شهربراز: پیوندِ نزدیک ایرانیان با مردمان روسیزبان به ویژه از روزگار قاجاریان آغاز شد و از همان روزگار واژههایی به زبان پارسی راه یافته است. جستوجو در فرهنگ دهخدا برای وامواژههای روسی ۷۷ واژه را به دست میدهد. هم چنین با نگر به واژگان روان در زبان روزانه این شمار به نزدیک ۱۲۰ واژه میرسد. هرچند، شاید در استان گیلان و شهرهای مرزی که با روسیه و شورویِ پیشین پیوندِ نزدیکتری داشتند واژههای دیگری هم راه یافته باشد. لیک، شوربختانه من به آنها دسترس نداشتم.
یادآوری میکنم که بسیاری از وامواژههای یاد شده در فرهنگ دهخدا دیگر در زبان امروزی کاربردی ندارند مانند نچالنک.
پس از جستوجو به جستاری از دکتر ایرج بشیری، استاد دانشگاه مینهسوتا (Minnesota)، رسیدم که در آن شمار وامواژههای روسی در زبان پارسی روان در ایران نزدیک ۱۰۰ واژه دانسته شده است. هرچند، در پارسی تاجیکی (که ایشان چونان زبانی جداگانه! آورده است) شمار واژگان روسی بیشتر است و با نگر به اینکه تاجیکستان بخشی از شوروی بود این شدنی است.
در این جستار این واژگان را همراه با شناساییای کوتاه و نیز ریختهای روسی و ترانویسی لاتین آنها میآورم. برای پیدا کردن ریختِ روسی چند واژه از جستار دکتر بشیری بهره بردهام، لیک بیشتر آنها را با بهره از گردانشگر برخط گوگل (Google Translate) (با گردانش از انگلیسی به روسی) به دست آوردهام. بسیاری از این واژهها در جستار دکتر بشیری نیامدهاند.
در زیر فهرست ۱۲۵ واژه (با چند دگرخوانی یا تکرار) بر پایهی دبیرهی پارسی آمده است:
آتریاد: دسته یا یکان نظامی. به دبیرهی روسی отряд به دبیرهی لاتین otryad برابر انگلیسی detachment/squad
آپارات: دستگاه. به دبیرهی روسی: апарат به دبیرهی لاتین: aparat برابر انگلیسی: apparatus
آفتومات: به دبیرهی روسی автомат به دبیرهی لاتین: avtomat برابر انگلیسی: automaton
اُدیال: پتو. به دبیرهی روسی: одеяло به دبیرهی لاتین: odeyalo برابر انگلیسی: blanket
استپ: بیابان کمگیاه. به دبیرهی روسی: степи به دبیرهی لاتین: stepi برابر انگلیسی: steppes
استرلیتزن: گروه نظامی ۴۰۰۰ تن پیادهنظام. به دبیرهی روسی: стрельцы́ به دبیرهی لاتین: strel’tsý برابر انگلیسی: archers (کمانداران)
استکان: پیاله. به دبیرهی روسی: стакан به دبیرهی لاتین: stakan برابر انگلیسی: glass (گویا از دوستگانی پارسی گرفته شده)
اسکناس: پول کاغذی. به دبیرهی روسی: ассигнация به دبیرهی لاتین: assignácija برابر انگلیسی: banknote (واژهی روسی از assignat فرانسه است)
اشبون: تکه باریکی از سرب که برای حروفچینی میان سطرها میگذارند. فاصله. به دبیرهی روسی: шпон به دبیرهی لاتین:shpon برابر انگلیسی: interline
اشپُختُر: بازرس. بدخوانی اینسپکتور روسی. به دبیرهی روسی: инспектор به دبیرهی لاتین: inspektor برابر انگلیسی: inspector
