
جوادی، عباس (۱۳۹۷)؛ تحولِ زبانِ آذربایجان در گذرِ زمان (پاسخ به صد پرسش دربارهی تحولِ زبانِ مردمِ آذربایجان در بسترِ تاریخ و فرهنگِ ایران و منطقه)؛ به کوششِ حمید آستانه؛ نشرِ نبشت. بارگیری از «اینجا» (۲ مگابایت).
رجایی بخارایی، احمدعلی (۱۳۷۵)؛ لهجه بخارایی؛ دانشگاه فردوسی مشهد؛ چاپ دوم. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
رضائی باغبیدی، حسن (۱۳۸۱)؛ دستور زبان پارتی (پهلوی اشکانی)؛ تهران: نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسی. بارگیری از «اینجا» (زیر ۲ مگابایت).
رضی، هاشم (۱۳۶۷)؛ فارسی باستان (دستور، گزیدهای از کتیبهها، واژهنامه)؛ تهران: فروهر. بارگیری از «اینجا» (۶ مگابایت).
روحی انارجانی (۱۳۵۲)؛ گویشِ آذری (متن و ترجمه و واژهنامهی رسالهی روحی انارجانی)؛ پژوهشی از رحیم رضازادهی ملک؛ انتشاراتِ انجمنِ فرهنگِ ایرانِ باستان. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
ستوده، منوچهر (۱۳۳۵)؛ فرهنگِ کرمانی؛ انتشاراتِ فرهنگِ ایرانزمین؛ تهران: ۱۳۳۵. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
سروشسروشیان، جمشید (۱۳۳۵)؛ فرهنگِ بهدینان؛ با پیشگفتارِ استاد ابراهیم پورداود؛ به کوششِ منوچهر ستوده؛ تهران: فرهنگ ایرانزمین. بارگیری از «اینجا» (۶ مگابایت).
شعار، محمدرضا (۱۳۴۶)؛ بحثی در زبانِ آذربایجان؛ تبریز: کتابفروشیِ مهر. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
شعار، محمدرضا (۱۳۷۸)؛ فرهنگِ واژههای کهن در زبانِ امروزِ آذربایجان؛ بنیادِ نیشابور.
بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
صفا، ذبیحالله (۲۵۳۵)؛ آموزش فرهنگ میهنی: سیری در تاریخ زبانها و ادب ایرانی؛ تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
عبدلی، علی (۱۳۶۳)؛ فرهنگِ تاتی و تالشی؛ بندرِ انزلی: دهخدا. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۳۹۱)؛ راهنمای گردآوری گویشها برای گنجینهی گویشهای ایرانی؛ تهران. بارگیری از «اینجا» (زیر ۱ مگابایت).
کارنگ، عبدالعلی (۱۳۳۳)؛ تاتی و هرزنی: دو لهجه از زبانِ باستانیِ آذربایجان؛ تبریز: واعظپور. بارگیری از «اینجا».
کسروی تبریزی، احمد (۱۳۲۵)؛ آذری یا زبان باستان آذربایجان. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
کیا، صادق (۱۳۲۷)؛ واژهنامهی طبری؛ ایرانکوده؛ دانشگاهِ تهران. بارگیری از «اینجا» (۱۱ مگابایت).
کیا، صادق (۱۳۳۰)؛ واژهنامهیِ گرگانی؛ تهران: دانشگاهِ تهران. بارگیری از «اینجا» (۱۱۰ مگابایت).
کیا، صادق (۱۳۵۴)؛ آذریگان (آگاهیهایی دربارهی گویشِ آذری)؛ اندیشهی نیک؛ شمارهی ۲. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
مغدم، م. (۱۳۱۸ یزدگردی)؛ گویشهایِ وفس و آشتیان و تفرش؛ ایرانکوده ۱۱؛ تهران: انجمنِ ایرانویج. بارگیری از «اینجا» (۱ مگابایت).
نارمن شارپ، رَلف (۱۳۴۹)؛ فرمانهایِ شاهنشاهیِ هخامنشی؛ شیراز. بارگیری از «اینجا» (۱۲ مگابایت).
ناطق، ناصح (۱۳۵۸)؛ زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران؛ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
Windfuhr, Gernot (2009); The Iranian Languages; Routledge. ‘Download here‘
زبانِ پارسیگ (پهلوی)
بهار، مهرداد (۱۳۴۵)؛ واژهنامهی بندهش؛ بنیاد فرهنگ ایران. بارگیری از «اینجا» (۱۰ مگابایت).
تفضلی، احمد (۱۳۴۸)؛ واژهنامهی مینوی خرد؛ بنیاد فرهنگ ایران. بارگیری از «اینجا» (۷ مگابایت).
جنیدی، فریدون (۱۳۶۰)؛ نامه پهلوانی (خودآموز خط و زبان پهلوی اشکانی، ساسانی)؛ نشر بلخ. بارگیری از «اینجا» (۱۰ مگابایت).
فرهنگستان زبان پارسی (۱۳۹۱)؛ واژهنامه کوچک پارسی میانه. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
فرهوشی، بهرام (۱۳۸۱)؛ فرهنگ فارسی به پهلوی؛ دانشگاه تهران؛ چاپ سوم. بارگیری از «اینجا» (۱۶ مگابایت).
مکنزی، دیوید نیل (۱۳۷۳)؛ فرهنگ کوچک زبان پهلوی؛ برگردان مهشید میرفخرایی؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. بارگیری نسخه پارسی و انگلیسی از «اینجا».
نوابی، ماهیار (۲۵۳۵)؛ مجموعه مقالات ۱؛ به کوشش محمود طاووسی؛ گنجینهی دستنویسهای پهلوی و پژوهشهای ایرانی ۵۰؛ موسسهی آسیایی دانشگاه شیراز. بارگیری از «اینجا» (۱۰ مگابایت).
هوشنگجی جاماسپجی (۱۸۶۷)؛ واژهنامهی کهن زند – پهلوی (An Old Zand-Pahlavi Glossary). بارگیری از «اینجا» (۷ مگابایت).
KAVASJI EDALJI KANGA (1909); ENGLISH-AVESTA DICTIONARY; FELLOW OF THE UNIVERSITY OF BOMBAY. ‘Download here‘
NYBERG, HENRIK SAMUEL (1974); A MANUAL OF PAHLAVI II (Ideograms, Glossary, Abbreviations, Index, Grammatical Survey, Corrigenda to Part I); Germany. ‘Download here‘
زبانشناسی
– (۱۹۹۶)؛ نوشتههای کسروی در زمینهی زبان فارسی؛ به کوشش حسین یزدانیان؛ سوئد: کتاب ارزان؛ ۶۲۸ رویه. بارگیری از «اینجا» (۱۰.۴ مگابایت).
باقری، مهری (۱۳۷۴)؛ مقدماتِ زبانشناسی؛ چاپِ سوم؛ دانشگاهِ تبریز. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
ناتلخانلری، پرویز (۱۳۴۷)؛ زبانشناسی و زبان فارسی؛ بنیاد فرهنگ ایران؛ چاپ سوم. بارگیری از «اینجا» (۴ مگابایت).
دیگر نبیگها
پاشازاده، کمال (۱۳۳۲)؛ رسالهی برتریِ زبانِ پارسی بر زبانهای دیگر به جز عربی؛ نوشتهی عربی با ویرایش و پژوهش از حسین علی محفوظ؛ انجمن ایرانویج؛ ایران کوده؛ شمارهی ۱۷. بارگیری از «اینجا».