اِشکاب: ن.ک. اشکاف
اِشکاف: گنجه. دولاب. قفسه. به دبیرهی روسی: шкаф به دبیرهی لاتین: shkaf برابر انگلیسی: cupboard
بارکاس: قایق موتوری. به دبیرهی روسی: баркас به دبیرهی لاتین: barkas برابر انگلیسی: longboat
باک: انباره. به دبیرهی روسی: бак به دبیرهی لاتین: bak برابر انگلیسی: gas tank
بالشِویسم: ن.ک. بُلشویسم
بالشِویک: ن.ک. بلشویک
باندرول: برچسب. به دبیرهی روسی: бандероль به دبیرهی لاتین: banderol برابر انگلیسی: wrapper
بانکه: دبه. به دبیرهی روسی: банка به دبیرهی لاتین: banka برابر انگلیسی: jar
برزنت: کرباس. به دبیرهی روسی: брезент به دبیرهی لاتین: brezent برابر انگلیسی: canvas
بشکه: به دبیرهی روسی: бочка به دبیرهی لاتین: bochka برابر انگلیسی: barrel
بُکسل: کشیدن. به دبیرهی روسی: буксир به دبیرهی لاتین: buksir برابر انگلیسی: tug
بکسوات: لغزیدن، سُریدن. به دبیرهی روسی: буксовать به دبیرهی لاتین: buksovat برابر انگلیسی: skid
بُلشویک: اکثریتگرا. به دبیرهی روسی: большевик به دبیرهی لاتین: bol’shevik برابر انگلیسی: Bolshevik
بُلشویسم: اکثریتگرایی. به دبیرهی روسی: большевизм به دبیرهی لاتین: bol’shevizm برابر انگلیسی: Bolshevism
بلیت: به دبیرهی روسی: билет به دبیرهی لاتین: bilet برابر انگلیسی: ticket (واژهی روسی شاید از biglietto در ایتالیایی باشد یا billet در فرانسه)
بنزین: به دبیرهی روسی: бензин به دبیرهی لاتین: benzin برابر انگلیسی: gas
بیگودی: به دبیرهی روسی: бигуди به دبیرهی لاتین: bigudi برابر انگلیسی: hair roller (واژهی روسی از bigodino در ایتالیایی است)
بیلیارد: این واژه فرانسوی است نه روسی. شاید از روسی وارد زبان پارسی شده باشد. به دبیرهی روسی: бильярд به دبیرهی لاتین: bil’yard برابر انگلیسی: billiards
پاسور: ورق بازی. به دبیرهی روسی: пасур به دبیرهی لاتین: pasur برابر انگلیسی: playing cards
پاگُن: سردوشی. به دبیرهی روسی: погон به دبیرهی لاتین: pogon برابر انگلیسی: shoulder loop
پاگون: ن.ک. پاگن
پُرس: وعده. به دبیرهی روسی: порция به دبیرهی لاتین: portsiya برابر انگلیسی: portion
پریموس: اجاق کوچک. به دبیرهی روسی: примус به دبیرهی لاتین: primus برابر انگلیسی: primus (نام خاص شرکت سازندهی اجاق)
پُشتوای: کشتی نامهرسانی. در اصل به معنای «پُستی». به دبیرهی روسی: почтовый به دبیرهی لاتین: pochtovyy برابر انگلیسی: postal
پلیسه: به دبیرهی روسی: плисси به دبیرهی لاتین: plissi برابر انگلیسی: pleated
پوت: ن.ک. پود
پوتین: موزه. چکمه (ترکی). به دبیرهی روسی: ботинки به دبیرهی لاتین: botinki برابر انگلیسی: boots (واژهی روسی از bottine در فرانسه گرفته شده است.)
پود: یکان وزن روسی در اصل برابر شانزده لیتر. همان که امروزه «پیت» گفته میشود. به دبیرهی روسی: пуд به دبیرهی لاتین: pud برابر انگلیسی: pud
پودراتچی: پیمانکار (از: روسی پُدرات + چی ترکی). پُدرات: به دبیرهی روسی: подряд به دبیرهی لاتین: podryad برابر انگلیسی: contract
پوط: ن.ک. پود
پیت: ن.ک. پود
پیان: مست و لول. به دبیرهی روسی: пьяный به دبیرهی لاتین: p’yanyy برابر انگلیسی: drunk
پیراشکی: کلوچه. به دبیرهی روسی: пирожки به دبیرهی لاتین: pirozhki برابر انگلیسی: pirog
تراخم: بیماری چشم. به دبیرهی روسی: трахоме به دبیرهی لاتین: trakhome برابر انگلیسی: trachoma (واژهی روسی از trachome در فرانسه است)
ترمز: بازدارنده. به دبیرهی روسی: тормоз به دبیرهی لاتین: tormoz برابر انگلیسی: brake
ترئیکا: گردونهی سهاسبه. (در اصل به معنای: سهتایی) به دبیرهی روسی: тройка به دبیرهی لاتین: troyka برابر انگلیسی: troika
جلیتقه: به دبیرهی روسی: жилетка به دبیرهی لاتین: zhiletka برابر انگلیسی: vest (واژهی روسی از gilet در فرانسه است)
جلیقه: ن.ک. جلیتقه
چتکه: ن.ک. ریشه شناسی چرتکه
چَتوَر: یکان وزن به معنای چارک. به دبیرهی روسی: четверть به دبیرهی لاتین: chetvert برابر انگلیسی: quarter
چَتوَل: ن.ک. چتَور
چدن: آمیغ (آلیاژ) آهن و قلع. به دبیرهی روسی: чугуна به دبیرهی لاتین: chuguna برابر انگلیسی: cast iron
چرتکه: ن.ک. چتکه
چمدان: همان جامهدان. البته برخی آن را روسی دانستهاند. به دبیرهی روسی: чемодан به دبیرهی لاتین: chemodan برابر انگلیسی: suitcase
چوخه: بالاپوش شبانی. به دبیرهی روسی: чоха به دبیرهی لاتین: chokha برابر انگلیسی: واژه ندارد.
خاموت: پالهنگ. به دبیرهی روسی: хомут به دبیرهی لاتین: khomut برابر انگلیسی: strap
خلب: نان. به دبیرهی روسی: хлеб به دبیرهی لاتین: khleb برابر انگلیسی: bread
درشکه: گردونه. به دبیرهی روسی: дрожки به دبیرهی لاتین: droschke برابر انگلیسی: carriage
دوجین: دوازده. به دبیرهی روسی: дюжина به دبیرهی لاتین: dyuzhina برابر انگلیسی: dozen
راپورت (در عامیانه: لاپورت): گزارش. به دبیرهی روسی: рапорт به دبیرهی لاتین: raport برابر انگلیسی: report (واژهی روسی از rapport در فرانسه است)
رامکا: قاب عکس. به دبیرهی روسی: рамка به دبیرهی لاتین: ramka برابر انگلیسی: frame
رامگا: ن.ک. رامکا
رانکا: ظرف سینی مانندی برای حروفچینی. احتمالا همان رامکا.
رزوه: شیار. به دبیرهی روسی: резьба به دبیرهی لاتین: rez’ba برابر انگلیسی: screw-thread
زاپاس: یدک. ذخیره. به دبیرهی روسی: запас به دبیرهی لاتین: zapas برابر انگلیسی: reserve/spare
زاکوسکا: مزه. پیشغذا. به دبیرهی روسی: закуска به دبیرهی لاتین: zakuska برابر انگلیسی: appetizer
زامسکه: بتونه. به دبیرهی روسی: замазка به دبیرهی لاتین: zamazka برابر انگلیسی: putty
زاموسقه: ن.ک. زامسکه
ساخارین: در اصل از شکر پارسی. به دبیرهی روسی: сахарин به دبیرهی لاتین: sacharin برابر انگلیسی: saccharin
سارافون: نوعی پوشاک. به دبیرهی روسی: сарафан به دبیرهی لاتین: sarafan برابر انگلیسی: sarafan (از «سراپای» پارسی گرفته شده)
ساژن: یکان درازا برابر سه آرشین است. به دبیرهی روسی: сажень به دبیرهی لاتین: sazhen برابر انگلیسی: fathom
ساسات: مکنده. به دبیرهی روسی: сосать به دبیرهی لاتین: sosat برابر انگلیسی: suction
ساسون: به دبیرهی روسی: сосун به دبیرهی لاتین: sosun برابر انگلیسی: pleat
سالدات: سرباز. به دبیرهی روسی: солдат به دبیرهی لاتین: soldat برابر انگلیسی: soldier (واژهی روسی از فرانسه یا آلمانی آمده است.)