تفضلی، احمد (۱۳۷۸)؛ تاریخِ ادبیاتِ ایران پیش از اسلام، تهران: سخن. بارگیری از «اینجا».
شاهنامهی فردوسی، چاپهای ماکان، وُلرس، مُل، مسکو و خالقی. بارگیری از «اینجا».
شکیب، احمد (بزرگ امید) (۱۳۸۸)؛ آیینهی نوروز؛ انجمنِ نویسندگانِ بلخ؛ کابل. بارگیری از «اینجا» (کمتر از ۱ مگابایت).
گروهِ نویسندگان (۲۵۳۶)؛ پژوهشنامهی فرهنگستانِ زبانِ ایران. بارگیری از «اینجا» (کمتر از ۵ مگابایت).
مؤذن جامی، محمدمهدی (۱۳۸۸)؛ ادبِ پهلوانی (مطالعهای در تاریخِ ادبِ دیرینهی ایرانی از زرتشت تا اشکانیان)؛ ققنوس؛ چاپِ دوم. بارگیری از «اینجا».
برای بارگیریِ نِبیگهای دیگر یا آشناییِ بیشتر با آنها به «نبیگخانهی پارسیانجمن» درنگرید.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
دنباله ساخت نام و زابِ کُننده :
ساختَن ، سازیدن : سازنده = صانِع
سوختَن ، سوزیدن : سوزَنده =حارِق ، مُحتَرِق کُننده
سودن ،ساییدن :سایَنده = ؟
( واژه های آسودن و فَرسودن هم همین کارواژه با پیشوندهای آ- و فَر- هستند )
سابیدن : سابَنده =؟
آسیدن :آسَنده = ؟
( گفته شده که خُراسان از بخش های زیر ساخته شده :خُر+آس+آن
خُر = خور ، خورشید
آس = بالا آمدن(طلوع)
-آن = پسوند اِستان یا مَکان
روی هم رفته جای بالا آمدن خورشید
سُریدن : سُرَنده =؟
دنباله:
شُستَن ، شوییدن : شویَنده =؟
شوریدن : شورَنده : =؟
شَلیدن : شَلَنده =؟
شَکیدن : شَکَنده = ؟
( گفته شده شَک واژه ای پارسی است )
شُفتَن ، شوبیدن : شوبَنده =؟
( آشُفتَن همین کارواژه با پیشوند آ- است)
شاشیدن :شاشَنده =؟
ریدَن : رینَنده =؟
شامیدن :شامَنده = بَلعَنده
(آشامیدن همین کارواژه با پیشوند آ- میباشد)
شَستَن ، شینیدن : شیننَده = جالِس
(شَستن با پیشوَندِ “ن” نِشَستَن است )
شاریدن : شارَنده = ؟
شُریدن : شُرَنده =؟
سِتَدَن ، سِتیدَن : سِتَنده = کاسِب
(این واژه را در “داد و سِتَد” و سِتاندن که کارواژه ای واداری است داریم )
دنباله :
فرستادن ، فِرِستیدَن : فِرِستَنده = ؟
فُروختَن ، فُروشیدن : فُروشَنده =؟
فِشُردن ، فِشاریدن : فِشارَنده =؟
فاشیدن : فاشَنده =؟
(به گُمان بالا فاشیدن چهره ای دیگر از پاشیدن به مینش پَخشیدن است )
کَردَن ، کُنیدن : کُنَنده = فاعِل
کَندَن ، کَنیدن : کَنَنده =
کافتَن ، کاویدَن : کاوَنده =
کُشتَن ، کُشیدَن : کُشَنده = قاتِل
کاشتَن ، کاریدَن : کارَنده = فَلاح
(برای اینکه بتوانیم از واژهء کار به مینش کار کردن بهره ببریم خردمندانه می آید که از کارواژهء کاشیدن و نام و زاب کُنندگیِ کاشَنده به جای کاریدن و کارنده سود ببریم .)
کِشیدن :کِشَنده =؟
کامیدن : کامَنده =؟
کاستَن ، کاهیدَن : کاهَنده = قاصِر
دنباله :
گرفتن ، گیریدن : گیرَنده =؟
گازیدن:گازنده =؟
گاسیدن : گاسنده = حدس زننده
گامیدن : گامَنده = آیَنده (کَسی یا چیزی که
می آید ، چهر کُهن آمَدن هم ریشه با واژهء انگلیسی come و آلمانی kommen )
گاییدن : گایَنده =؟
گَشتَن ، گَردیدن : گَردَنده = دائر
گِردیدن : گِردَنده = ؟
شِکَستَن ، شِکَنیدن : شِکَنَنده =؟
گُریختَن ، گُریزیدن : گُریزَنده = فَرّار
گُداختَن ، گُدازیدن : گُدازنده = ذوب کُنَنده
گُذَشتن ، گُذَریدن : گذَرَنده = عابِر ، مُسافِر
( بهتر است گُزَشتن نوشته شود)
گُماشتن، گُماردن ، گُماریدن : گُمارَنده = استِخدام کُنَنده
گُسیلیدن : گُسیلَنده : سَفیر
گُسیختَن ، گُسَلیدن : گُسَلَنده = ؟
گُشودن ، گُشاییدن : گُشایَنده =؟
کوفتَن ، کوبیدن : کوبَنده = کودتاچی
گُنجیدن : گُنجَنده = ؟
سَنجیدن : سَنجَنده = ؟
گذاشتَن گُذاردن ، گُذاریدن : گذارَنده =؟
( بهتر است گُداشتن ، گُداردن و گُدارَنده نوشته شود چون با کارواژه داشتن وَندگی (ارتباط) دارد دویُم اینکه با گُزاردن همانند گرفته نشود )
گُزاردن ، گُزاریدن : گُزارَنده = مُفَسِر
شِکافتَن ، شِکافیدن : شِکافَنده = شارِح
گُفتَن ، گوییدَن : گویَنده = مُجری
گُسَستن = به گُمان فراوان با گُسیختن وند(ربط) دارد .
گُمیختَن ، گُمیزیدن : گُمیزُنده =؟
گوریدن : گورَنده = قَبرکَن
گوزیدن : گوزَنده = ؟
گوشیدن : گوشَنده = سامِع
( به درستی که شِنیدن به مینش بوییدن است همان گونه که در زبان گفتار همگانی میگویند:
بو را شنیدم .واژهء آلمانی schnupfenبه مینهء گرفتگی و آبریزش بینی و واژهء سمنانی اِشنَفه به مینهء عطسه (اَتسه) و واژهء فارسیِ اَرَبیده شدهء شَم و مَشام و استشمام و شامه با شِنیدن هم ریشه اند )
گُواشتن ، گُواریدن : گُوارَنده = هَضم کُنَنده
پَروَردن ، پَروَریدن : پَروَرَنده = مُرَبی
دنباله :
فَرمودن ، فَرماییدن = فَرمایَنده = آمِر
لابیدن : لابَنده =
لاسیدن : لاسَنده = ؟
لودن ، لاییدن : لایَنده =؟
( شاید آلودن و آلاییدن همین کارواژه با اَفزایهء پیش وَند آ- باشد )
لیختَن ، لیزیدن : لیزَنده = ؟
لَغزیدن : لَغزَنده = ؟
لَخشیدن : لَخشَنده =؟
( لیختن ، لغزیدن ، لیزیدن و لَخشیدن همگی از یک ریشه ولی با واگویی های ناهمسانند )
لَمیدن : لَمَنده = مُتَکی
رِسیدن : رِسَنده = واصِل
لَزیدن : لَزَنده = ؟
( شاید واژه های لَذیذ ، لِذَت با لیز و لَزِج به مینهء چیز چسبناک و سِفتاب(سِفت آب) از یک ریشه و از پارسی به اَرَبی دَرآمده باشد)
لَشیدن : لَشَنده = ؟
لاشیدن : لاشَنده = مُنهَدم کُننده
لافیدن : لافَنده = غُلُو کُننده ، اِغراق کُننده
لانیدن : لانَنده = خانه ساز
لوسیدن : لوسَنده = ؟
لوکیدن : لوکَنده = لوکوموتیو
( به نُخُستین شُتُر در پیشاپیش کاروان لوکِ پیر می گفتند، شاید با واژه های لِک و لِک کردن ، لِخ و لِخ کردن و لَلِکا در زبان سمنانی به مینهء کفش برای سدایی که هنگام راه رفتن با این پای افزار شنیده میشود می نامیدند چون لوکوموتیو های دیرین هم سر و سدای ویژه ای داشتند هر چند امروزه دیگر آن سدا را ندارند و شاید بتوان واژه های دیگری چون کِشَنده و …را برگُزید)
گِریستن ، گِرییدن : گِریَنده =؟
گِلودن ، گِلاییدن : گِلایَنده = شاک
دنباله :
شُماردن ، شُماریدن : شُمارَنده = محتَسِب
مُردن ، میریدَن : میرَنده = ؟
ماسیدن : ماسَنده = ؟
مالیدن : مالَنده = ؟
ماندن ، مانیدن : مانَنده = مُقیم
موییدن : مویَنده = ؟
دنباله :
نَمودن ، نَماییدن : نَمایَنده = وَکیل
نِوِشتن ، نِویسیدن : نِویسَنده = کاتِب
نِگَریستن ، نِگَریدن : نِگَرَنده = ناظِر
نِشَستَن ، نِشینیدن : نِشینَنده =؟
نَوردیدن : نَوَردنده =؟
نَبَردیدن : نَبَردنده =؟
نَواختن ، نَوازیدن = نَوازُنده = ؟
نَهفتن ، نَهوبیدن : نَهوبنده =؟
( به فَرگُمان نِهُفتَن یک کار واژهء پیش وندی است : نَ+ هُف + ت + اَن
نَ یا نِ = پیش وند به مینهء پایین، ته،فُرو
هُف یا هُفت یا هوب همان واژه حِفظ اَرَبی شده است
ت = نشان زمان گُذشته
اَن = پسوند کَردن یا اَنجام دادن
دنباله :
آهیختن ، آهیزیدن : آهیزَنده = ؟
وَشتَن ، وَردیدن : وَردَنده = توربین
(وَشتن گویش کهن گَشتن است ، آشکار است که چون در رَغسیدن رَغسَنده به گِرد خود می چَرخَد مینهء رَغسِش هم پیدا کرده است، توربین را میتوان گَردانه یا وَردانه یا دورانه هم گفت ، دور واژه ای فارسی است و با واژه های انگلیسی tour و tourbin ، touist ,trip هم ریشه است :
tour ~ dour تور~ دور
وَخشیدن : وَخشَنده = بالنده
( باwachsen = واکسِن آلمانی هم ریشه است)
والیدن : والنده =؟
وانمودن، وانماییدن : وانماینده = مُتِظاهِر
وادادن ، وادَهیدن : وادَهَنده = تسلیم شونده
واکافتن، واکاویدن : واکاوَنده = تحلیلگر
واخوردن ، واخوریدن : واخورنده = ؟
وازَدَن ، وازَنیدن : وازَنَده = ؟
ویراستن ، ویراییدن : ویرایَنده = مُصَحِح
ویریدن : ویرَنده : از بَر کُنَنده
وِیریدن : وِیرَنده : مُخَرِب
وَستَن ، وَندیدن : وَندَنده = رابِط
( برای واگویی آسان تر : وَنیدن و وَنَنده)
وَرزیدن : وَرزَنده = کارکُننده در مینهء همگانی
بَرزیدن : بَرزَنده = تَمرین کُنَنده
وَزیدن : وزَنده = ؟
وِجیدن :وِجَنده = ؟
ویدن : ویننده = ؟
( واژهء هُوِیدا از سه بَخش ساخته شده :
هُ یا هو = خوب
وِید یا وید = دیدن ،videre واژه ایتالیایی
-ا = پسوند داشتن ویژگی همیشگی
وِشتن ، ویسیدن : ویسَنده = کاتِب
( نِوِشتن همین کارواژه با پیش وند”ن” است)
واختن ، وازیدن : وازَنده = قاری
( واژه های نواختن ، آواز ،voice انگلیسی
فُروختَن : فُر+اوخ +ت +اَن
آموختَن : آم +اوخ + ت + اَن ، اوخ و اوز
و واژ، واژه، واکه ، واج، veto , votum همه از یک ریشه اند )
خراشیدن : خَراشُنده =؟
دُنباله :
هَستَن ، هَستیدن: هَستَنده = حاضِر
هوشیدن : هوشَنده = ذَکی
کوشیدن : کوشَنده = ساعی
هیزیدن : هیزَنده =؟
( واژهء هیزُم با hot انگلیسی و heiss و
Hitze آلمانی به مینش داغ هم ریشه است)
هاویدن : هاوَنده = ؟
( هاوَن : هاو + اَن : پسوند ابزار ساز )
رَندیدن : رَندَنده = ؟
( برای واگویی آسان تر : رَنیدن و رَننده )
هیختن ، هیزیدن : هیزنده : خارج کُننده
(واژهء آهیختن همین کارواژه با پیشوند است)
یافتن، یابیدن : یابَنده = کاشِف
یاختَن ، یازیدن : یازَنده = اقدام کُننده
یوختَن ، یوزیدن : یوزَنده = جاسِس
پیچیدن : پیچَنده =؟
بانیدن : باننده = بانکدار
( در فارسی دری افغانستان به جای گذاشتن به کار میرود ، بانکده، بانِشگاه = بانک )
دنباله:
برداشتَن،بَرداریدَن:بَردارَنده=؟
بَرخاستَن،بَرخیزیدَن:بَرخیزَنده=قیام کُنَنده
بَرگَشتَن،بَرگَردیدَن:بَرگَردَنده=راجِع،مُراجِعه کُنَنده
بَرکَندَن،بَرکَنیدَن:بَرکَنَنده=؟
بَرگِرِفتَن،بَرگیریدَن:بَرگیرَنده=؟
بَرخوردَن،بَرخوریدَن:بَرخورَنده=؟
بَرآمدَن،بَرآییدَن:بَرآیَنده=؟
ایستادَن،ایستیدَن:ایستَنده=؟
واژه های باقی، بقا ، بقیه ، مابَقی ، اِبقا،…
از ریشه پارسی ولی به گویشِ اَرَبی اند .
این واژه همان واژه کُهن “بَغ” به مینهء “خُدا” است ، چون خداوند نامیرا و جاودان است .
واژه های وَقف، موقوف، اوقاف ، موقوفات ، واقِف ، وُقوف و … از ریشه پارسی ولی با گویش و ساخت دستوری اَرَبی ساخته شده اند و این هم مانند بالا از واژهء “بَغ” بَرگرفته شده :
وَقف : وَق + ف
وَق = بَغ
پسوند”ف” نام ساز است .در زبان انگلیسی trip :tri+ p که p یا ip پسوند است یا در واژهء پارسی اَرَبیده شدهء “طَرَف” : “تَراف ، تَرَف” از همان “تَرا” به مینش به آن سو با پسوند”اَف” برگرفته شده است.وَقف کردن یا وَغفیدن :
به این آرِش که در راه خُدا چیزی را دادن یا بَخشیدن .