سماور. به دبیرهی روسی: самовар به دبیرهی لاتین: samovar برابر انگلیسی: samovar
سوخاری: تُرد. به دبیرهی روسی: сухари به دبیرهی لاتین: sukhari برابر انگلیسی: crackers
شاپکا: کلاه. به دبیرهی روسی: шапка به دبیرهی لاتین: shapka برابر انگلیسی: hat
شلنگ: لوله. به دبیرهی روسی: шланг به دبیرهی لاتین: shlang برابر انگلیسی: hose
شماته: به دبیرهی روسی: шуметь به دبیرهی لاتین: shumet برابر انگلیسی: noise
شماطه: ن.ک. شماته.
شنل: بالاپوش. به دبیرهی روسی: шинель به دبیرهی لاتین: shinel برابر انگلیسی: overcoat
شوشکه: نوعی شمشیر یا قمه. به دبیرهی روسی: шашка به دبیرهی لاتین: shashka برابر انگلیسی: sabre, sword
شوشگه: ن.ک. شوشکه
غُرموت: علوفه. خوراک اسبان. به دبیرهی روسی: корм به دبیرهی لاتین: korm برابر انگلیسی: fodder
غُرمود: ن.ک. غُرموت
غورمود: ن.ک. غُرموت
فاستونی: نوعی پارچه. در اصل بوستونی. به دبیرهی روسی: Бостон به دبیرهی لاتین: boston برابر انگلیسی: Boston
فامیل: نام خانوادگی. به دبیرهی روسی: фамилия به دبیرهی لاتین: familiya برابر انگلیسی: surname
فانسقه: جای فشنگ. نوعی تفنگ از زمان فتح علیشاه.
فرغون: از fourgon فرانسوی
فوتبالیست: فوتبالباز. به دبیرهی روسی: футболист به دبیرهی لاتین: futbolist برابر انگلیسی: footballer
قارمان: ن.ک. گارمُن.
کاپشن: بالاپوش. به دبیرهی روسی: капюшон به دبیرهی لاتین: kapyushon برابر انگلیسی: hood
کالباس: جگرآکنده. به دبیرهی روسی: колбаса به دبیرهی لاتین: kolbasa برابر انگلیسی: sausage
کالسکه: گردونه. به دبیرهی روسی: коляска به دبیرهی لاتین: kolyaska برابر انگلیسی: carriage
کتلت: بریدهی گوشت. به دبیرهی روسی: котлета به دبیرهی لاتین: kotleta برابر انگلیسی: cutlet
کروک: سقف درشکه و کالسکه.
کفال: نام نوعی ماهی. در اصل به معنای «سر». به دبیرهی روسی: кефал به دبیرهی لاتین: Kefal (از یونانی Kepale)
کوادرات: چارگوش در حروفچینی. به دبیرهی روسی: квадрат به دبیرهی لاتین: kvadrat برابر انگلیسی: square
کِواس: آبکامه.
کوپه: به دبیرهی روسی: купе به دبیرهی لاتین: kupe برابر انگلیسی: compartment
گارسه: جعبهی حروف سربی. به دبیرهی روسی: касса به دبیرهی لاتین: kassa برابر انگلیسی: type case (دو اصطلاح uppercase و lowercase به معنای حرف بزرگ و کوچک از همین جا گرفته شده است. واژهی روسی از casse در فرانسوی به معنای جعبه آمده است.)
گارمُن: ساز دهنی. به دبیرهی روسی: гармоника به دبیرهی لاتین: garmonika برابر انگلیسی: harmonica
گالش: به دبیرهی روسی: галоша به دبیرهی لاتین: galosha برابر انگلیسی: galosh
گِروانکه: یکان وزنی برابر ۳۶۰ گرم یا پنج سیر.