واقِف = آگاه
وُقوف = آگاهی
به هستی خُدا آگاه شدن یا خدا نیروی آگاهی را در کسی نهاده است .
واژه های اَرَبیِ قانِع، قِناعَت،اِقناع…از ریشه پارسی اند و به گویَشِ اَرَبی واگُفته و بَر پایهء دَستورِ زَبانِ اَرَبی ساخته شده اند و در هاغِش/هاگِش (حَقیقَت) پارسی اند و از واژهء غُنودَن و غُناییدَن به مینش آسودن و آرَمیدن برگرفته شده اند و آن را به پارسی خُرسَند و خُرسَندی گفته اند به این مینه که هَر کَس به هَغ(هَگ ، هاغ ، هاگ) خود بَسَنده کُنَد در زندگی خوشنود خواهَد(خاهَد) شد :
قَنَعَ < غُنو
قانِع = غُنایَنده
قِناعَت = غُنایِش، غُنودِگی، غُنایَندِگی
اِقناع= غنودار
قِناعَت کردن = غُناییدن
روشِش ، روزِش(توضیح):
واژه های حَق،حُقوق،مُحِق،اِحقاق،تَحقیق،مُحَقِق،استِحقاق،حَقیقَت،حَقانیت،حَقائق،تَحَقُق… از ریشه پارسی اند و با گویش و دستور زبان اربی گفته و ساخته شده اند و از واژهء کهن پارسی : هَغ که در دیسه های هاگ ، خاک ، خاگینه و در واژهء انگلیسی egg و آلمانی Ei دیده میشوند برگرفته شده اند و مینهء همهء آنها این است که راستی ( حقیقت ) در تُخم هستی و مَنوش یا نیسا(انسان) نَهفته است .
در زبان پارسی از بُن زَمانِ کُنون و پَس وَند
-ه نامواژه یا نام اَبزار می سازَند :
مالیدن : مال + ه : ماله= اَبزارِ مالیدن
آموختن/آموزیدن:آموز+ه=آموزه=دَرس،دُکتُرین
آرامیدن:آرام+ه:آرامه=؟
آرَمیدن:آرَم+ه:آرَمه=؟
آسودن/آساییدن:آسای+ه:آسایه=؟
آزُردن/آزاریدن:آزار+ه:آزاره=؟
آشامیدن:آشام+ه:آشامه=؟
آشُفتن/آشوبیدن:آشوب+ه:آشوبه=؟
آشوریدن:آشور+ه:آشوره=؟
آفَریدن/آفَر+ه:آفَره=؟
آفَریدن/آفَرینیدن:آفَرین+ه:آفَرینه=؟
آغازیدن:آغاز+ه:آغازه =home page
آمیختن/آمیزیدن:آمیز+ه:آمیزه =؟
آویختن/آویزیدن:آویز+ه:آویزه=عِبرَت
آوَردن/آوَریدن:آوَر+ه:آوَره =؟
آهیختن/آهیزیدن:آهیز+ه :آهیزه=؟
آلودن/آلاییدن:آلای+ه:آلایه=؟
آکَندن/آکَنیدن:آکَن+ه:آکَنه=؟
آمدن/آییدن:آی+ه:آیه=؟!
دنباله:اَفراختن،اَفرازیدن:اَفراز+ه:افرازه=؟
اَفراشتن،اَفراسیدن:افراس+ه:افراسه=؟
(فَراز که در پارسی برابر جُمله نهاده شده اَفراز یا اَفراس:اَف+راس است که راس همان راست می باشد به این مینه که واژگان را در یک خَت یا ریسه پشت سَر هم گُذاشتن و بر پایهء یک سامان یا دادمان(نظم) پِی راستن اَست)
اَفکَندن،اَفکَنیدن:اَفکَن+ه:اَفکنه=؟
اَفزودن/اَفزادن،اَفزاییدن:اَفزای+ه:اَفزایه
اَفروختن،اَفروزیدن:افروز+ه:افروزه=لامپ
اَفروشتن،افروسیدن:افروس+ه:افروسه=؟
اَفباشتن،اَفباریدن:افبار+ه:افباره=؟
افشُردن،اَفشاریدن:اَفشار+ه=اَفشاره
اَفشُردن،اَفشُریدن:اَفشُر+ه:اَفشُره=کُنسانتِره
اَفسُردن،اَفساریدن:افسار+ه:اَفساره=؟
اَفسُردن،افسُریدن:اَفسُر+ه:اَفسُره=؟
اَفشاندن،اَفشانیدن:اَفشان+ه=اَفشانه=اِسپِرِی
اَفژولیدن:اَفژول+ه:اَفژول+ه:اَفژوله=caos
به نِگَر می رسد واژهء اَرَبی “نقد” ریشهء پارسی داشته و با واژه “نِکوهِ،نِکوهید،نِکود،نِکید”
و واژهء آلمانی nackt و انگلیسیnaked به مینهء: لُخت،بِرَهنه،عور،عُریان همریشه باشد چرایی اینکه واژهء نَقد برای criticبه کار رفته این است که در نقد کردن یا نِکیدن باید نهاده(موضوع) برهنه و بی پَرده پوشی بَررِسی گردد.
نَقد=نِکید،نِکوهید
نَقد کَردن= نِکیدن،نِکوهیدن
ناقِد=نِکَنده،نِکوهَنده
انتقاد=نِکِش،نِکوهِش
مُنتَقِد=نِکیدار،نِکوهیدار،نِکِشمند،نِکوهِشمند
بی هیچ شکیدگی و دودلی واژهء اَرَبیِ نَظَر و شکافته های(مشتقات)آن:ناظِر،منظور،انتظار،نظارت،
نظیر،…واژهء پارسیِ نِگَر است.
نظر کردن=نگریستن،نگریدن
ناظر=نگرنده
منظور=نگریسته،نگریده
انتظار=نگریستار،نگرندگی
نظر=نگرش
نظیر=نگرا
نُظّار=نگران
دنبالهء پسوند -ه :
اَنگیختن،انگیزیدن:انگیز+ه:انگیزه=علت،سبب،تَحَرُک
واژهء”گیخت(گی+خ+ت) و گیز(گی+ز)” به مینهء جُنبیدن و حَرکت کردن و با واژه های انگلیسی go و آلمانی gehen:geh+en خویشاوند(خیشاوند)است.
انباشتن،انباردن،انباریدن:انبار+ه:انباره=ذخیره
انداختن،اندازیدن:انداز+ه:اندازه=size
اندوختن،اندوزیدن:اندوز+ه:اندوزه=؟
اندودن،انداییدن:اندای+ه:اندایه=؟
انبوهیدن:انبوه+ه:انبوهه=؟
اَنورزیدن؛اَنورز+ه:اَنوَرزه=energy،انرژی
میتوان برای آسان واگفتن اَنَرزی هم ساخت .
(واژهء انگلیسی انرژی ریشهء هندواروپایی دارد و از ۳ بخش ساخته شده:
energy:en+erg+y
en:همان -اَن در انگیختن و به مینهء از درون به بیرون است.
erg :همان وَرز است که واکهء “و” در آغاز آن اُفتاده است و با واژه های انگلیسی work و آلمانی werk همریشه است و شاید واژهء به نمایان(ظاهِر) اَرَبی “عِرق” هم همین باشد که همگی مینهء ورزیدن، تلاشیدن، کردن،کُنیدن نیریدن( نیرو دادن) را می دهند .
y : که همان “ای” پارسی است.
گرچه برای انرژی واژه های کارمایه ، ورزه و نیرو ، قُوه و قُوَت که همان گیو نام پهلوانی باشد ساخته و یافته شده است.
دنباله:
ارزیدن:اَرز+ه:اَرزه=؟
اَرکیدن:اَرک+ه:اَرکه=حرکت
(حرکت،مُحَرِک،تَحَرُک،تَحریک،مُتِحَرِک… از ریشه پارسی و هند و اروپایی اند برای نمونه در واژهء start:st+ar+t
st=ایست از ایستادن
ar = اَرک و حرکت
t= پسوند نام ساز
مینهء start نخست ایستادن و سپس اَرکیدن و حرکت کردن است ، واژه های تَک آغاز و تَکاز هم ساخته شده ، به نمایان(ظاهر) واژهء arena به مینهء ورزشگاه با همین مینِش اندیشیده شده به آرِشِ جایِ اَرکِش و حرکت .
الفَختن،اَلفیزیدن:اَلفیز+ه:اَلفیزه= تالیف
(به گُمان واژه های اَرَبی :تالیف،مولف،… از ریشهء اَلَفَ پارسی و به مینهء گِردآوردن است)
دنباله پسوند : اَنده
دَرگرفتن،درگیریدن:درگیر+انده:درگیرنده=؟
درخواستن،درخواهیدن:درخواه+انده=درخواهنده =؟
دردادن، دردهیدن:دردَه+انده:دردهنده=؟
درآمدن،درآییدن:درآی+انده:درآینده=؟
دررفتن،دررَویدن:دررَو+انده=دررَوَنده
درآشامیدن:درآشام+انده:درآشامنده=جاذِب
(چیزی که به درون بدن بُرده و فرستاده یا دَرباشته/درباریده/بَلعیده شود)
درآمیختن،درآمیزیدن:درآمیز+انده:درآمیزنده=؟درآویختن،درآویزیدن:درآویز+انده:درآویزنده=؟
دریافتن،دریابیدن:دریاب+انده:دریابنده=؟
درپوشیدن:درپوش+انده:درپوشنده=؟
درنوردیدن:درنورد+انده:درنوردنده
(برای واگویی آسان تر : درنَوَریدن:درنَوَرَنده)
دنبالهء پسوند -ه :
باریدن:بار+ه:باره=؟
بَرازیدن:بَراز+ه:بَرازه=؟
بُردن:بَر+ه:بَره=؟
بُریدن:بُر+ه:بُره=؟
بَستن،بَندیدن:بَند+ه:بَنده=رَعیَت
بودن،باشیدن:باش+ه:باشه=؟
بوییدن:بوی+ه:بویه=؟
بوسیدن:بوس+ه:بوسه=؟
بالیدن:بال+ه:باله=؟
بانیدن:بان+ه:بانه=؟
باجیدن:باج+ه:باجه=گیشه
بافتن،بافیدن:باف+ه:بافه=؟
دنباله پسوند :-ه
پاشیدن:پاش+ه:پاشه:پاشه=دوشِ گرمابه
پاریدن:پار+ه:پاره=؟
پاسیدن:پاس+ه:پاسه=؟
پاکیدن:پاک+ه:پاکه=؟
پالیدن:پال+ه:پاله=؟
پاییدن:پای+ه:پایه=؟
پُرسیدن:پُرس+ه:پُرسه=عیادت
پَرسیدن:پَرس+ه:پَرسه=عَلافی
پاسُخیدن:پاسخ+ه:پاسخه=؟
پَرتیدن:پَرت+ه:پَرته=؟
پوشیدن:پوش+ه:پوشه=دوسیه
پوسیدن:پوس+ه:پوسه=؟
پوییدن:پوی+ه:پویه=؟
دنباله:
تافتن،تابیدن:تاب+ه:تابه=؟
تاختن،تازیدن:تاز+ه:تازه=؟
تاپیدن:تاپ+ه:تاپه=لامپ
تَپیدن:تَپ+ه:تَپه=ضربان
تاسیدن:تاس+ه:تاسه=تاسُف
تَریدن:تَر+ه:تَره=؟
تَکیدن:تَک+ه:تَکه=؟
تَنیدن:تَن+ه:تَنه=؟
واژه های بیگانه در پارسی بر ۳ دسته اند:
۱- واژه های بیگانه در زبان گُفت و گوی روزانه
۲-واژه های بیگانه در زبان نوشتاری و گفتاری همگانی مانند:روزنامه ها، نسک ها
۳-واژه های بیگانهء ویژِشی(تخصصی) در دبستان ها ، دبیرستان ها ، دانشگاه ها و پَژوهشکده ها و روی هم رفته میان ویژشمندان( متخصصین)
به دید من سخت ترین واژه سازی و واژه یابی در دسته یکم جای دارد زیرا گوینده با واژهء بیگانه خو گرفته و آماده نیست تا واژهء تازهء
پارسی ای را بر زبان آورد و از سویی واژهء پارسی باید خوش آهنگ برای گوش پارسی زبان باشد و از سویی دیگر بر پایهء دستور زبان پارسی ساخته شده باشد.
در دستهء دویم به آرامی و آهستگی میتوان با گُذشت زمان واژه های پارسی را با چشم و گوش پارسی زبان آشنا ساخت.
دستهء سِیُم از همهء اینها آسان تر است چون واژه ها ویژیدهء ویژشمندان (مخصوصِ متخصصین) بوده و از تَرَفی واگویی واژه های بیگانهء انگلیسی با خاستگاه لاتین دُشوارتَر از پارسیِ خوش آهنگ است و در پایان مینهء (معنی)دانش واژهء پارسی برای یک پارسی-
اندیش زودیاب تر خواهد(خاهد)بود.
نمونه برای اینکه نیانگاریم که دانش واژه های انگلیسی و فرانسوی با خاستگاه لاتین بسیار پُرنیک(کامل) هستند:
واژهء لاتینی میکروب اَز دو بخش ساخته شده است:microbe:micro+be
micro = ریز ، خُرد ، کوچک ، کَه
be= بود،زیست،هست
روی هم رفته زیست ریز، کَهزیست،خُردبود
ولی این واژه تنها نشان می دهد که این زیونده ریز است ولی آشکار نمی کُند که کَرده آن چیست ؟ می دانیم که کَردار این زیوَنده بیماری آوری است و این ویژگی در این واژه نیست پس این واژه ناپُر و نارِسا است.
باید اندیشید و مَنید(فکر کرد) و واژهای برازنده و شایسته ساخت .
شاید:دُش ریز ، دُش زیست کَهدُش ، دُشبود…
واژه های دیرینِ هَمداشته ی(مُشتَرِکِ) پارسی با اِنگلیسی و آلمانی :
پارسی آلمانی انگلیسی
مادَر mother Mutter
پِدَر father Vater
خواهَر(خاهَر) sister Schwester
در پارسیِ دیرین khwather گفته می شده که بَندواژهء “و” لَفزیده( واژهء لَفظ اربی شدهء لب است و تلفظ چِهر اربی آن است) نمی شود و واکهء”th” در گُذَشته(گُزَشته)
“ث”واگویی میشده که در پارسی نو به “ه” دِگَریده شده ولی در زبان های انگلیسی و آلمانی به “س” آلیده(تَبدیل) گَشته است. بایست گفت که واژهء آلمانی نو “شوِستِر” به لَب میآید اَبی(اَما) در آلمانی کُهَن “سخوِستِر” باتیده (گُفتن در زبان سمنانی/سِمِنی باتیدن است) میشده.