گیرز: کاغذ سیگار. در اصل روسی: گیلز. به دبیرهی روسی: гильз به دبیرهی لاتین: gilz برابر انگلیسی: sleeves (آستین)
لاستیک: به دبیرهی روسی: ластик به دبیرهی لاتین: lastik برابر انگلیسی: rubber
لُتکا: زورق. قایق. به دبیرهی روسی: лодка به دبیرهی لاتین: lodka برابر انگلیسی: boat
لُتکه: ن.ک. لُتکا
لِنت: نوار. به دبیرهی روسی: лент به دبیرهی لاتین: lent برابر انگلیسی: tape
ماتوشکا: کنایه از روسپی. به دبیرهی روسی: матушка به دبیرهی لاتین: matushka برابر انگلیسی: mother (در اصل به معنای «مامک» یا مادر کوچک)
مازوت: نفت چراغ. به دبیرهی روسی: мазут به دبیرهی لاتین: mazut برابر انگلیسی: masout
ماموت: از زبان مردم سیبری. به دبیرهی روسی: мамонт به دبیرهی لاتین: mamont برابر انگلیسی: mammoth ساخته شده از دو بخش maa به معنای «زمین» و moth به معنای موش کور (mole)
متقال: به دبیرهی روسی: миткаль به دبیرهی لاتین: mitkal برابر انگلیسی: calico
مکاره: بازار سالیانه. از نام بازار فصلی «ماکاریوسکایا یارمارکا». به دبیرهی روسی: Макарьевская ярмарка به دبیرهی لاتین: Makarievskaya yarmarka برابر انگلیسی: Macarius fair به معنای بازار سالیانهی قدیس ماکاریوس Macarius of Unzha
منشویک: اقلیت. به دبیرهی روسی: меньшевик به دبیرهی لاتین: men’shevik برابر انگلیسی: menshevik
نَچالنِک: ن.ک. نَجَلنیک.
نَچَلنیک: رئیس محل. به دبیرهی روسی: начальник به دبیرهی لاتین: nachal’nik برابر انگلیسی: superintendent
نعلبکی: در فرهنگ دهخدا این واژه پارسی و شکل دیگری از «نعلک» دانسته شده است اما نعلک به معنای گوشواره و نیز رکاب است که به نظر من ربطی به این واژه ندارد. نعلبکی را در روسی блюдце (به دبیرهی لاتین: blyudtse) و نیز поддонник (به دبیرهی لاتین: poddonnik) می گویند که ربطی به نعلبکی ندارد.
نِمِسه: نام قدیم اتریش. به دبیرهی روسی: Немцы به دبیرهی لاتین: nemtsy برابر انگلیسی: Austria
واکسیل: ن.ک. واکسیلبند.
واکسیل بند: نوار قیطانی افسران. به دبیرهی روسی: аксельбанты به دبیرهی لاتین: aksel’banty برابر انگلیسی: aiguillettes
وان: به دبیرهی روسی: ванна به دبیرهی لاتین: vanna برابر انگلیسی: bathtub
ودکا: به دبیرهی روسی: водка به دبیرهی لاتین: vodka برابر انگلیسی: vodka
ورس یا ورست: یکان درازا. برابر ۳۵۰۰ گام. به دبیرهی روسی: верст به دبیرهی لاتین: verst برابر انگلیسی: miles
وَکسیل: ن.ک. واکسیلبند
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموند رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
در زبان خراسان شمالی اصلاحات دیگری هم بکار میرود از جمله ناسوس به معنای تلمبه باد
میان ما و روسها داد و ستد زبانی از پیشتر ها بوده است
چنانکه واژه گراد به چم شهر در لنینگراد یااستالینگراد وامواژه ای پارسی از گرد است به مانند داراب گرد .سوسنگرد…از زبان پهلوی
پود و پوت را که خخود گفته اید پارسی است اما پوتین و بوت نیز نه از ترکی که از پوستال فارسی است و پوستال چون چنگال و گودال است از پوست که به موزه چرمین میگفتند