بَرادَر brother Brueder
دو واکهء “ue”در زبان آلمانی “u”کشیده خوانده(خانده) میشود.
مادَربُزُرگ/کَلان grandmother
Groessmutter
پِدَربُزُرگ/کَلان grandfather
Groessvater
واژهءgrandدر پارسی “گِران و کَلان” است که در کَلان : گ به ک و ر به ل دگریده شده.
به گمان واژهء gross آلمانی می تواند با واژهء “گُرز و گُراز” همریشه باشد!!!
دو واکهء”oe” در زبان آلمانی “o کشیده است
دنبالهء پسوند : -ه
جُستن،جوییدن:جوی+ه:جویه=؟
جَستن،جَهیدن:جَه+ه:جَهه=؟
جوشیدن:جوش+ه:جوشه=؟
جَویدن :جَو+ه:جَوه=؟
جَشتَن؛جَسنیدن/جشنیدن:جَسن/جشن+ه:جَسنه/جشنه
(جَشن گویش دیگری از یَشت،یَشتَن ،یَسن و یَسنا است به مینهء سُرود خواندن/خاندن و با واژهء jazzانگلیسی و واژهء رَجَز خوانی همخانواده است )
جولیدن:جول+ه:جوله=؟
جوریدن:جور+ه:جوره=تَعمیر،تَرمیم
جَمیدن:جَم+ه:جَمه =جَمع
(واژه های جمع و شکافیده های (مشتقات)آن:
جامع،اجتماع،جامعه،مجموع،جماع،تجمیع،اجماع،تجمع،
جماعت،جمعه،…از ریشهء پارسیِ جَم،جام،گَم ، گُم گام و یَم، یام در کالبد اربی هستند .جَمشید نخستین شهر را با جماندن(جمع کردن ) مردم ساخت و آنها با هم به آن گام نهادند.)
واژهء گُم به این مینه است : کسی که ناپدید میشود به میان جَم(جَمع) مردم میرود.
دنباله:
چیدن:چین+ه:چینه= در یَزد به پله می گویند.
چَریدن:چَر+ه:چَره=خوردن جانوران
(همریشه با واژهء آلمانی fressen)
چُسیدن:چُس+ه:چُسه=؟
چَسبیدن:چسب+ه:چسبه=؟
چَرخیدن:چَرخ+ه:چَرخه=سیکل
چَربیدن:چَرب+ه:چَربه=؟
چاپیدن:چاپ+ه:چاپه=؟
چاییدن:چای+ه:چایه=؟
چالیدن:چال+ه:چاله=؟!
چاکیدن؛چاک+ه:چاکه=؟
چَپیدن:چَپ+ه=چَپه=؟
چَخیدن:چَخ+ه:چَخه=سدای ترساندن کَسی
چِشیدن:چِش+ه :چِشه=؟
چِکیدن:چِک+ه:چِکّه=قَطره
چِلیدن:چِل+ه:چِله=؟
(چهرِ سادهء کارواژهء واداریِ چِلاندن)
چَمیدن:چَم+ه:چَمه=؟
(چَمیدن=معنی دادن)
دنباله:
خَریدن:خَر+ه:خَره=؟
خَزیدن:خَز+ه:خَزه=؟
خَلیدن:خَل+ه:خَله=؟
خَمیدن:خَم+ه:خَمه=انحنا،منحنی
خَندیدن:خَند+ه:خَنده=؟
خاریدن:خار+ه:خاره=؟
خوابیدن/خابیدن:خواب/خاب:خوابه/خابه=؟
خاییدن:خای+ه:خایه=؟
(خاییدن به مینهء جَویدن است)
خُروشیدن:خُروش+ه:خُروشه=؟
خُفتن،خُنبیدن:خُنب+ه:خُنبه=؟
(به گُمان بایستی بن کنون خُنب باشد)
خُسبیدن:خُسب+ه:خُسبه =؟
خَراشیدن:خَراش+ه:خَراشه=؟
(خراشیدن هم ریشه با واژهء آلمانیschreiben است کا هم اکنون شرایبِن لَفزیده میشود ولی در آلمانی کهن سخرَیبِن، گویا با خراشیدن روی دیمه ای (سطحی) مینوشتند.
خِرتیدن:خِرت+ه:خِرته=؟
(گویا دیسهء دیگری از خراشیدن باشد که به اربی رفته و در فارسی نام پیشهء خراطی است
و در زبانزد خِرت و پِرت به مینهء چیز های بی ارزش گفته میشود)
دنباله:
دیدن،بینیدن:بین+ه:بینه=تلویزیون
(به نگر میرسد دیدن و دینیدن و بیدن و بینیدن خردسنجانه تر باشند . دیدن درونی(ذهنی) و بیدن بیرونی(عینی)است.
دادن،دَهیدن:دَه+ه:دَهه=؟
(باید برای به جای هم نگرفتن دَهه با دَهه:دَه سال اندیشید)
دویدن:دَو+ه:دَوه=؟
دُزدیدن:دُزد+ه:دُزده=؟
دُریدن:دَر+ه:دَره=؟
داشتن،داریدن:دار+ه:داره = مِلک،موجودی،مال
داختن،دازیدن:داز+ه:دازه= عَمَل
(داختن که در کارواژه های پیشوندیِ پرداختن و انداختن و گُداختن هم داریم به مینهء کَردن است و دیسهء دیگری از تاختن ست)
دُوریدن:دُور+ه:دُوره=kurs
(دُور واژه ای پارسی ست و با tour , tourist , tourbin , … همریشه است توریست افزون بر گردشگر و جهانگرد میتواند دُورشگر باشد)
دوختن،دوزیدن:دوز+ه:دوزه=؟
دوشیدن:دوش+ه:دوشه=؟
دانستن،دانیدن:دان+ه:دانه=؟
(جوییده شده که دانه به مینهء بذر و تُخم با دانه به مینهء دانش پیوند دارد چه دانش در پِی پُرسیدن و اندیشیدن از درون آدمی به مانند بذر جوانه میزند)
واژهء “تُرک یا تورک” واژه ای پارسی ست و گویش دُرُست آن”تورَک مانند تورَج”است.
ایرانیانِ نیمروزی(جُنوبی) به ایرانیان اَپاختری(شمالی) تورانی یا تورَکی میگفتند و چِرایی(علت) اَش هم این بود که ایرانیان اَپاختری چون در پهنه و پُشته ای(منطقه ای)
سرد زندگی میکردند بیشتر به کار دام پروری می پرداختند و برای همین باید برای چَرای دامها و رمه هایشان همیشه کوچیده یا از سردسیر به گرمسیر(ییلاق و قشلاق) می رفتند و به گفتهء دیگر می دُوریدند یا دُور می زدند. “تور”دیسهء دیگری از “دُور” و بندواژهء”ک” در “تورَک”پسوند نام ساز است چنانچه در پارسی “نامَک که شده نامه” و در کُردی “نامَکَ” و در لاتین “-ایک در تِکنیک” کاربرد نام سازی دارند . بُنا بَر این تورَک یا ایرَک(ایرانیِ) اپاختری وارون ایرَک نیمروزیِ کشاورز که یکجانشین بوده کسی است که یکجانشین نیست آن هم به چِراییِ(علت) پیشه اش.
بایا به یادآوری ست همان گونه که:
تورَک به تورَج دگریده شده پس:
ایرَج هم می بایستی ایرَک بوده باشد.
دنبالهء پسوند : -ه
رفتن،رَویدن:رَو+ه:رَوه= ماشین،موتورسیکلت…
رُبودن،رُباییدن:رُبای+ه:رُبایه=؟
روفتن،روبیدن:روب+ه:روبه=؟
(در واژهء خاکروبه اَبزارِ روبیدنِ خاک )
رُستن، روییدن:روی+ه:رویه=؟
رَستن،رَهیدن:رَه+ه:رَهه=؟
راشتن،راسیدن:راس+ه:راسه=؟
راختن،رازییدن:راز+ه:رازه=؟
(راختن و راشتن را به چهر افراختن و افراشتن در پارسی به کار می بریم)
راستن،راییدن:رای+ه:رایه=؟
(آراستن،پیراستن…)
رامیدن:رام+ه:رامه=؟
رَمیدن:رَم+ه:رَمه=؟
راندن،رانیدن:ران+ه:رانه=موتور
رِشتن،ریسیدن:ریس+ه:ریسه =؟
(یک جور خنده که خندنده پشت سر هم میخندد)
ریختن،ریزیدن:ریز+ه:ریزه=؟
روختن،روزیدن:روز+ه:روزه= ؟
رِسیدن:رِس+ه:رِسه=؟
( شاید بتوان برای دستگاه رِسیوِرِ انگلبسی از رِسه یا رِسیدار یا رِسال یا رِسَن بهره بُرد)
ریشیدن:ریش+ه:ریشه =؟
ریدن،رینیدن:رین+ه:رینه=مَدفوع
رقصیدن/رَغسیدن:رَقص/رَغس+ه:رَقصه/رَغسه=؟
جُستار:
واژهء وَخت،وَغت و چهر و شکافته های اَرَبی آن:وَقت،اوقات، مُوَقَت،… پارسی ست و در گویش های روستایی به دیس:وَخی:بَرخیز ، بیدار شو،بلند شو که وخت کار است و در پارسی دری اَفغانستان به چهر ناوَخت :دیر هنگام به کار میرود ، هم ریشه با واژهء انگلیسی:wake و آلمانی wachen وaufwachen با همان مینش رَواک/رَواج دارد.
دنبالهء پسوند:-ه
زادن،زاییدن:زای+ه:زایه=؟
زدن،زَنیدن:زَن+ه:زَنه=ضربه
(برای به جای هم نگرفتن زَن بُن کُنون زَدن با زَن در برابر مَرد میتوان دُیُمی را “زِن” گفت چنانچه در سمنانا/سِمِنی”جِینه”با”جِ” واگویی میشود که این خود همریشه با واژهء انگلیسی
jane نام زِن است.
زُدودن،زُداییدن:زُدای+ه:زُدایه =؟
دنباله پسوند:-ه
ساختن،سازیدن:ساز+ه:سازه=عامل،facto
سازه ها=مصالح
سوختن،سوزیدن:سوز+ه:سوزه=؟
سودن،ساییدن:سای+ه:سایه=؟
سابیدن:ساب+ه:سابه=؟
شُردن،شاریدن:شار+ه:شاره=؟
سُردن،ساریدن:سار+ه:ساره=؟
سُریدن:سُر+ه:سُره=؟
شُریدن:شُر+ه:شُره=؟
دنباله:
شُستن،شوییدن:شوی+ه:شویه=؟
(سَرشویه=شامپو)
شُماردن،شُماریدن:شُمار+ه:شُماره=عدد،رَقَم
شَستن،شینیدن:شین+ه:شینه=صندلی
(از این واژه میتوان برای صندلی هواپیما ،
زمین پیما (اتوبوس)،سونما(سینما)و … بهره بُرد؛نِشستن همین کارواژه با پیشوند “ن”است)
{سونما:سو به مینهء شید،نور،روشنایی است و در سویِ چراغ یا سوسو زدن ستاره ها یا نور از راه دور در پارسی امروز کاربرد دارد و در اوستا خورشید”سون” است و در انگلیسی sun و آلمانی Sonne که همریشه با سون میباشند}
شکستن،شِکَنیدن:شِکَن+ه:شِکَنه=؟
(واژهء شکنجه ساخته شده از شکنیدن است:
شِکَن+جه=شکنجه)
شاشیدن:شاش+ه:شاشه=؟
شُفتن،شوبیدن:شوب+ه:شوبه=؟
شوریدن:شور+ه:شوره=؟
(شور:شور و شوق)
شِنیدن:شِنَو+ه:شنوه=؟
شَلیدن:شَل+ه:شَله=؟
دنباله:
کردن،کُنیدن:کُن+ه:کُنه=عمل،اقدام
کَندن،کَنیدن:کَن+ه:کَنه=نام گونه ای از خَستَره
(حشره اَرَبی شدهء خستره است که میتوان هَشَره هم نوشت)
کافتن،کاویدن:کاو+ه:کاوه=نام کَسان(اشخاص)
کُشتن،کُشیدن:کُش+ه:کُشه=؟
کاشتن،کاریدن:کار+ه:کاره=؟
(برای این که از کار بهرهء بهینه بکنیم بهتر است بُن کنون کاشتن را کاش گردانیم :
کاشیدن:کاش+ه:کاشه=؟)
کِشیدن:کِش+ه:کِشه=؟
کاستن:کاهیدن:کاه+ه:کاهه=؟
کوفتن،کوبیدن:کوب+ه:کوبه=؟
(سازهای کوبه ای)
واژه های انگلیسی swan و آلمانی Schwan
به مینهء قو هم ریشه با خَوان پارسی از کارواژهء خواندن است در اینجا آشکار میشود که واکهء”و” در خواندن همان “w” در swan
و Schwan است و فرنود این نام گُذاری آواز خواندن قو پیش از مرگ است . خود واژهء قو کوتاه شدهء واژهء قوقنوس که خود اَرَبیدهء
کوکنوس یونانی است. بُنا بر این میتوان واژهء
خَوان را برای قو پیش نهاد .
آیا می توان از بُن کُنون و گُذشته هر کارواژهء سادهء پارسی واژه های آمیزه ای پسوندی ساخت :
گیر :
گیر+ه:گیره
گیر+او:گیرو(مانند کِشو)
گیر+آ:گیرا
گیر+اَن:گیرَن(مانند تاوَن)
گیر+اَند:گیرَند(مانند رَوَند)
گیر+اَنده:گیرَنده
گیر+آن:گیران(مانند خَندان)
گیر+اَک:گیرَک(مانند پوشَک)
گیر+آک:گیراک(مانند پوشاک)
گیر+آل:گیرال(مانند پوشال)
گیر+ایل:گیریل(مانند بندیل)
گیر+گار:گیرگار(مانند آموزگار)
گیر+مان:گیرمان(مانند سازمان)
گیر+جه:گیرجه(مانند شکنجه)
گیر+اِش:گیرِش(مانند دانِش)
گیر+اِش+مَند:گیرِشمند(مانند دانِشمند)
گیر+اِش+گَر:گیرِشگَر(مانند نمایشگر)
گیر+اِش+وَر:گیرِشوَر(مانند دانِشوَر)
گیر+اِش+گاه:گیرِشگاه(مانند دانشگاه)
گیر+اِش+کَده:گیرِشکده(مانند دانشکده)
گرفت:
گرفت+ه:گرفته
گرفت+آر:گرفتار
گرفت+گَر:گرفتگر(مانند رُفتِگَر)
گرفت+مان:گرفتمان(مانند ساختمان)
گرفت+گاه:گرفتگاه(مانند خاستگاه)
آیا میتوان با همهء پیشوند های شناخته شده در پارسی کارواژه های پیشوندی ساخت :
گرفتن،گیریدن:
آگِرِفتن(مانند آکَندن)
اَنگرفتن(مانند اَندوختن)
اَفگرفتن(مانند اَفکندن)
آزگرفتن(مانند آزمودن)
بَرگرفتن(مانند بَرداشتن)
پِیگرفتن(مانند پِیمودن)
پیشگرفتن(مانند پیشرفتن)
پَسگرفتن(مانند پسدادن)
پَرگرفتن(مانند پرداختن)
پیراگرفتن
تراگرفتن(مانند ترابُردن)
زُگرِفتن(مانند زُدودن)
سِگرفتن(مانند سِگالیدن:س+کاریدن)
شِماردن(مانند شِماردن:ش+ماردن)
فَرگرفتن(مانند فَرسودن)
فَراگرفتن
فُروگرفتن
گُگرفتن(مانند گُریختن)
نِگرفتن(مانند نِواختن)
واگرفتن(مانند وانمودن)
ویگرفتن(مانند ویراستن)
همگرفتن
اَبَرگرفتن
دنباله پسوند : -ه
گرفتن،گیریدن:گیر+ه:گیره=؟
گاییدن:گای+ه:گایه=؟
گزیدن:گَز+ه:گَزه=؟
گوزیدن:گوز+ه:گوزه=؟
گازیدن:گاز+ه:گازه=؟ (گاز گرفتن)
گَشتن،گَردیدن : گَرد+ه: گَرده=پودر
گُفتن،گوییدن:گوی+ه: گویه=کلام
گُریختن،گُریزیدن:گُریز+ه=گُریزه/گُریزا=فَرّار
گُداختن،گُدازیدن:گُداز+ه:گُدازه=؟
گُماشتن،گُماردن،گُماریدن:گُمار+ه:گُماره=؟
گُسیختن،گُسیزیدن:گُسیز+ه:گُسیزه=pause
گُسیلیدن:گُسیل+ه:گُسیله=؟
گُسَستن،گُسَلیدن:گُسَل+ه:گُسَله=؟
گُزیدن،گُزینیدن:گُزین+ه:گُزینه=alternative
سِتیختن،سِتیزیدن:سِتیز+ه:سِتیزه=؟
گِرَویدن:گِرَو+ه:گِرَوه=؟
گُمیختن،گُمیزیدن:گُمیز+ه:گُمیزه=حَلّال
گُشودن،گُشاییدن:گُشای+ه:گُشایه=کِلید
گِریستن،گِرییدن:گِری+ه:گِری+ه:گِریه=؟
گِلودن،گِلاییدن:گِلای+ه:گِلایه/گِلایش=شِکایت
واژهء پارسیِ گِریه همریشه با واژه های انگلیسی
Cry و آلمانی Schrei است.
واژه های پارسیِ کَراخیدن ، کَراشیدن ، کَراچیدن
در پارسی نو به آرِشِ آوایِ گوشخراش و کُرچ در واژهء آمیختهء :
مُرغِ کُرچ که به چرایی سدایی که از خود بَرمی آورد هم ریشه با واژه های انگلیسی crash و آلمانی krachen به مینهء
سدای بلند و ناهنجار و ترسناک می باشد.
دانشواژه های فارسی و پارسی برنامهء نرم اَفزاری سامسونگ و برابر های اَرَبی آن :
فارسی – پارسی – اَرَبی
دوربین = نِگارانه = الکامیرا
فُروشگاه=/خَریدگاه= متجر
تلفن = بَرخوان،دورگو،دورآوا،دورخوان =الهاتف
پیام ها = رِساک ها = الرسائل
اینترنت=اندرنید،اندرتنید،رایاتار،اندرتار،اندرتور
=الانترنت
برنامه=دَرنامه=التطبیقات
اتصالات= وَستارها، وَندش ها،وَنداک ها=الاتصالات
صداها=سداها،آواها= الاصوات
لرزش ها =چِنداک ها= الاهتزاز
اعلان ها= بَرنُمایه ها = الاشعارات
صفحهء نمایش= نمادیمه = الشاشه
تصاویر زمینه=پُشت نِگاره ها= خلفیات
ویژگی های پیش رفته =المیزات المتقدمه
رسیدگی/رسیداری(سرویس)و نگهداری دستگاه
=صیانه الجهاز
صفحهء قفل و امنیت =دیمه پِیبَست و نابیمی
=شاشه القفل و الحمایه
اَبر ها و حساب ها=گیل ها و شُماراک ها
=السحابه و الحسابات
قابلیت دسترسی=رِسیافت=امکانیه الوصول
مدیریت عمومی=گَردانندگی همگانی دُورانندگی-
آمگانی=الاداره العامه
به روز آوری نَرم افزار = تحدیث البرنامج
راهنمای کاربَر = دلیل المستخدم
در بارهء دستگاه = حول الجهاز
گَرته برداری واژه های وَرزش :
فوتبال = پاتوپ
هندبال = دست توپ
والیبال = تورتوپ
بسکتبال = سبدتوپ
واترپولو = آب توپ
تنیس = تورتوپَک
پینگ پونگ/تنیس روی میز = میز توپ
گُلف = چال توپ
فوتسال = پا توپچه
اسکواچ = دیوارتوپ
شماره های ۱۱ تا ۱۹ به چه مینه اند؟
یازده : یاز + دَه =یِک دَه
دَوازده: دَواز + دَه = دودَه
سیزدَه : سیز + دَه = سه دَه
چهاردَه
پانزدَه : پانز + دَه = پَنج دَه
شانزدَه : شانز + دَه = شِش دَه
هِفدَه : هِف + دَه = هَفت دَه
هِجدَه : هِج + دَه = هَشت دَه
نوزدَه : نوز + دَه = نُه دَه
دنباله پسوند -ه :
لودن،لاییدن:لای+ه:لایه=؟
(آلودن:آ+لودن)
لاسیدن:لاس+ه:لاسه=؟
لَغزیدن:لَغز+ه:لَغزه=؟
لَخشیدن:لَخش+ه:لَخشه=؟
لیختن،لیزیدن:لیز+ه:لیزه=؟
لیسیدن:لیس+ه:لیسه=؟
لیخت،لیز؛ریخت،ریز همریشه با واژه های :
انگلیسی: let
آلمانی : lassen
دنباله:
پَژمُردن،پَژمُریدَن:پَژمُر+ه:پَژمُره=؟
مُردَن،میریدن:میر+ه:میره=؟
مودَن،ماییدن:مای+ه:مایه=؟
(مودن:آمودن،پیمودن،فَرمودن،نمودن،…)
ماسیدن:ماس+ه:ماسه=؟
مالیدن:مال+ه:ماله=؟
ماندن،مانیدن:مان+ه:مانه=اِقامت
مانستن،مانَندیدن:مانند+ه:مانَنده=شباهت
مکیدن:مَک+ه:مَکه=تُلُمبه،پُمپ
میختن،میزیدن:میز+ه:میزه=؟
(آمیختن،گُمیختن،پِیمیختن،فَرمیختن…)
موختن،موزیدن:موز+ه:موزه=؟
(آموختن،پِیموختن،گُموختن،فَرموختن…)
مولیدن:مول+ه:موله=؟
واژهء میختن و آمیختن همریشه با :
اِنگلیسی: mix
آلمانی : mischen